برخورد دوگانه منتقدان فوتبال با شکست‌ها

پس از ناکامی‌های پی در پی تیم‌های ملی پایه فوتبال ایران، سیاست یک بام و دو هوای برخی منتقدان با چه استدلالی قابل فهم است؟

پس از ناکامی‌های پی در پی تیم‌های ملی پایه فوتبال ایران، سیاست یک بام و دو هوای برخی منتقدان با چه استدلالی قابل فهم است؟

به گزارش ایسنا، ناکامی‌های پی در پی تیم‌های ملی نوجوانان، امید و جوانان فوتبال ایران و انتقادهای کارشناسان از این شکست‌ها، نشان داد که بیشتر منتقدان فوتبال ایران و کسانی که خود را کارشناس این حوزه می‌دانند، سیاست یک بام و دو هوا پیشه کره اند و با توجه به اقتضای زمان، رای و نظر مختلف یا حتی متضاد ارائه می‌دهند.

تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی 2014 یک تساوی و دو شکست داشت. برخی از کارشناسان، این نتیجه‌ را خوب و قابل پذیرش و جمعی دیگر آن را بد، غیر قابل پذیرش و حتی ناامید کننده دانستند. فارغ از این که رای کدام گروه درست‌تر و منطقی‌تر بوده و نتایج تیم ملی در برزیل خوب بوده یا بد، نحوه انتقاد کردن برخی از این منتقدان در نوع خود جالب توجه است.

پس از جام جهانی برزیل، برخی از کارشناسان، پیکان تیم انتقادشان را به سمت کادر فنی پرتغالی تیم ملی گرفتند تا می‌توانستند کارلوس کی‌روش را مورد لطف قرار دادند! شاید رای این افراد در مقصر دانستن کی‌روش در کسب نتایج ضعیف – از نگاه همین منتقدان – درست باشد اما به فرض این که نتایج تیم ملی در برزیل را بد بدانیم، آیا تنها کادر فنی مقصر این اتفاق بود؟

آن زمان، گوش این دسته از منتقدان به هیچ حرفی بدهکار نبود و "استفاده نکردن از بازیکنان لیگ برتر" به مهم‌ترین انتقادشان از کی‌روش تبدیل شده بود. آن روزها اگر کسی می‌گفت که لیگ پویا نیست و باشگاه‌ها نقش خود را در پرورش استعداها درست ایفا نکرده‌اند و عملا ذخیره‌ای برای استفاده تیم ملی نیاندوخته‌اند، این کارشنا‌س‌ها نمی‌پذیرفتند و فقط کارلوس کی‌روش را مقصر قلمداد می‌کردند و خواهان قطع همکاری با او و استخدام یک مربی ایرانی بودند.

اوضاع برای نلو وینگادا هر چند کمی بهتر از کی‌روش بود اما او نیز از انتقادهای این افراد در امان نماند و در بررسی مقصران ناکامی تحقیر آمیز تیم امید در اینچئون، بخش قابل توجهی به وینگادا اختصاص پیدا کرد. این منتقدان می‌گفتند که تیم امید با یک مربی ایرانی بهتر نتیجه‌ می‌گرفت و حضور این مربی پرتغالی را به کارلوس کی‌روش نسبت می‌دادند و خواهان تجدیدنظر جدی در این زمینه بودند.

در این امر که یکی از مقصران اصلی ناکامی و شکست هر تیم فوتبالی، کادر فنی و در راس آن سرمربی است، هیچ کس تردیدی ندارد، قطعا سرمربی و اندیشه‌هایش در نوع بازی و نتیجه‌ای که تیم می‌گیرد موثر است اما این اصلی است که انگار منتقدان مورد نظر ما پس از ناکامی تیم‌های نوجوانان و جوانان فراموش کرده‌اند.

تیم‌های ملی نوجوانان و جوانان ایران از کادر فنی ایران بهره می‌برند، ولی هر دو در رقابت‌های آسیایی ناکام ماندند. این مساله به معنای ناتوانی مربیان ایرانی نیست و فقط از نقش سرمربی در نتیجه‌ تیم‌ها حکایت می‌کند.

منتقدانی که یک روز تنها مقصر صعود نکردن تیم ملی از مرحله گروهی جام جهانی را کارلوس کی‌روش می دانستند، امروز در نقدهایشان هیچ اشاره‌ای به نقش کادر فنی تیم های نوجوانان و جوانان نمی‌کنند.

علی دوستی مهر، سرمربی تیم جوانان گفته که مسئولیت ناکامی تیم جوانان برعهده اوست. این حرف شخصیت والا و مسئولیت پذیر او را نشان می‌دهد اما آیا منتقدان هم با منطق با ناکامی تیم‌های پایه روبرو می‌شوند؟

علی دوستی مهر، رحیم میرآخوری و مهدی مهدوی کیا، برای تیم جوانان زحمات زیادی کشیده‌اند. در هر حال این تیم در رقابت‌های اخیرش توفیق نداشته و با قبول شکست برابر تیم‌های تایلند و یمن، ناکامی بزرگی را رقم زده است. قطعا بخشی از این نتیجه‌ متوجه عملکرد این افراد است. باید پرسید که چه اتفاقی در تیم‌های پایه ایران رخ داده که چنین افراد توانمندی در کار خود دچارمشکل شده و نتایج بسیار بدی کسب کرده‌اند؟

منتقدان فوتبال ایران – آنهایی که هر زمان رای خود را باب میل و منافع‌شان تغییر می‌دهند- باید از این روش دست بردارند. هر شکستی پل پیروزی است به شرطی که ابعادش به درستی شناخته شود. نقد غیر منطقی فقط کار را خراب‌تر می‌کند. چه این که همه تقصیرهای یک شکست را به گردن مربی بیندازیم و چه هیچ تقصیری متوجه او نکنیم، هر دو کار اشتباه و زیانباری است.

سیاست‌های غلط در فوتبال ایران، سالهاست که این رشته پرطرفدار را با مشکل روبرو کرده است اما در حالی که چشم امید فوتبال به مشاوره‌ها و اظهارنظرهای کارشناسان و منتقدان است، سیاست اشتباه یک بام و دو هوای برخی از این کارشناسان، اوضاع را خراب‌تر می‌کند.

ا‌نتها‌ی پیا‌م

  • سه‌شنبه/ ۲۲ مهر ۱۳۹۳ / ۰۹:۳۷
  • دسته‌بندی: فوتبال، فوتسال
  • کد خبر: 93072212012
  • خبرنگار : 71420