از متولیان میراث فرهنگی قزوین که کاری برنیامد، حالا مردم بومی ساکن در محدوده «سعدالسلطنه» قزوین برای نجات شهر باستانیشان دست به کار شدند تا شاید فرجی شود.
شاید نمونهی همت و همکاری مردم بومی ساکن منطقهی هروی در پاسداران برای نجات خانه «عینالدوله» امروز الگوی مردم بومی قزوین در دو محلهی «دارالشفاء» و «برق» شده که در قدم نخست با نامه به استاندار این شهر از او خواستهاند بیشتر از اینها به فکر هویت و تاریخ شهرشان باشد.
به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا، از ظهر روز یکشنبه - هفتم دیماه - سازمان نوسازی و بهسازی قزوین که پیمانکار مرمت کاروانسرای سعدالسلطنه است، عملیات گودبرداری با هدف ایجاد پارکینگ طبقاتی در ضلع جنوبی این کاروانسرا را که روی شهر کاوشنشده قزوین و محصور شده میان سه بنای ثبتشده در فهرست آثار ملی است، آغاز کرد.
این اقدام در روزهای نخست با حکم دادستانی ادامه یافت، اما سرانجام در پیگیریهایی که سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در این زمینه داشت، موفق شد پس از سه روز فعالیت لودرها و بیلمکانیکی در این محوطهی تاریخی را متوقف کند.
تا اینکه چهارشنبه - دهم دی ماه - با برگزاری جلسهای در سازمان میراث فرهنگی با حضور تعدادی از نمایندگان شهری قزوین قرار شد این پروژهی گودبرداری تا پایان انجام مطالعات و بررسی این محوطهی تاریخی متوقف شود و پس از آن با ارائه طرح مناسب از سوی سازمان زیباسازی و پس از تایید نهایی توسط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در صورت نیاز، کار ادامه داشته باشد. حتی یک باستانشناس برای بررسی این بخش از محوطهی تاریخی قزوین که تا کنون کاوش نشده است، به قزوین رفت.
اما کار به همین جا ختم نشد، چند روز بعد براساس خبری که روابط عمومی اداره شورای شهر قزوین در سایت این شورا منتشر کرد از بررسی موضوع بررسی پروژه پارکینگ سعدالسلطنه در جلسه 18 دی ماه شورای شهر قزوین خبر داد که براساس آن با رأی قاطع 13 عضو شورا، این تصمیمگیری نهایی شد که «صلاح و تصمیم استاندار در پروژه پارکینگ سعدالسلطنه فصلالخطاب است.»
و حالا پس از این اتفاقات، همسایگان دو محلهی قزوین به عنوان وارثان تاریخ و هویت این شهر، در نامهای به مرتضی روزبه، استاندار قروین از وی خواستهاند تا بیشتر به فکر هویت و تاریخ شهرشان باشد.
در این نامه که به امضای ساکنان محلههای «دارالشفاء» و «برق» رسیده، آمده است: «احتراما همانگونه که استحضار دارید بیش از یک دهه است که شاهد توسعه و بازسازی «سرای سعدالسلطنه» هستیم. بیشک احیا و ترمیم چنین مکانی در کنار برنامههای مختلفی که معمولا شاهد برپایی آن در مجموعه مذکور هستیم، میتواند سبب مباهات و افتخار ساکنان شهر و چه بسا استان باشد و البته این موضوع از هیچکس پوشیده نیست، اما به نظرمیرسد که در این میان، نکته یا نکاتی فراموش شده یا شاید به نظر مسئولان و مقامات آن قدر بیاهمیت جلوه کرده که اصلا نیازی به طرح یا پیگیری آنها احساس نکرده و نمیکنند.
بنابراین اهالی محله «دارالشفاء» و «برق» و دیگر ساکنان برآن هستند تا با اعلام آن موضوعات، انتظار داشته باشند مسئولان با دقت نظر و درایت کافی نسبت به رفع آنها اقدامی شایسته و عاجل به عمل آورند:
1- به نظر میرسد که برنامه کلان پروژه سرای «سعدالسلطنه» مشخص نیست و همواره با توجه به سلایق مختلف تغییر میکند. به عبارت دیگر احساس میشود طرح جامعی برای این پروژه با تمام ابعاد خاص خود هرگز وجود نداشته یا اگرهم تهیه شده دارای اشکلات فراوان است.
این موضوع از آنجا مطرح است که هر ساله با برگزاری برنامههای مختلف؛ تنها شاهد انجام قسمتی از پروژه آنهم متناسب با برنامه در انتظار اجرا هستیم و البته و این امر در هردوره با اقدامات قبلی متفاوت است وهمگی در یک راستا ارزیابی نمیشوند.
فراموش نمیکنیم که این گونه اقدامات باعث طولانی شدن زمان اجرای پروژه مذکور (نزدیک با 15 سال) و بروز مشکلات فراوان برای اهالی محلههای مجاور شده است. جدای از این، از حقوق اهالی وساکنان منطقه است که با اطلاع از برنامه یا طرحهای مصوب بدانند که در آینده؛ محل زندگی ایشان شاهد چه تغییرانی خواهد بود، خصوصا آن که برخی از ساکنان نیاز به بازسازی کامل بنای خود یا حتی نیازمند فروش آن هستند والبته در این خصوص دستگاههای مربوطه مانعاند.
2- اگر بپذیریم که برنامه بازسازی و مرمت سرای «سعدالسلطنه» به صورت جامع و همهجانبه تهیه شده است؛ به احتمال قریب به یقین دارای برنامه اجرایی زمان بندی شده نیست! این موضوع از نحوه کار و پیشرفت پروژه کاملا مشخص است و هرگز لازم به توضیح نیست که در طول یک سال چه زمانهایی و چگونه قسمتهایی از پروژه مذکور به انجام میرسد.
البته انجام هرگونه عملیات عمرانی در طول این مدت قطعا برای ساکنان و همسایگان مشکلات متعددی ایجاد کرده و میکند و کسی نیز پاسخگو نیست.
3- آیا مسئولان و مقامات محترم از همهی مزاحمتها و مشکلاتی که ساکنان و همسایگان این پروژه در طول این مدت داشته و با آن دست به گریبان بودهاند اطلاع دارند؟ در صورت اطلاع آیا برای حل آن اقدامی کردهاند؟ مگر نه این است که هدف از انجام چنین پروژههایی «مردم» هستند و البته ساکنان و همسایگان پروژه «سعدالسلطنه» نیز بخشی مردم و البته از شهروندان اصیل قزوین به حساب میآیند؟ شلوغیها، ترافیکهای ایجاد شده در کنار پارک نامناسب و غیرمجاز مراجعان برنامههای مختلف و حتی متاسفانه نمازگزاران نماز جمعه و عدم رعایت بهداشت در معابر ایجاد شده یا حتی برخوردهای به وجود آمده میان مراجعان و ساکنان که هرگز نمیتواند انگیزهای برای پاسداشت و مباهات به همسایگی سرای «سعدالسطنه» برای ساکنان این محله باشد، یا خاطرهی خوب برای مراجعه بعدی مراجعان.
این موضوعات همگی نتایج چه چیزی میتواند باشد جز بیبرنامگی و عدم توجه به برخی مسائل توسط مسئولان امر؟
4- آیا هنگام برنامهریزی برای انجام پروژه مرمت و بازسازی سرای «سعدالسلطنه» به تغییر یا از بین رفتن بافت فرهنگی و هویت محله یا محلههایی که به واسطه گشایش معابر، تغییر کرده و از هم گسیسته شدهاند فکری شده است؟ آیا تصور شده است که با ایجاد دسترسی به قسمتی از سرای مذکور شکل کوچهها یا قسمتی از محله به گونهای تغییر میکند که پتانسیل انجام بزه را افزایش میدهد؟
آیا به زیبایی، تقارن، ظرافت و شکل هندسی معابر ایجاد شده به عنوان بخشی از معماری کلان مجموعه خصوصا برای رفاه حال ساکنان و همسایگان توجه شده است؟ یا اینکه صرف ایجاد یک مسیر با کمترین هزینه و مسافت مدنظر قرار داشته؟ لازم است به استحضار برساند که مسیر ایجاد شده در محلهی برق به سمت درب شرقی «مسجد النبی» و سرای «سعدالسطنه» نه دارای زیبایی است نه تقارن خاصی دارد.
از ظرفیت و شکل هندسی نیز خبری نیست و البته تمامی مشکلات ناشی از این اقدامات، امروزه گریبانگیر ساکنان محجوب محله «دارالشفاء» و «برق» است.
5- در نهایت هم که آغاز عملیات ساخت پارکینگ طبقاتی در ضلع جنوبی این مجموعه که خود بحث جداگانه دارد. گذشته از بیاخلاقیها و عملکرد دور از کارشناسی طراحان و مسئولان این پروژه که زیاد هم جای اعجاب ندارد خوشبختانه به نظر میرسد این موضوع دیگر از تاب و تحمل دیگر مسولان استان و حتی دلسوزان میراث فرهنگی کشور خارج است، آیا کمترین فکری برای تردد وسایل نقلیه برای پارک در پارکینگ در حال ساخت شده است؟
آیا آسایش و امنیت ساکنان کوچه منتهی به پارکینگ مذکور برای مسئولان این پروژه ذرهای اهمیت داشته است ؟ گذشته از اینکه هرگز فراموش نکردهایم تقریبا تمامی اقدامات شهرداری در حوزهی ترافیک که معمولا با ساخت روگذرها و زیرگذرهای بلااستفاده مسدود و بازکردن چهارراهها و دوربرگردانها و ... هیچ فایدهای برای رفع معضل ترافیک از این شهر نداشته است و تنها باعث اتلاف منابع و به عبارتی بیت المال بوده است.
در نهایت جدا از بیتوجهی مسولان محترم شهرداری به سابقه تاریخی و فرهنگی قزوین که متاسفانه در چند سال گذشته با توجه به اجرای پروژههای مختلف به سخره گرفته شده است و بیتوجهی خود را بارها به اثبات رساندهاند، همهی ما به وجود چنین آثاری افتخار میکنیم و آن را یادگار نیاکان خویش میدانیم، که حفظ و نکوداشت آن از نخستین وظایف هر شهروند قزوینی است.
اما همانگونه که هدف اصلی سازندگان سرای «سعدالسلطنه» خدمت به مردم بوده است، انتظار میرود که با گسترش علوم مختلف در حوزههای متفاوت شهری و شهرنشینی کماکان این هدف در همهی ابعاد به خصوص بازسازی و مرمت آن نیز به چشم بخورد و بیش از صد خانواده ساکن و همسایه سرای «سعدالسلطنه» پس از مدتها سکوت شاهد پایان مشکلات و رفع موانع اشاره به اتخاذ تصمیمات کارشناسی و اقدامات عاجل مسئولان باشند.»
رونوشت این نامه به شهردار قزوین، اعضای شورای اسلامی شهر قزوین، رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری قزوین، نمایندگان مردم قزوین در مجلس شورای اسلامی و همهی مدیران و مسئولان متعهد شهر و استان قزوین ارسال شد تا شاید آنها هم با مردم این دو محله همصدا شوند.
انتهای پیام