اینجا کسی به مهربانی برایشان دانه نمیپاشد؛ همه کمر به قتلشان بستهاند. فرقی نمیکند کمیاب باشند یا نه، همه با هم، تکتک ذبح میشوند. به خیال زمستانگذرانی در سرزمینهای معتدل، مسافتی طولانی طی کردهاند، بیخبر از اینکه خود را به قتلگاهی جمعی رساندهاند.
تصاویر کشتار جمعی انواع پرندگان برای اغلب کسانی که پاییز و زمستان سری به فریدونکنار مازندران و تالاب آن زدهاند غریب نیست، با شکارچیهایی مجهز که همهجا هستند. منطقه را قرق میکنند و دیگر هیچ چیز هم اهمیت ندارد جز سود بیشتر و بیشتر.
تالاب فریدونکنار که به عنوان بیست و دومین تالاب در کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده با وسعت 5400 هکتار در جنوب شرقی شهر قرار گرفته است. مجموعه متنوع گیاهان و جانوران آبزی، این تالاب را به یکی از غنیترین اکوسیستمهای تالابی شمال کشور تبدیل کرده و گونههای زیادی از پرندگان از جمله درنای سیبری زمستانها را در این تالاب میگذراند و اول بهار به خانه ییلاقیشان در شمال روسیه پر میکشد.
با آغاز فصل سرما هر سال حدود سه میلیون پرنده از سیبری به ایران میآیند که حدود یک میلیون بال از آنها در استان مازندران زمستانگذرانی میکنند. براساس اعلام موسسه بینالمللی حیات پرندگان در سال 2003، میزان صید پرندگان در تالاب فریدونکنار 700 هزار بال بوده است که این میزان درسالهای گذشته به بیش از یک میلیون بال رسیده است. در این روزها از انواع غاز، مرغابی، قو، باکلان، پرلا، کشیم و حواصیل گرفته تا پلیکان، قرهغاز، شاهین، عقاب دریایی و عقاب شاهی را میتوان در این تالاب دید.
سالهای اخیر کمآبی و خشک شدن بیشتر تالابهای کشور، پرندگان مهاجر بیشتر را برای اقامت به این تالاب کشانده است. در همین چند ماه، شهر تبدیل میشود به محل نمایشی آشکار از خودخواهی و خودپسندی شکارچیان غیرمجاز که باندهای مافیایی مسلح قوی تشکیل دادهاند. شکارچیان غیرمجاز و قاچاقچیها با برپا کردن شبدامها و تورهای هوایی چهره شهر را تغییر میدهند. پرندگان در طول شب و حتی در طی روز بدون اینکه انتخابی در نوع و گونهشان انجام شود در این تورها به دام میافتند.
از آنجا که بخشهای زیادی از این تالاب مالکان خصوصی دارد، شکارچیها برای شکار بیشتر، آب تالاب را تخلیه میکنند یا در آن گازوئیل میریزند تا پرندهها بیشتر پرواز کنند یا برای نشستن دامگاه را انتخاب کنند.
اکثر پرندگانی که اواسط پائیز به فریدونکنار میرسند جوجه و نابالغند و برای اولین بار همراه با والدینشان مهاجرت میکنند. آنها تجربه و مهارتی در برابر این تورهای هوایی و دامهایی که در سطح وسیعی از منطقه انتظارشان را میکشند، ندارند. این پرندهها بعد از روزها پرواز و صرف انرژی زیاد به شدت ضعیف و گرسنه شدهاند.
در کمتر از بیست دقیقه تورهای نامرئی را در ارتفاع مناسب پرواز پرندگان برپا میکنند. دامها که پهن شود 200 تا 300 پرنده یکجا شکار میشوند. پرندگانی که بسیاری از آنها در فهرست گونههای حمایت شده و در معرض خطر انقراض قرار دارند، از جمله درنای سیبری، قوی فریادکش، قوی گنگ و قوی کوچک، عروس غاز، غاز پیشانی سفید کوچک، غاز پا زرد، اردک مرمری، اردک بلوطی، اردک سرسفید، بوتیمار بزرگ، آنقوت، طاووسک، پلیکان خاکستری، تنجه، اکراس، خودکا ابروسفید، خروس کولی دم سفید و پاشلک بزرگ و انواع پرندگان شکاری و جغدها که بارها نسبت به نابودی نسل آنها هشدار داده شده است.
باندهای مافیایی شکار غیرمجاز و قاچاق، که عموماً از اشرار هستند، آنچنان در این شهر قدرت گرفتهاند که مهار آنها از سوی سازمان محیط زیست به تنهایی غیرممکن به نظر میرسد. نیروهای یگان محیط زیست استان به دلیل احتمال بروز درگیری خونین و مسلحانه هر بار تنها اقدام به جمعآوری تورهای حاشیه دامگاه کردهاند.
در بازار پرندهفروشها، این پرندههای گاه نادر به سادگی خرید و فروش میشوند و صیادان غیرمجاز از اعلام نام و نشانشان باکی ندارند. فعالان محیط زیست و طبیعت در مقیاس بینالمللی، از منطقه فریدونکنار به عنوان سیاهچالهای برای حیات پرندگان مهاجر یاد میکنند؛ سیاهچالهای که صیادان از زمین و هوا بیمحابا به شکار میپردازند و این کارزار هر سال شدت بیشتری به خود میگیرد.
امین خسروشاهی - عکاس خبرگزاری ایسنا - طی چهار سفری که به این منطقه داشته، وضعیت دلخراش صید پرندگان را در قالب گزارشی به تصویر کشیده است. حجم اقدامات غیرقانونی از سوی صیادان آنچنان زیاد است که هرجایی میتوان نشانهاش را یافت، اما اغلب اجازه عکاسی به کسی داده نمیشود و او مجبور شده برخی عکسها را به جای دوربین، با موبایل خود تهیه کند.
خسروشاهی در بخشی از این گزارش با اشاره به وضعیت صید در فریدونکنار آورده است: «پرنده، پر گشوده، شب را شکسته، در فکر کوچ، بر گلویش ترنم صبحگاهان نشسته، ناگاه آواز زندگی در گلویش میخشکد، زیر آوار قفس. اینجا منتظر نشستهاند برای آمدنش. چراغهای خطر را خاموش کردهاند. دام پهن کردهاند. تور انداختهاند. مادهاش را در قفسی نشاندهاند تا آواز کند برای همنفَسش و آنگاه... .
اینجا، منتظر نشستهاند برای آمدنش، نه به تماشای شکوه پروازش، نه به شنیدن آوازش، نه به دیدن رقص بالهایش زیر نور ماه یا آفتاب، اینجا نشستهاند در انتظار صید. صیاد در فکر نان، دانه پاشیده و دام نهاده و منتظر نشسته. پرنده در ارتفاع بیخبری میپرد، بیخبر از آدمهایی که فکر میکنند، آدمهایی که روزنامه میخوانند، آدمهایی که قرض دارند، آدمهایی که... اما پرنده فقط یک پرنده است».
ایسنا - حمیده صفامنش
انتهای پیام