در ادامه گزارش پیشین، دیدگاههای یکی دیگر از اندیشمندان درباره قیام عاشورا را مورد بررسی قرار میدهیم، اندیشمندی که نظراتش پیرامون قیام عاشورا، حرفهای تازهای محسوب میشد و نظرات بسیاری را به خود جلب کرد.
به به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، در سال 1349 شمسی کتابی درباره امام حسین(ع) به چاپ رسید که سر و صدای زیادی به پا کرد. مرحوم نعمتالله صالحی نجفآبادی (1302-1385) در کتابش با عنوان «شهید جاوید» دیدگاهی متفاوت را نسبت به قیام عاشورا بیان کرد.
در اولین صفحه از کتاب «شهید جاوید»، به نقل از یکی از صحبتهای امام خمینی که در سال 1357 ایراد کردند، آمده است: «امام حسین(ع) مسلم را فرستاده است که مردم را دعوت به بیعت کند و حکومت اسلامی تشکیل بدهد و حکومت فاسد را از بین ببرد.» کتاب شهید جاوید که اکنون پیش روی شماست این سخن امام خمینی را به طور کامل تشریح کرده و توضیح داده است.
به گزارش ایسنا، صحبتهای امام خمینی را درباره تشکیل حکومت اسلامی توسط امام حسین(ع) میتوان در صحیفه نور نیز دید: «شما یک قدری به فکر باشید، یک قدر توجه داشته باشید. هی ننشینید تکلیف شرعی برای خودتان درست کنید: کار تنبلها! تکلیف شرعیام این نیست؛ تکلیف شرعی آن است که پیغمبر ... شما قوهتان بیشتر از قوای سیدالشهداء است. قوایی نداشت در مقابل آن قوهولیپاشد قیام کرد، مخالفت کرد، چه کرد، تا کشته شد. آن هم میتوانست اگر تنبل بود نعوذباللّه؛ میتوانست بگوید که تکلیف شرعی من نیست. از خدا میخواستند آنها که سیدالشهداء ساکت باشد و آنها به خرسواری خودشان سوار باشند. از قیام او میترسند. او «مُسْلم» را فرستاده که مردم را دعوت کند به بیعت تا حکومت اسلامی تشکیل بدهد؛ این حکومت فاسد را از بین ببرد. اگر او هم سر جای خودش مینشست و در مدینه وقتی که مردک میآمد میگفت که بیعت کن، میگفت بسیار خوب سلّمه اللّه تعالی!»(صحیفه نور، جلد2)
صالحی نجفآبادی در همان ابتدای کتاب خود بیان میکند که به دنبال روشی متفاوت برای بررسی قیام امام حسین(ع) است: « قیام آن حضرت باید بر اساس موازین عادی بررسی شود، از این رو کتاب حاضر نهضت عظیم حسین بن علی علیه السلام را از نظر مجاری عادی و با صرف نظر از علم غیب امام بررسی کرده است »( مقدمه کتاب شهید جاوید). او به دنبال آن بود تا به جای نگاهی کلامی به عاشورا، نگاهی تاریخی را در پیش بگیرد.
حرف مهمی که صالحی نجفآبادی به ارائهاش پرداخت آن بود که علت اصلی قیام امام حسین(ع)، تشکیل حکومت اسلامی بود. حرفی که به مذاق بسیاری خوش نیامد و موجی از مخالفتها را به همراه داشت، مخالفانی که دیدگاههای صالحی نجفآبادی را حرفی تازه و نو در برابر اندیشههای پیشین خود درباره امام حسین(ع) میدانستند.
در مقدمه کتاب شهید جاوید آمده است: « حکومت عدالتکش معاویه با مرگ وی به پایان رسید و یزید بن معاویه هنوز جای خود را محکم نکرده و بهترین فرصت پیش آمده است که مردم آزادی خواه نیروهای خود را متشکل کنند و خلافت اسلامی را به مرکز اسلامی خود برگردانند... بدیهی است برای برگرداندن خلافت به مرکز اصلی خود، قبل از هر چیز وجود رهبری لایق لازم است که در پرتو لیاقت و محبوبیت خویش برای این کار اقدام کند و لایقترین شخص امام حسین(ع) است».
در ادامه آمده است:« ولی پیش از آنکه از طرف خود امام حسین(ع) و سایر مردم برای برگرداندن خلافت به مرکز اصلی خود قیام و اقدامی شود، حکومت یزید پیش دستی کرد. برای جلوگیری از هر گونه جنبشی اصلاحی، حسین بن علی و چند نفر از شخصیتهای دیگر را تحت فشار قرار داد که با یزید بیعت کنند و حکومت او را به رسمیت بشناسند.»
به گزارش ایسنا، صالحی نجفآبادی در صفحه 23 کتاب «شهید جاوید» مینویسد:« چون امام حسین(ع) خلافت یزید را به رسمیت نشناخت مورد تجاوز دستگاه حکومت واقع شد و به دنبال آن برای تشکیل حکومت و برگرداندن خلافت اسلامی به مرکز اصلی خود اقدام کرد.»
وی در جای دیگری از کتابش به نقل از شیخ مفید مینویسد:« امام منتظر مرگ معاویه بود تا با مرگ وی فرصت هر گونه انقلاب اصلاحی به دست آید و آنگاه شروع به قیام و اقدام کند، این انتظار به پایان رسید و معاویه بن ابی سفیان چشم از جهان فروبست.» (شهید جاوید، ص26)
در ادامه کتاب آمده است: «(امام) مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد تا اوضاع سیاسی را به طور دقیق بررسی کند و معلوم سازد که آیا برای تشکیل حکومت و برگرداندن خلافت نیروهای کافی موجود است یا نه ؟». (ص28)
صالحی نجفآبادی معتقد است که عوامل پیروزی برای امام فراهم بود، عواملی چون ضعف حکومت، رنجش مردم، موافقت افکار عمومی، لیاقت امام به عنوان یک رهبر و وجود نیروهای داوطلب. صالحی در پاسخ به سوال کسانی که با خود فکر میکنند که امام به عنوان مردی آسمانی و ملکوتی که رهبری عالی روحانی مردم را به عهده دارد، با حکومت چه کار دارد؟ مینویسد:« باید دانست که امام علاوه بر اینکه دارای رهبری عالی روحانی است، رهبری عالی سیاسی را هم به عهده دارد. امام جانشین پیغمبر است و در آنجا که شرایط مساعد باشد باید زمامداری مردم را بپذیرد و در سایه قدرت حکومت قوانین دین را اجرا کند».(شهید جاوید، ص58)
حرفهای مرحوم صالحی نجفآبادی به اینجا ختم نمیشود. او درباره تصور عمومی که از مردم آن زمان کوفه، درباره برگشت رأیشان، وجود دارد و آنها را همیشه مورد ملامت قرار دادهاند که چرا امام را یاری نرساندند، مینویسد:« این تصور که اکثریت مردم کوفه همیشه مردمی منافق و بی وفا بودند تصوری سطحی و بی ریشه است و در همه زمانها همه امتها چنین بوده و هستند که روحیه آنها تغییرپذیر و قابل انعطاف است. در شرایطی که امام حسین(ع) تصمیم گرفت علاوه بر امتناع از بیعت یزید با جماعت نیروهای عدالتخواه کوفه تشکیل حکومت بدهد و در سایه قدرت حکومت اصلاحات خود را شروع کند و در این زمان، اکثریت مردم کوفه از ته دل خواهان حکومت حسینی بودند نه از روی نفاق.» (شهید جاوید، صص 88 و89)
وی برای اثبات دیدگاه خود درباره مردم کوفه از دو رویداد که پس از عاشور اتفاق افتاد به عنوان ادله خود بهره میبرد:« پس از حادثه کربلا چند سال نگذشت که مردم کوفه به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی دست به انقلاب زدند. (و همچنین) مختار بن ابی عبید ثقفی با کمک همین مردم کوفه حکومتی تشکیل داد.»(شهید جاوید، ص89)
صالحی نجفآبادی همچنین تصوری که معتقد است آن حضرت از همان مدینه به قصد شهید شدن حرکت کرده و تا آخر در تعقیب همین هدف بود را نیز با ادله خود رد میکند.( شهید جاوید، صص 97-107)
به گزارش ایسنا، جدای از مخالفتهای جدیای که با کتاب«شهید جاوید» شد، برخی از علما و اندیشمندان به حمایت از آن پرداختند. که متن نامهها در اول کتاب به چاپ رسیده است.
گزارش از فرهاد حاجری، خبرنگار ایسنا
انتهای پیام