حسامالدین قاموس مقدم - خبرنگار
چند روز قبل، عکسی از مصاحبه آقای عادل فردوسیپور با آقای محمدجواد ظریف در رسانهها منتشر شد و در پی آن هم خبر رسید که مجری برنامه نود، گفتوگویی با وزیر امور خارجه درباره مسائل ورزشی داشته که قرار است به مناسبت شب یلدا، به شکل یک برنامه ویژه پخش شود.
روزنامه «وطن امروز»، روز شنبه در واکنش به این خبر، سرمقالهای در قالب نامه به آقای سرافراز رییس سازمان صداوسیما با امضای «برادران شما در روزنامه وطن امروز» منتشر کرد و با دو استدلال، نسبت به پخش این گفتوگو هشدار داد؛ اول اینکه موضوع این گفتوگو به برنامه 90 ارتباطی ندارد و دیگر اینکه اصل گفتوگو با وزیر امور خارجه، بهنوعی در راستای اهداف یک جریان خاص سیاسی بهشمار میرود. در نهایت، گفتوگوی مذکور شامگاه دوشنبه از تلویزیون پخش نشد و مجری برنامه نود نیز ضمن عذرخواهی از مردم و وزیر امور خارجه اعلام کرد که این اتفاق به صلاحدید مسئولان صداوسیما رخ داده است.
درباره این رویداد که جنس آن از جنس سایر «برهمزدن»ها در ایام اخیر است، چند نکته وجود دارد:
1. میان مخالفان و موافقان پخش این گفتوگو، در «محبوبیت» آقای ظریف شاید اختلاف نظر وجود داشته باشد ولی احتمالا همگی در «تاثیرگذار بودن» شخصیت وزیر امور خارجه، اتفاق نظر دارند. نه فقط به دلیل محبوبیت آقای ظریف، بلکه فرض کنیم فقط به دلیل تاثیرگذار بودن او یا حتی کمتر از آن به خاطر «شهرت»، شاید خیلی از مردم و حتی کسانی که چندان اهل ورزش و فوتبال و نود نبودند، شامگاه گذشته، ویژهبرنامههای رنگ و لعابدار شبکههای آنور آبی را رها کردند و پای نود نشستند تا گفتوگو با آقای ظریف را ببینند. پخشنشدن این گفتوگو، نوعی سرخوردگی را برای این دسته از مردم پدید آورد و باعث شد که احساس کنند کسی آنان را دست انداخته است. حداقل اثر این برخورد آن است که در آینده، به سادگی ترجیح میدهند همان برنامههای رنگارنگ یا سریالهای کاملا مغایر با ارزشها و فرهنگهای مورد نظر صداوسیما را دنبال کنند و به رسانه اینور آبی دل نبندند.
2. عدهای در جامعه ما هستند که توانایی، اعتقاد یا حوصلهای برای تفکیک اعضای حاضر در مسند قدرت اجرایی کشور ندارند و از همه آنها با عبارات «دولت»، «حکومت» یا «رژیم» یاد میکنند. برخی از این عده، حتی زحمت به کار بردن این واژهها را هم به خود نمیدهند و از واژه «خودشان» استفاده میکنند و در مورد هر رویداد داخلی و خارجی هم تحلیلشان این است که «کار خودشان است». صرف نظر از درستبودن یا نادرستبودن این دیدگاه، در مورد اخیر، شکل ماجرا برای این افراد این است که «صداوسیمای جمهوری اسلامی» مخالف پخش گفتوگوی «مجری صداوسیمای جمهوری اسلامی» با «وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی» بوده است. آیا ممنوع شدن پخش این گفتوگو، این گزاره را برای دسته مذکور پدید نمیآورد که «اینها خودشان هم با خودشان مشکل دارند»؟
3. بیتردید، گفتوگوی آقای فردوسیپور با آقای ظریف، یک برنامه ضبطشده بوده که برخلاف برنامههای زنده، دست مسئولان صداوسیما را برای هرگونه جرح و تعدیل باز میگذاشته است. فارغ از اینکه اساسا چرا نباید وزیر امور خارجه ایران بتواند یک گفتوگوی غیرسیاسی و صمیمی به شکل زنده روی آنتن سیما داشته باشد اما یک بازیگر میتواند به راحتی در یک برنامه زنده حضور یابد و حتی جملهای به زبان بیاورد که نهتنها عبور از خط قرمزهاست، بلکه ادب و آداب اجتماعی و فرهنگی ایرانیان را زیر سوال میبرد، بیتردید در گفتوگوی یادشده، با توجه به ادبیات و شخصیت آقای ظریف و آقای فردوسیپور، خط قرمزی زیر پا گذاشته نشده یا اگر هم به فرض محال این اتفاق رخ داده، به سهولت قابلیت حذف آن وجود داشته است؛ پس از این منظر هم عدم پخش این گفتوگو توجیهی ندارد.
4. این قلم در پی متهمکردن یک روزنامه یا جریان همفکر آن به اعمال فشار و نفوذ در صداوسیما یا متهمکردن صداوسیما به وادادگی و سیاسیکاری نیست اما بدون هرگونه گمانهزنی و صرفا براساس آنچه از ظاهر امر برمیآید، با کنار هم قرار دادن روند اتفاقات، یعنی انتشار عکسی از این گفتوگو، متعاقب آن، واکنش روزنامه مذکور و آن نامه بلندبالا - که قطعا محتویاتش قابل تامل و در برخی موارد نیازمند ادله اثبات قوی است وگرنه حتی حق پیگیری قضایی این موارد برای صاحبان حق محفوظ است - و نهایتا پخش نشدن این گفتوگو، دستکم به این نتیجه میرسد که مسئولان صداوسیما از «ترس» برخی «حاشیهسازی»ها اجازه پخش ندادهاند. در این صورت، باز هم مردم از رسانهای که «میترسد» و رسانه دیگری که «میترساند»، بهشدت «میترسند» و این میشود که «صداوسیما»ی «وطن»، «امروز» میشود جامجمی که «جام» رقابت رسانهای را به امثال «جِم» واگذار میکند.
انتهای پیام