عبدالجبار کاکایی از گذشته و امروز مشفق کاشانی گفت.
این شاعر در یادداشتی که در پی درگذشت مشفق کاشانی در اختیار بخش ادبیات ایسنا گذاشته نوشته است:
«بر این کبود پرندینه زیستم چون ابر
تمام هستی خود را گریستم چون ابر
عباس کیمنش با نام آشناتر مشفق کاشانی از شاعران غزلگو در دوران گذار غزل از گذشته به امروز، شاعری تغزلی، میانهرو، محافظهکار و جوانمرد بود. بخش خلاق زندگی شاعرانه او تا آستانه پنجاهسالگی در پیش از انقلاب سپری شد و چون بسیاری دیگر از «پنجاهسالهها» نخواست در فرم و شکل شعر خود با توجه به ظهور «طرزهای تازه» تحولی ایجاد کند. سیلاب موضوعات اجتماعی و متداول و روزمره، مثل جنگ و انقلاب و هوس همراهی با آنها هم اجازه نداد تا به غنای دستاوردهای گذشته خود بپردازد، اما در همین مرحله هم محل اعتبار و مورد اعتنای همه نامآوران عرصه غزل میانه بود، بویژه سیمین بهبهانی که با احترام خاص از ایشان یاد میکرد.
متاسفانه رسانههای رسمی و دولتی و مبلغ، تنها شاعر را در جهت «ماموریتهای ویژه» خود عرضه میکنند و رسانه مستقلی نبود تا آنچه را دوستان «حلقه مشفق» از فکر و ذهن و خلاقیت و خاطرات و حافظه ایشان درمییافتند منعکس کند و اساسا نه علاقهای و نه بودجهای در این زمینه وجود دارد و نه همتی و ارادهای، اما مصاحبت با مشفق که آیینه تاریخ ادبی حوزه کلاسیک غزل فارسی معاصر بود، وقت دوستان نزدیکش را بسیار خوش میکرد.
زبان نرم و پرندینه، لحن مغازلهای و تجانس و تقارن واژهها و هوشیاری در مراعات النظیرها و موازنهها و ترصیعها غزل مشفق را حتی در بین فارسیزبانان خارج از ایران بهویژه شبه قاره، دارای جایگاه خاص کرده بود. مشفق کاشانی غزل را در کنار شاعرانی چون ابتهاج و نوذر پرنگ و نیستانی و بهبهانی و منزوی و اوستا و شهریار تجربه کرد و مصاحبت با سهراب سپهری و علاقه به عالم موسیقی از او چهرهای وجیه المله ساخت. روح جوانمردی و تواضع او در استاد خواندن شاگردانش پدیدار بود.
بدون شک اگر رسانه مستقلی تنها برای عرضه تواناییهای شعر شاعران معاصر وجود داشت در بین صداهای موجود، صدای غزلسرای پیر روزگار ما از صداهای مورد اعتنای حتی نسل جوان بود، اما در روزگاری که بزرگداشتها و یادمانها در زمان حیات شاعران جز به منظور بهرهبرداری سیاسی رسانهها صورت نمیگیرد، حتی خبر مرگ شاعر نیز در بین تیترهای پرشمار خبرگزاریهای سیاسی به سوژهای برای صفبندی جناحها تبدیل میشود و تابوت شاعران را از دو سو به سمت ساختمانهای نمادین برای تشییع میکشند و خانوادهها معمولا در محاصره مصلحتاندیشان و سیاستبازان قرار میگیرند و اتفاقی که برای پیکر پاک شاعرانی چون آتشی و قیصر و... افتاد و ظاهرا هنوز بناست بیفتد.
مشفق عزیز بود و دوران ما که بگذرد و غبار خاطرات ما فرو بنشیند عزیزتر خواهد شد.»
انتهای پیام