داوود امیریان مطرح کرد

کسانی که سرشان کلاه نمی‌رود

داوود امیریان با انتقاد از جدی نگرفتن کتاب‌خوانی و انشا در مدرسه‌ها اظهار می‌کند: می‌گویند کسانی که کتاب می‌خوانند کلاه سرشان نمی‌رود، ولی ما یادمان رفته کتاب‌خوانی چه فایده‌ای برای دانش‌آموزان دارد.

داوود امیریان با انتقاد از جدی نگرفتن کتاب‌خوانی و انشا در مدرسه‌ها اظهار می‌کند: می‌گویند کسانی که کتاب می‌خوانند کلاه سرشان نمی‌رود، ولی ما یادمان رفته کتاب‌خوانی چه فایده‌ای برای دانش‌آموزان دارد.

این نویسنده در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره اهمیت زنگ انشا در مدرسه‌ها گفت: متاسفانه از زمانی که یادم می‌آید، زنگ انشا اهمیتی نداشته است، چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن. همیشه معلم ورزش و یا معلمی را که بی‌کار بود برای این درس می‌فرستادند سر کلاس.

او در ادامه اظهار کرد: همیشه هم موضوعات خیلی تکراری بودند مثل «علم بهتر است یا ثروت»، «پاییز را توصیف کنید» و غیره. این موضوع‌های تکراری نه هیچ فایده‌ای داشتند و نه کمکی به توسعه تخیل کودکان می‌کردند. ما همیشه غرب را مذمت می‌کنیم، اما آن‌ها واحدی برای کتاب خواندن دارند. وقتی دانش‌آموزی دیپلم می‌گیرد، یک‌سری کتاب غیردرسی خوانده است، با ادبیات کشورش و ادبیات جهان آشناست، مهم‌ترین نویسندگان جهان و نویسندگان مطرح کشورش را می‌شناسد و از آن‌ها کتاب خوانده و درباره آن‌ها تحقیق کرده است. اما در کشور ما هرگز بحث کتاب‌خوانی جدی گرفته نشده است. دانش‌آموزان ما هرگز کتاب غیردرسی نمی‌خوانند و به سوی کتاب خواندن تشویق نمی‌شوند.

داوود امیریان درباره زنگ انشا در کودکی خود هم گفت: من بیش از هر درسی به انشا علاقه داشتم. توی این زنگ هم فقط من و یکی دیگر انشا می‌خواندیم. معلم ما را شناسایی کرده بود و می‌گفت انشا بخوانیم. اما هیچ تلاشی برای این‌که بقیه انشا بنویسند نمی‌شد. اما در کشورهای دیگر کتاب‌خوانی یک عادت است و چون در بچگی این نیاز شکل گرفته، در هنگام بزرگ‌سالی هم کتاب‌خوانی فراموش نمی‌شود. می‌گویند کسی که کتاب‌خوان حرفه‌یی باشد کلاه سرش نمی‌رود؛ چون تجربه‌های بقیه را هم دارد. اما ما این چیزها را جدی نمی‌گیریم.

این داستان‌نویس درباره کمکی که زنگ انشا می‌تواند به بچه‌ها بکند توضیح داد: انشا تخیل دانش‌آموزان را فعال می‌کند و امکان اظهارنظر کردن را برای او فراهم می‌کند. همچنین می‌تواند زمینه‌ای برای شناسایی استعداد فرزند ما باشد.

امیریان گفت: متاسفانه ما در مدرسه درسی به اسم هنر هم نداشتیم، آموزشی هم انجام نمی‌شد. کل کاری که معلم برای ما می‌کرد تراشیدن قلم و زدن سرمشق خطاطی بود که خودش هم آن را بلد نبود. من وقتی الآن دخترم می‌گوید برایم نقاشی بکش، تنها می‌توانم برای او کلبه‌ای بکشم با دو تا آدمک. ما باید در مدسه ابتدایی‌ترین تکنیک‌های نقاشی را یاد می‌گرفتیم. زنگ وزرش هم همین بود، چیزی آموزش داده نمی‌شد و ما فقط توی سر و کله هم می‌زدیم. این ظلمی بود که به ما می‌شد. اما الآن هم وضعیت نظام آموزشی ما چندان تغییر نکرده است. پسر من دانش‌آموز چهارم ابتدایی است، اما تا به حال از او نخواسته‌اند انشا بنویسد یا کتابی غیر از کتاب‌های مدرسه بخواند.

او در ادامه تاکید کرد: برای تغییر در این روند باید معلم‌هایی آموزش داده شوند که بتوانند کلاس انشا را اداره کنند؛ معلم‌هایی که کتاب‌خوان باشند و بتوانند تخیل دانش‌آموز را تقویت کنند.

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۱۰ شهریور ۱۳۹۳ / ۰۱:۵۰
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 93061005590
  • خبرنگار :