علی رضایی بقالزاده، عضو هیئت مدیره انجمن صنایع تبدیلی کشاورزی
اقتصاد مقاومتی یک نظام اقتصادی است که هماهنگ با سیاستهای کلان سیاسی و امنیتی نظام اسلامی و برای مقاومت در برابر اقدامات تخریبی شکل میگیرد تا بتواند در برابر ضربات اقتصادی تحریمها و توطئههای گوناگون اقتصادی نظام استکبار مقاومت کرده و توسعه و پیشرفت خود را ادامه دهد و روند روبه رشد همه جانبه خود را در ابعاد ملی و جهانی حفظ کند.
اقتصاد مقاومتی رابطه نزدیکی با انسجام ملی دارد، منظور از اقتصاد مقاومتی واقعی یک اقتصاد مقاومتی فعال و پویاست نه یک اقتصاد منفعل و بسته به طوری که کشور ضمن مقاومت در مقابل موانع و ناملایمات مسیر خود، روند پیشرفت پایدار خود را حفظ کند اقتصاد مقاومتی به معنی تشخیص حوزههای فشار و متعاقباً تلاش برای کنترل و بیاثر کردن آن تاثیرها است و در شرایط آرمانی تبدیل چنین فشارهایی به فرصت است همچنین برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی باید وابستگیهای خارجی کاهش یابد و بر تولید داخلی کشور و تلاش برای خوداتکایی تاکید گردد.
نقش زنان در اقتصاد مقاومتی
زنان نقش مهمی در اقتصاد مقاومتی دارند، آنان به عنوان طلایه داران این بخش می توانند نقش کلیدی را ایفا کنند. زنان با تدبیر خردمندانه و با اتخاذ الگوی مصرف مبتنی بر آموزههای دینی میتوانند با درمان جنونخرید گام موثر در این عرصه بردارند.
آنان مدیران اقتصادی خانواده و تربیت کننده فرزندان هستند، در دنیای رقابتی امروز که همه باید برای پیشرفت جامعه تلاش کنند، بانوان نیز در تامین نیازهای خانواده سهیم هستند و علاوه بر نقش مدیریتی در خانواده میتوانند به فعالیتهای اقتصادی هم بپردازند و درتامین معاش زندگی با همسران خود همکاری کنند.
زنان به عنوان مدیران سبد دارایی و مصرفی خانوادهها، با گام برداشتن در جهت ارتقای اقتصاد خانواده، نقش مهمی را در تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی بازی میکنند، از آن جا که یکی از مشخصههای اقتصاد مقاومتی بحث استفاده از کالاهای داخلی است، لذا نقش زنان جامعه به عنوان مدیران سبد دارایی خانواده پررنگ است و همچنین بحث محدودیتهایی که در سرمایهگذاری خانوادهها مطرح است، باعث شده که با آن محدودیتها بحث مدیریت اقتصادی زنان بیشتر به چشم آید.
اگر دقیق شویم، در این که یک اجتماع چگونه شکل میگیرد و جمعیت به چه طریقی پراکندگی خودش را شکل میدهد، درمییابیم که عوامل انسانی و موقعیتهایی که در یک منطقه جغرافیایی وجود دارد، از عوامل تأثیرگذار بر این قضیه است. اجتماع در طول زمان با فراز و نشیبهایی برخورد میکند که قدر مسلم کلیه شرایط اقتصادی و سیاسی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد. بیشترین عاملی که در این تغییرات نقش آفرینی میکند، چیزی است که در مقاطع زمانی میتواند تغییراتی را در خواستههای اقتصادی مالی و اجتماعی ایجاد کند و آن مجموعهای از عناصر فرهنگی است که بر یک جامعه وارد میشود و نباید از یاد برد که پایه و اساس بحث فرهنگ و فرهنگسازی در خانواده شکل میگیرد.
زنان ما با توجه به این که در عرصههای اجتماعی فعالیتهای اقتصادی مختلفی انجام میدهند، اما هیچگاه از یاد نبردهاند که به هر حال رسالتی را به عنوان فرهنگسازی در خانواده بر عهده دارند. رسالتی که به عنوان یک مادر، همسر و در قالب کسی که میتواند تاثیر گذار بر فرهنگ یک جامعه باشد، مطرح میشود.
اگر به بحث زنان در جبهههای اقتصادی و با رویکرد فرهنگی نگاه کنیم، میبینیم که زن ایرانی از طرفی خود مولد سرمایه برای مصرف داخل خانه محسوب میشود و از طرف دیگر حتی در صورتی که صرفاً در خانه حضور داشته باشد، مدیریت درآمد همسرش بر عهده وی خواهد بود و از این رو نقش زن در اقتصاد بیش از پیش اهمیت دارد. کسب و کاری که زن خانواده در خانه خود انجام میدهد، ارزش اقتصادی دارد و با نگاهی گذرا به جایگاه زنان در عرصههای اقتصادی در مییابیم که امروزه در تمام دنیا زنان همپای مردان به فعالیتهای اقتصادی میپردازند و کشورهای توسعه یافته، توسعه یافتگی خود را مدیون رشد حضور زنان در جامعه میدانند و کشورهای در حال توسعه به دنبال آن هستند که مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی را گستردهتر سازند.
نهادینه شدن حمایت از تولید ملی در خانوادهها با محوریت و مدیریت بانوان باید تبدیل به فرهنگ شود البته این کار؛ برنامه ریزی، تدبیر و هوشمندی بالایی را میطلبد. خانوادهها باید به این امر واقف باشند که مصرف کالای وطنی و حمایت از تولیدات داخل، آخر الامر به پویایی اقتصاد و به فعال شدن چرخه تولید خواهد انجامید که از پرتو آن، اشتغال ایجاد شده و در نتیجه بیکاری از جامعه رخت برخواهد بست.
با فعال شدن بخش صنعت، سایر بخشها نیز از رکود و کم تحرکی نجات خواهند یافت ولی اگر رویکرد جامعه معطوف به استفاده از کالای خارجی حتی در سطح ناچیزی باشد، تولید داخل از عرصهی رقابت باز داشته شده و در نهایت به تعطیلی مراکز تولیدی و افزوده شدن بیکاران و بالا رفتن قیمت ها، بروز ناهنجاریها و از هم گسستن بنیادهای جامعه منجر خواهد شد.
زنان به عنوان عامل پرورش و رشد نیروی کار، در جریان بهره وری و تولید ناخالص ملی سهم دارند، که باسرمایه گذاری در اطلاعات، دانشها، نگرشها و مهارتهای زنان به این ارزش افزوده خواهد شد، بنابراین تلاش حاکمان و نظارت و توجه ملی به این امر بازخورد مستقیم در پیشرفت کشور دارد، زیرا هرگاه نیروی انسانی در محیط سالم و با انگیزه، احساسات، عاطفه، خیرخواهی و... پرورش یابد، با عزت نفس و مناعت زندگی را بگذراند، نیروی قویتری در چرخش امور اقتصادی و اجتماعی خواهد داشت. زنان با فراهم کردن و آماده ساختن محیطی با نشاط و صمیمی برای تامین نیازهای مادی و معنوی و توجه به بهداشت روحی، جسمی و روانی اعضای خانواده اثر مستقیم بر اقتصاد جامعه میگذارند.
وظایف اقتصادی زنان در اجتماع
همانگونه که زنان در کانون خانواده به عنوان واحد کوچکی از اجتماع در پیشرفت و توسعه فرهنگی جامعه نقش اول را دارند، در توسعه و رشد اقتصادی جامعه نیز نقش اساسی را ایفا می کنند. میزان، چگونگی و نوع حضور زنان در عملکرد و چرخههای اقتصاد کشور تاثیرگذار است از این رو به برخی از مهمترین نقشهای زنان در این حوزه اشاره میشود.
تحقیقات نشان داده است که هرچه اشتغال زنان در اقتصاد بیشتر باشد، جهان ثروتمندتر و مرفه ترخواهد شد و این در حالی است که سهم زنان از مشاغل جهان عمدتاً مربوط به مشاغل سخت و کم درآمد میباشد. با این حال در دهههای اخیر سهم اشتغال و نقشآفرینی زنان در اقتصاد جهانی بسیار بیشتر ازنسل پیشین بوده است. علاوه بر این درصد دانشجویان دختر در دانشگاههای جهان، نسبت به مردان بیشتر شده است ولی هنوز تا کمرنگ شدن دنیای مردانه فاصله بسیاری باقی است. با افزایش اشتغال زنان در اقتصاد کشورها، زمینه مساعدی برای بهبود شاخص های کلان اقتصادی به ویژه تولید ناخالص داخلی و سطح رفاه اجتماعی فراهم میگردد.
از مهمترین نقشهای زنان در تحقق اقتصاد مقاومتی میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
1- فعالیت اقتصادی
موضوع اشتغال بانوان در اسلام نفی نشده است، این اسلام بود که برای زن سهم مالکیتی قائل شد واین در حالی بود که قبل از اسلام زنان حق مالکیت چیزی را نداشتند و با ورود اسلام به ایران شخصیت زنان ارج نهاده شد و زنان توانستند در ارث سهیم و فعالیت اقتصادی داشته باشند. در اسلام به فعالیتهای اقتصادی برای همه مردم تاٴکید شده در این خصوص مردان و زنان هر دو می توانند مشمول این تاٴکیدات باشند .
2- مدیریت منابع و اصلاح الگوی مصرف
زنان کانون خانواده هستند و میتوانند با مدیریت منابع و جلوگیری از اسراف و تبذیر در کمک به اقتصاد خانواده مثمر ثمر باشند و از امکانات به طور بهینه استفاده کنند و مؤثر در بهبود اقتصاد جامعه باشند. حضرت علی (ع) سه خصلت متانت، احتیاط و حسابگری را از ویژگیهای مهم زن مسلمان میداند. آن حضرت به زنان حسابگر ارج مینهد و متذکر میشود که زنان حسابگر و دقیق از مال و آبروی همسرخویش مراقبت میکنند.
به این ترتیب زن به عنوان فعال در عرصه خانواده و تربیت فرزند ضمن گرما بخشیدن به نهاد خانواده به عنوان مهمترین وظیفه با حسابگری و دقت نظر در دخل و خرج، خانواده را نیزبه سامان میرساند. یکی از مهمترین ابزار و برنامههای جهت صرفهجویی و جلوگیری از اسراف، آموزش است. آموزشی که منجر تغییر نگرش و اصلاح باور و کردار نامناسب شود در همین راستا تهیه برنامههای آموزشی و استفاده از ابزار رسانه بسیار مفید خواهد بود.
3- سادهزیستی در برابر تجملگرایی
ساده اما زیبا زیستن یکی از شیوههای مناسبی است که یک زن ایرانی میتواند جایگزین الگوهای فخر فروشی، اشرافیگری و تجملگرایی علیالخصوص تحت تأثیر برنامههای ماهوارهای سازد. به طور معمول بیشترین خرید مورد نیاز لوازم خانگی توسط زنان صورت میگیرد، چشم و همچشمی کردن در تأمین لوازم غیر ضروری و لوکس منزل و تعویض فصلی و سالی لوازم طبق مد روز در قالب گول زننده "تنوع طلبی" به وسیله زنان، برای بسیاری از خانواده ها دردسر ساز بوده است.
4- وام قرضالحسنه به جای ربا
یک زن ایرانی با امتناع از اسراف و زیادهروی، سرمایه گذاری و پس انداز کردن را مورد توجه قرار میدهد و با آموزش صحیح خرج کردن به کودکش یاد میدهد که چگونه پسانداز کند و سرمایهگذاری برای آینده اش سودمند است. آینده ای که همیشه محتاج بودن و مقروض بودن را نوید نمیدهد همچنین با تشکیل هیاتهای کوچک قرضالحسنه در میان خانوادهها و اقوام، هم سنت وام قرضالحسنه به جای قرضهای حرام ربوی اجرا میشود و هم با صله رحم از حال یکدیگر جویا شده و دست یاری به هم میرسانند.
5- ترجیح کالای ایرانی بر کالای خارجی
حاصل ترفند مصرفگرایی کالاهای بیکیفیت و نامرغوب خارجی، وابستگی و عدم خود باوری است. ارجحیت دادن و افزایش مصرف کالاهای وارداتی با برندهای معروف یا ناآشنا در جریان مهم تشکیل خانواده و ازدواج بانوان ایرانی بسیار مشهود است. تهیه جهیزیه به وسیله تولیدات داخل، توجه مستقیم به تولید ملی است و به دور از شعار و یک هدف و وظیفه میتواند یک ارزش تلقی شود ارزشی که برای نسل های بعد هم بماند.
6- انتقال ارزش های اخلاقی
یکی از وظایف زن به عنوان مسئول خانه و خانواده انتقال ارزشهای اخلاقی به نسل بعد است. مادر صرفهجو فرزند صرفهجو تربیت میکند. مادری که نگرش اقتصادی دارد، فرهنگ اقتصادیش را به خانواده و فرزندان منتقل میکند و مانع از ریخت و پاشهای بی مورد میشود. نقش اقتصادی مادر در کل خانواده جاری است. به طور کلی بخش اعظمی از تربیت، الگوپذیری از تربیتی مربی است که از طریق گفتار، کردار و رفتار در وجود فرزندان نقش میگیرد.
موانع مشارکت اقتصادی زنان
الف) بالابودن هزینه نیروی کار زنان برای کارفرمایان
زنان به علت نقش مادری و نقش همسری که وظیفه خطیر مدیریت خانه و امور عاطفی افراد خانواده را بر عهده دارند، کمتر از مردان میتوانند بر تعهدات کاری خود پایبند بمانند، این امر موجب میشود تا کارفرما نتواند بر روی همکاری دائم این زن برنامهریزی کند، البته از سوی دیگر نیز این امر باعث شده است که دستمزد زنان از مردان هم سطح خود پایینتر باشد، هرچند که کار هر دو در یک سطح باشد و یاحتی کار زن بهتر از کار مرد باشد.
ب) کم تنوعی فرصتهای شغلی
در جوامع در حال توسعه بیشتر کارهای ساده و به اصطلاح دم دستی را به زنان پیشنهاد می دهند، البته به دو دلیل؛ یکی اینکه زنان دستمزد پایینی دارند و مردان حاضر به قبول کار با چنین دستمزدی نیستند، دوم اینکه شأن اجتماعی کار از نظر افراد جامعه پایین است.
ج) صاحب سرمایه نبودن زنان
بیشتر زنان در جوامع نیازمند مردان هستند (خواه پدر، خواه همسر) و این باعث می شود نتوانند در امور اقتصادی خوب جلوه کنند، چرا که کارآفرینی و ایجاد اشتغال نیازمند سرمایه و هزینه است که اکثرزنان از آن محرومند.
د) نبود تخصص های خاص در زنان
باتوجه به عدم حمایت از زنان در بیشتر کشورها و با حاکم بودن دید مردسالاری که همچنان وجود دارد، زنان نمی توانند به مشاغل خوب دست پیدا کنند، این در کنار عدم تجربه در این زمینه، عاملی می شود که اگر روزی بستر سازی شد تا زنان هم دوشادوش مردان کارکنند، به جهت عدم تجربه عملاً از مردان عقب بمانند.
انتهای پیام