«امیر اقتناعی» به عنوان مخالف استیضاح «دکتر فرجیدانا» با اشاره به حمایت قاطع دولت از وزیر علوم تاکید میکند، دکتر روحانی تمام قد، پشت دکتر فرجیدانا خواهد ایستاد؛ با این حال «سعید شعرباف» به عنوان موافق استیضاح، با اشاره به رویکرد دکتر فرجیدانا در وزارت علوم، آنرا سیاسی دانسته و معتقد است باید فردی غیرسیاسی و متعهد در این جایگاه قرار گیرد.
ایسنا: در روند استیضاح گروهی معتقدند «دکتر فرجیدانا» در زمینههایی نظیر انتصابات مربوط به روسای دانشگاهها عملکرد قابل قبولی نداشته است، همچنین در بازگرداندن برخی از اساتید اخراج شده به دانشگاهها، بهرهگیری از عناصر دارای سابقه در فتنه 88 و میدان دادن به برخی نشریات و تحرکات سیاسی ضد نظام در فضای دانشگاهی به نحوی غیرقابل قبول عمل کرده است و باید استیضاح شود.
اما گروه دوم نیز اعتقاد دارند وزیر علوم در بازگرداندن آرامش به فضای دانشگاهها و فراهم کردن زمینههای استقلال این نهاد و همچنین اعتلای علمی کشور به گونهای عمل کرده که باید همچنان سکاندار مسند وزارت باشد.
در آستانه استیضاح وزیر علوم در مجلس (چهارشنبه 29 مرداد ماه) ایسنای منطقه خراسان با دعوت از دو تن از صاحبنظران این عرصه، به نمایندگی از این دو طیف، اقدام به بررسی مسایل مطرح شده در خصوص این استیضاح پرداخته است. در این نشست که از ساعت 10 تا 12.30 26 روز مرداد ماه انجام شد، «دکتر سعید شعرباف»، استاد دانشگاه امام رضا(ع)، عضو شورای مرکزی مجمع مطالبه مردمی مشهد و دبیر سابق جنبش عدالتخواه دانشجویی و «امیر اقتناعی»، پژوهشگر اجتماعی و فعال سیاسی و مدنی، مسئول سازمان دانشآموختگان ایران اسلامی(ادوار تحکیم وحدت)، شعبه خراسان و عضو سابق احزاب اصلاح طلب خراسان به مناظره پرداختند که مباحث مطرح شده به شرح زیر است:
شعرباف: یکی از خطاهای فکری و اندیشهای که اغلب جریانها و احزاب درگیر آن هستند و بسیار به اندیشه ضربه میزند، مطلقاندیشی و نگاه صفر و یکی است؛ باید توجه داشت، پرهیز از نگاه واقعی میتواند به موضوعات و اصل مطالب ضربه بزند.
جملاتی مانند این که گفته میشود «تمام فعالیتهای دولتهای گذشته دچار اشکال بوده»، «تمام مصوبات دولتهای قبل غیرکارشناسی بوده»، «این جریان یک جریان آمریکایی است» و «همه مواردی که در گذشته اتفاق افتاده، غیرقانونی است» صحیح نیست؛ در بررسی واقعیت پدیدهها و نگاهها، واقعیت امری نسبی، طیفی و فازی است و در واقع یک موضوع فکری محسوب میشود که اگر به این نکات توجه نکنیم، اخلاق و انصاف را از دست داده و نیز به موضوعات واقعی نگاه نکردهایم.
متاسفانه نگاه مطلق اندیشی در جریانهای سیاسی و همه دولتها رایج بوده است؛ به عنوان مثال، در برخی از موارد کار یک جراح یا چماقدار را انجام میدهیم؛ یک چماقدار علیرغم ظاهر موضوع، وقتی با یک نقیصه مواجه میشود، آن را میکوبد و درست و غلط را با یکدیگر از بین میبرد؛ اما یک جراح سعی میکند با کمترین عارضه، نقیصه را از بین ببرد؛ خیلی از ما علیرغم ظاهرمان در روش چماقدارانه عمل میکنیم.
یکی از نکاتی که به دولت یازدهم ضربه میزند، نگاه مطلقاندیشی است؛ این نگاه در دولتهای گذشته نیز موجد ضرر بوده است؛ ما به آقای روحانی رای ندادهایم اما نمیخواهیم اتفاق بدی در این دولت بیفتد.
یکی از مصادیق مطلقاندیشی دولت، بحث وزارت علوم است؛ به این صورت که وزیر علوم و مجموعههایی که در این وزارت فعالیت میکنند، در برخورد با مسائل، در یک سال اخیر، دچار آفت فکری شدهاند؛ اگر نگاه علمی و دانشگاهی جایگزین نگاه مطلقاندیشی شود، به نفع دولت و حاکمیت خواهد بود.
اقتناعی: من معتقدم دانشگاه مهمترین سنگر آزادیخواهی و آزاداندیشی در ایران بوده و خانه خردورزان و مدبران است که در طول دهههای گذشته در ایران و طی چندین دهه قبل در اروپا و امریکا همواره مورد هجمه نابخردان قرار گرفته است.
به همین جهت معتقدم این اتفاقی که در خصوص استیضاح وزیر علوم در جامعه ایران رخ داده، دور از ذهن نیست، چرا که طی سالهای اخیر با جریانی مواجه بودیم که به تعبیر من، با میزان کم آگاهی سعی میکند تمام حوزههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و حتی اعتقادی جامعه را دستخوش تحولاتی که به مذاق خودشان خوش میآید، قرار دهند؛ این افراد خود را ذیحق دانسته و در حوزههای مختلف سینما، ورزش، کتاب، نشریات، ورزش، مذهب دخالت میکنند و امروز هم نوبت به سنگر علم و دانش رسیده است.
جالب اینجاست که به هر عرصهای که وارد شده و حمله میکنند، ابتدا آن را تخریب و سپس تهی از محتوای غنی کرده و نهایت در آن ترزیق فرومایگی میکنند، به طوری که نمی توان عرصهای را نام برد که این متحجران و نابخردان به آن دست برده باشند و آن عرصه پیشرفت کرده باشد و یا حداقل همان طور که سابق بود، باقی بماند.
به اعتقاد من آقای فرجیدانا در مقایسه با وزرای گذشته از نظر علمی بسیار تواناتر بوده و از سابقه پرباری برخوردار است؛ جالب اینجاست که گفته میشود، وزیر علوم در یک سال دوره وزارت، آفتهای زیادی را وارد دانشگاه کرده است؛ اولا باید توجه داشت، هنوز یک سال از عمر وزیر علوم نگذشته و این یکی از دلایلی است که بر سیاسی بودن استیضاح صحه میگذارد و استیضاح وزیر علوم در همان سه ماه اول وزارت، همزمان با در خواست مجلس برای ارائه لیست دانشجویان ستارهدار، کلید خورد.
آقایان عادت کردند که انبانی پر از برچسب و تهمت به همراه داشته باشند و هر کسی با آنها همراه نبود، یا جاسوس بنامند، یا کافر، یا غیرمسلمان و یا فتنهگر و... .
بحث جالب بعدی که شنیده و تکرار میشود، این است که استیضاح حق نمایندگان است؛ خوشحالیم که نمایندگان به حق خود واقف هستند؛ اما یک سوال باقی میماند و آن اینکه، چرا زمانی که در همین کشور عدهای کمر به همت ویرانی آن بسته بودند، آقایان نماینده یاد حقشان نیفتادند؟ چطور وقتی دولت همسو با آنان نیست دلواپس شدهاند؟
آن زمان بسیاری از این افراد در برخی منافع اشتراکاتی داشتند؛ مهمترین مصداق در این خصوص، توزیع پول نقد در صحن مجلس بوده است؛ آن زمان که دولت رای میخرید، صدای کسی درنیامد؛ نمایندهای که جیرهخوار دولت باشد، حالا کاملا حق دارد دلواپس باشد چرا که منافعش به خطر افتاده و این دلواپسی کاملا منطقی است.
مهمترین دلیل شرکت تخریبگرایانه دلواپسان امروز و مهرورزان دیروز در استیضاح وزیر علوم این است که با منافع آنان همسو نیست.
زمانی که اساتید بی سواد به دانشگاهها تزریق شدند، دلواپسان کجا بودند؟ این فقط مختص وزارت علوم نیست؛ زمانی که آقای زنگنه از وزارت نفت رفت، این وزارتخانه 96 هزار کارمند داشت؛ الان 245 هزار کارمند دارد؛ آیا وزارت نفت بزرگتر شده؟ آیا تولید نفت کشور افزایش یافته؟
در وزارت جهاد کشاورزی 100 هزار نیروی مازاد داریم؛ امروز از این مصادیق زیاد است.
میزان حجمه به نوع وزارتخانه در هر دوره با میزان عقلانیت نمایندگان ارتباط مستقیم دارد؛ امروز که به وزارت علوم حمله میشود؛ این حمله بر ضدعقلانیت و خردورزی در کشور است.
شعرباف: واقعیت این است که جریان دانشجویی ما نسبت به 15 سال گذشته تفاوت دارد؛ ادبیات ما در دهه عدالت و پیشرفت باید ادبیاتی مصداقی، شاخص محور و دقیق باشد؛ امروز و اینجا، سال 87 و تریبون انجمن اسلامی نیست که با ادبیاتی که نه قابل رد و اثبات است، سخن بگوییم؛ در واقع در برخی موارد تنها بعضی گزارههای کیفی مبهمی را فقط به هوا پرتاب میکنیم.
پرتاب کردن گزینهها در صورت عدم ورود به جزئیات آن معمولا مسالهای را حل نمیکند؛ به طور مثال میگویند کانون خردورزان مورد تخطئه نابخردان قرار گرفته است؛ در این موضوع مصداق و معیار سنجش نابخردی چیست؟
ادبیات دهههای گذشته در ساختار برخی بیانیههای کنونی نیز دیده میشود که توسط آن جایگاه مجموعهای بالا یا پایین میرود؛ به طور مثال، اگر در مورد سیاست خارجی دولت، من و آقای اقتناعی صحبت کنیم، هر کدام نظر متفاوتی داریم؛ وی معتقد به حرکت روبهجلوی دولت و من معتقد به حرکت روبه عقب آن هستم، اگر جملات تنها به هوا پرتاب شوند، بحث به مجادله ختم خواهد شد؛ ادبیات دهههای گذشته هنوز در بچهمذهبیها نیز نسبت به غرب دیده میشود؛ اما اصل این روش برخورد با مسائل اشتباه است.
بعضی از تعابیر مطلق مانند این همه استاد کمسواد یا بیسواد به دانشگاهها ترزیق شده است، به کار میرود که اطلاق آن مشخص نیست؛ همچنین مشخص نشده که شاخص بیسوادی چیست و برمبنای چه آماری صحبت میشود؛ طرح این موضوعات متناسب با یک فضای علمی نیست.
در حال حاضر زمانی که در مورد یک موضوع در دولت جدید صحبت میشود، در مورد نفت و میزان تخلف در دولتهای گذشته نیز صحبت میشود که البته ایرادی ندارد و میتواند به عنوان یک شاخص محسوب شود.
ما می توانیم از انتقادهایی که به دولتهای گذشته وارد شده الگو گرفته و دولتهای بعدی را به وسیله آن بسنجیم؛ در حال حاضر زمان زدن حرفهای ایجابی است؛ اگر دولت یازدهم نیز بخواهد گزارش یک ساله خود را ارائه کند، در ابتدا نقدی بر گذشته عنوان کرده و بعد به ارائه گزارش میپردازد که روی این موضوع، یعنی نقدی بر دولتهای قبلی در تمام دولتها اتفاق نظر است.
گاهی هنگامی که بحث میشود، منافع را به میان میکشند؛ اول باید مفهوم منافع روشن شود؛ این سبک احمدینژادی است و شما به آن انتقاد داشتهاید؛ فرقی هم نمیکند که به کدام هدف میرسیم به دلیل اینکه روش همان روش قبلی است.
دوستان نیز به لحاظ وسیله و روش از همان منظر به مسایل نگاه میکنند؛ یعنی هدف وسلیه را توجیه میکند.
اینکه گفته میشود آقای فرجیدانا فردی توانمند از نظر علمی است، از چه بعد و از چه نظر چنین صحبتی میشود؟ چه شاخص و معیاری را در این ارزیابی ملاک قرار دادهاید؟
برخی از دوستان میگویند به دلیل اینکه موضوع استیضاح وزیر علوم در زمانی کمتر از یک سال خدمت ایشان مطرح شده است، سیاسی است؛ در صورتی که این استدلال غلط است؛ به طور کلی به اصل استیضاح وزیر علوم معتقدم.
یکی از شواهدی که مطرح میشود که استیضاح وزیر علوم سیاسی است، مبحث بورسیهها است.
افرادی که چه به صورت رسمی و چه غیررسمی متعلق به این جریان هستند، در ابتدا عنوان کردند که حدود 3700 بورسیه غیرقانونی در کشور داریم و بعد از آن رئیس هیات جذب وزارت علوم اعلام کرد که بخشی از این تعداد اشکال داشتهاند و منظور وزارتخانه، تمام این افراد نبوده است؛ این در حالی است که بیش از 3000 نفر بورسیه وزارت علوم شدهاند و زندگی خود را بر مبنای آن برنامهریزی کردهاند.
سپس به صورت رسمی و مطلق اعلام شد که بورسیهها غیرقانونی است و بعد از فضاسازی رسانهای، گفته شد که تنها بخشی از این تعداد، حدود 700 نفر، در پرونده بورسیه خود دچار مشکل شده است؛ پس از آن، طبق گفته مسئولان، از این تعداد 70 یا 80 نفر مشکل لاینحل پرونده دارند؛ یعنی آقایان نمیگویند این بورسیهها رسما غیرقانونی است، بلکه مشکلاتی وجود دارد.
با چه مجوز و استدلالی با زندگی این 3700 نفر بازی کردهاند؟ آن هم زمانی که استناد و اطلاقی به غیرقانونی بودن بورسیهها وجود نداشته است.
در طرح جذب هیات علمی که چند سال گذشته انجام شد، حدود 600 نفر از اعضای هیات علمی کشور شرکت کردند که اغلب بورسیه بوده و به لحاظ فکری متعلق به جریان فکری دولت نبودند، اما بیشتر آنان در جذب وزارت علوم دچار مشکل هستند؛ چه کسی باید جواب این اطلاق را بدهد؟
پرونده جذب این افراد بیش از یک سال است که روی زمین مانده و شورای جذب نیز برای تصمیمگیری تشکیل نشده و جوابی به این افراد داده نشده است.
اقتناعی: در خصوص استیضاح وزیر علوم، یکی از دلایل سیاسی بودن استیضاح میتواند این باشد که دوره حضور فرجیدانا در این وزارتخانه به یک سال هم نرسیده است؛ در حقیقت نمایندگان مجلس هنوز به وزیر اجازه ندادند کار خود را انجام دهد و خروجی اقدامات وی را ارزیابی کنند؛ مجلس از دی ماه سال گذشته وارد مساله استیضاح شد.
در خصوص بررسی وضعیت بورسیهها، با این شکل آماری که ارائه دادید، موافق نیستم؛ طبق تصمیم وزارت علوم، بنا شد این افراد معلق بمانند تا تصمیمگیری مجددی در این خصوص صورت گیرد؛ چون نشانههای نازلی در روند بورسیهها دیده شد که باعث شد وزارتخانه دچار شک و تردید در صحت طی شدن فرایند قانونی بورسیهها داشته باشد؛ این هم حق وزارتخانه است که در این خصوص وارد شود.
بحث در مورد نحوه رخ دادن این مساله و مباحث شکلی آن بوده و میخواهیم آن را از نظر علمی بررسی کنیم؛ دو اشکال اصلی در مساله بورسیهها وجود داشته است؛ یکی اینکه روند برای بورسیه شدن به شکل مشخص و فراگیری اعلام نشده که فرصتی برابر در اختیار همگان قرار گیرد؛ دولت وظیفه داشت این فرصت برابر را برای همه ایجاد کند اما نکرد؛ این شائبه رانت را در این مورد به وجود میآورد.
هنگامی که بحث بورسیه را مطرح شد، معیارهایی که برای بررسی این مساله ارائه شده، ایراد داشته است؛ به عنوان مثال دختر وزیر دولت قبل با معدل 13 بورسیه نخبگان شده است؛ با این استدلال که معدل وی در دوره کارشناسی ارشد متناسب برای اخذ بورسیه بوده است؛ فرایند مصاحبه و گزینش در بورسیه کردن دانشجویان اشتباه بوده است و حتی مسلمی، معاون بورس وزیر علوم سابق، اعلام میکند «بورسیهها با دستور شخص وزیر بود و هر کس را صلاح دیدیم بورسیه کردیم».
سوال این است که ایشان در چه جایگاهی بوده که چنین مصلحتی را در نظر گرفته است؟
در یک ساختار سالم، مسایل را به مسئول سابق نباید ارجاع داد؛ میتوان درستی یا نادرستی هر مسالهای را با دقت نظر در آییننامههای مختلف بررسی کرد؛ اگر آییننامه نبوده، باید مسئولان پاسخ دهند.
اما هیچ چیزی به صورت عینی مشخص نیست و فقط محورهای کلی برای استیضاح وزیر علوم اعلام شده است؛ در خصوص تخلف آشکاری که در بورسیهها صورت گرفته بود، هروی، عضو کمیسیون آموزش مجلس، اعلام کرد «تخلفی آشکار در بورسیهها صورت گرفته است» بنابراین در این که تخلف شده، هیچ بحثی نیست.
جامعه اسلامی دانشجویان دو لیست 10 نفرهای برای بورسیه اعلام میکند؛ چه اتفاقی در وزارت علوم این مملکت افتاد که افراد به خودشان این حق را دادند.
اگر جامعه اسلامی دانشجویان به عنوان متعبدترین و تاثیرگذارترین تشکل در دانشگاه مطرح میشود و در مقابل موسسان و اعضای انجمنهای اسلامی به عنوان مزدبگیر دولتهای اسرائیل معرفی شوند، باید بر مبنای شاخصهایی که مطرح میکنید، این مساله بررسی شود.
هر قدرتی که دانشگاه را محدود کند، خودش شکست میخورد؛ اتفاقی که در انتخابات سال 92 افتاد، مصداق این مساله بود؛ پادگانی کردن فضای دانشگاهها منجر به این مساله شد؛ هیچکس فکر نمیکرد حجتالاسلام روحانی رای بیاورد؛ از سال 88 دانشگاه را به دبیرستان تبدیل کردند و جدیترین تشکلهای دانشجویی بدون ادله قانونی، یک شبه منحل شدند؛ فقط به این دلیل که همسو با دولت نبودند.
امروز دکتر فرجیدانا به این دلیل استیضاح میشود که جبران مافات گذشته میکند و آمده فضا را حداقل به پنج سال قبل بازگرداند؛ وی آمده که پاسخگوی تظلمهایی باشد که در گذشته رخ داده است.
چون آن زمانی که اساتید و دانشجویان اخراج میشدند، کسی فکر نمیکرد فضا دچار چرخش شود.
شعرباف: اطلاق 3000 بورسیه غیرقانونی، اطلاق غلطی است؛ همچنین ابراز این توجیه که چون چند تخلف وجود داشته که عدد آن را نیز نمیتوان دقیقا ذکر کرد برای اطلاف بیش از یک سال از زندگی مردمی که جذب مکانیزم وزارت علوم نشدهاند و با درآمد حقالتدریس زندگی میکنند تا زمان استیضاح شدن یا نشدن وزیر علوم برسد، کار غلطی است؛ ما در کشور یک روند قانونی داریم و نباید فرآیندهای قانونی را دور بزنیم.
روش وزارت علوم در برخورد با مساله بورسیهها غلط است؛اشکال ما معمولا در روش برخوردی است؛ وزارت علوم نیز در روش دچار مشکل است؛ در صورتی که فرآیند قانونی باید طی شود؛ باید مسایل مربوط به بورسیهها وارد کمیته انضباطی شده و در خصوص آن رای صادر شود.
در قانون فرایندی برای حل این مسایل دیده شده است؛ این فرایند این نیست که افراد را معطل کرده و شورای جذبی تشکیل ندهیم و با زندگی افراد بازی کنیم.
اطلاق و نوع برخورد وزارت علوم با بحث بورسیهها، مهمترین دلیل بر سیاسی بودن این وزارت است و وزیر علوم به ساختار علمی دانشگاه خدشه میزند.
دانشگاه هر زمانی به معنای درست کلمه سیاستزده شد، رشد علمی آن نیز متوقف شده است؛ اگر در حال حاضر جلوی سیاستزدگی آن گرفته نشود و این روند ادامه پیدا کند، تا چند سال دیگر نمیتوانیم جلوی آن را بگیریم.
نکته دوم این که باید محل تخلف را در خصوص بورسیهها را با دقت مشخص کنیم؛ مثلا در بررسی برخی از موارد تخلفات گفته میشود، فلان فرد مدیر بوده است؛ سوال این است که چون مدیر است، دچار تخلف شده؟ در این صورت میتوان نام مدیران زیادی را برد.
موضوعی که آقای اقتناعی در خصوص فرزند یکی از وزرای دولت قبل مطرح میکنند که با معدل 13 بورسیه نخبگان شده است، برای من هم عجیب است؛ باید توجه کرد، فرم هیات جذب دارای شاخصهایی مانند معدل، تعداد مقاله و... است و در واقع یک نمره و سطح آستانهای دارد که فرد از طریق مصاحبه در آن پذیرفته میشود؛ اگر میخواهید تخلفی را ثابت کنید باید بر مبنای این شاخصها بررسی کنید.
باید متخلفان براساس شاخصهای مشخص احصا شوند.
نکته دیگر روش برخورد است؛ جملاتی که برخی از مسئولان مانند پورنژادی، خباز، مطهری و درویشی گفتهاند، از قبیل، «من یک لیستی دارم که اشاره خواهم کرد»، «اگر استیضاح شوم، خواهم گفت»، «مسائلی بر ملا خواهد شد»، «لیستی هست که برملا شدن حقایق دولتهای گذشته است»، «منافع افراد در ضرر است» و «پردههای اسرار خواهد افتاد» نشاندهنده این است که سبک صحبت دولت جدید با دولت قبل فرقی نکرده است؛ اصلاحطلب و اصولگرا خیلی مطرح نیست و روش برخورد غلط است.
این سبک صحبت نشاندهنده اشتراک جناحین در این روش است؛ این چه اخلاق برخورد با فسادی است؟ چه نوع روش برخوردی است؟ در اصل نکته غیراخلاقی، روش برخورد است.
این در تناقض با آن نکتهای است که گفته میشود «سالهای 86 تا 92 نباید تکرار شود».
وزارت علوم با چه ملاحظاتی اسامی افراد را منتشر میکند؟
این نشان میدهد مشکلی با احمدینژاد نبوده است؛ این مسایل به دلیل جایگاهی است که وی در آن قرار گرفته بود؛ در غیر این صورت من نیز حاضرم برای نیل به هدف از همان روش استفاده کنم و دست به انتشار لیست بزنم؛ با چه ملاحظهای این اسامی منتشر میشود؟
چه کسی باید پاسخگوی آبروی افرادی باشد که نام آنها منتشر میشود؛ بعد اشکال میگیرند که چرا احمدینژاد نام برادر آقای لاریجانی را برد؟ این روش غلط است.
جریانهایی که ظاهرا مخالف جریان فکری دولت قبل بودهاند، وقتی وارد فضا میشوند، در عمل از همه ابزار استفاده میکنند.
اعتقاد من این است که شیوه مبارزه با فساد به روش احمدینژاد باید از این مملکت حذف شود زیرا این شیوه، روش غلطی است؛ باید یاد بگیریم تا زمانی که جرمی ثابت نشده آن را انتشار ندهیم؛ مقام معظم رهبری نیز بر این نکته تاکید داشتهاند؛ خانواده این افرادی که نامشان منتشر میشود، چه گناهی کردهاند؟
زمانی که معاون وزیر علوم لیست افراد بورسیه غیرقانونی را منتشر میکند، نشان دهنده این است که ساختار وزارت علوم بنای کار سیاسی دارد؛ زیرا اگر دیدگاه آنان به حل مساله بورسیه بود این طور برخورد نمیکردند و اگر ساختار وزارت علوم با این روند پیش رود در دانشگاه مشکل به وجود میآید؛ ما تجربه این را داریم که هر موقع روند سیاسی در دانشگاه حاکم شده، چه مشکلاتی ایجاد کرده است.
نکته این است که اگر کسی بخواهد بررسی کند، باید محل تخلف را دقیقا احصا کند.
ما مکانیزمهایی برای حل این مسایل داریم؛ من اگر جای وزیر بودم و چند تخلف مشاهده میکردم، وارد فرایند قانونی شده و از آن استفاده میکردم.
برخی عنوان میکنند همه مصوبات دولت گذشته غلط بوده است، در حالی که قانون جمهوری اسلامی، قانون دولت قبل است؛ اگر قانون را بزنیم، سنگ روی سنگ بند نمیشود.
متاسفانه در این خصوص از مسیر معمولی و قانونی عبور نشده است.
اقتناعی: با این نگاه آقای شعرباف که امروز معتقد است، روشهای مبارزه با فساد به شیوه احمدینژاد باید کنار گذاشته شود و آبروی افراد محترم است، کاملا موافقم ولی این دیدگاه باید پیشتر از این مطرح میشد.
در خصوص برخی تیترهایی که ارائه دادید، من معتقدم براساس روشی که مورد استفاده قرار میگیرد، میتوان نسبت به آن انتقادهای ابراز کرد.
در مورد محورهای استیضاح باید توجه کرد، سیاست کلان احمدینژاد در قبال جذب، هدایت و اداره سیستم مدیریت در جامعه بر مبنای نوچهپروری و کوتولهپروری بوده است؛ هنوز هم معتقد هستم اعطای برخی از این بورسیهها نیز در همین راستا صورت گرفته است.
شعرباف: آیا تمام این 3000 نفر کوتوله و نوچه هستند؟
اقتناعی: خیر؛ اگر فرض کنیم که این افراد صلاحیت بورسیه شدن داشتهاند، ولی چون شکل و فرایند بورسیه به درستی انجام نشده و به نوعی از رانت استفاده شده است، فرصت برابر برای همه فراهم نشده است.
در همین راستا برخی ستارهدار شدنهای بعضی از افراد نیز در راستای تقویت همین امر بوده است.
تماما و مطلقا نمیگویم منع تحصیل کار اشتباهی بوده، چرا که شاید واقعا در بین این افراد کسی مشکل امنیتی یا اخلاقی داشته، اما نگاه و برخورد و نحوه عملکرد به طور کلی در آن دوره، طوری بوده که چیزی جز تلاش برای پادگانی شدن و یک صدا کردن دانشگاه نبوده است؛ با ستارهدار کردن عدهای از دانشجویان به بهانه مخالفت با دولت، با سرنوشت، حیثیت، اعصاب و روان عده زیادی بازی شد؛ بعد در تلویزیون میگویند «ما دانشجوی ستارهدار نداریم».
یکی از محورهای استیضاح «عدم پذیرش و سرگردانی پذیرفتهشدگان قانونی بورسیههای تحصیلات تکمیلی و متاسفانه ارایه پذیرش مجوز افراد رد صلاحیت شده در این دورهها، علیرغم تاکید مراجع ذیصلاح و قانونی در کشور و بازگرداندن برخی اساتید اخراج شده توسط هیاتهای رسیدگی به تخلفات یا مراجع ذیربط دانشگاهها» است.
این که برخی در مجلس این محور را مطرح میکنند، باید پرسید، مگر مملکت دستگاه امنیتی ندارد که این مسائل از آن سوال شود؟ اگر شما با کسی مشکل دارید، باید از آمدن این افراد به دانشگاه جلوگیری کنید؛ در واقع مقصر فرجیدانا و رئیس جمهور هستند که در مورد اخراج اساتید اخراج شده در دوره قبل، کسی را بازخواست نمیکنند؛ بنابراین باید شاهد پیشدستی استیضاح کنندگان باشیم.
محور دوم استیضاح درباره «اعزام گروههای سیاسی بعضا دارای سوابق تندرو و در قالب کارشناسان، ارزیابی عملکرد روسای دانشگاهها که زمینه ایجاد تنش را در دانشگاهها فراهم کرده وتغییر شیوه انتخاب روسای دانشگاهها برخلاف رویه جاری شورای عالی انقلاب فرهنگی و خلاف دستور صریح ریاست محترم جمهوری است» است.
مهمترین ایراد محورهای استیضاح وزیر علوم کلی و مبهم بودن آن است؛ در مورد دوم در جریان فعالیت هیاتهای علمی بودهام؛ در این هیاتها عموما یا روسای دانشگاهها و یا معاونان دانشگاهها حضور داشتند و یا جزو مدیران دانشگاهها بودند که حداقل مدرک آنها دانشیاری بود؛ مثلا آقای عبدینیا، عضو هیات علمی دانشگاه هنر و... از این دست افراد بودهاند؛ همه هیاتها اعضای این چنینی داشتهاند؛ چطور میتوان به این گروهها و هیاتها، سیاسی تندرو و فتنهگر گفت؟ استاد دانشگاه پلیتکنیک، با 70 سال سن، که تمام وقت خود را صرف علم آموزی کرده آیا وقتی برای سیاسی شدن داشته که تندرو هم باشد؟
در خصوص این که گفته میشود انتخاب روسای دانشگاهها موجب ایجاد تنش شده، باید پرسید، آیا این افراد واقعا تنش ایجاد کردهاند؟ باید در این مورد مثالهای عینی آورده شود.
همچنین گفته شده این انتخاب برخلاف نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است؛ شورای انقلاب فرهنگی میتواند در این موارد اظهار نظر کند؛ انتصاب روسای دانشگاهها در این شورا تصویب شده است و تمام استعلامها مورد تایید قرار گرفته است.
محور دوم در استیضاح وزیر علوم کاملا غیرمنصافنه است.
شعرباف: باید توجه داشت، چندین دسته دانشجو وجود دارد؛ اگر بخواهیم در خصوص انواع دانشجو صحبت کنیم، باید بگوییم که یکسری از دانشجوها افرادی هستند که نمیتوان از آنان تعبیر دانشجو کرد؛ ممکن است درصدی از دانشجویان به جهت اظهارنظرهای سیاسی وارد کمیته انضباطی شده باشند و احکامی نیز صادر شده و برخی تعلیق شده باشند؛ در حال حاضر نیز در ساختار کنونی دانشگاهها کمیته انضباطی تشکیل شده و این افراد بازمیگردند؛ وزارت علوم مدعی است که این کار انجام شده است.
پس چه دغدغهای وجود دارد که اگر اطلاعات مربوط به پرونده افراد را نمایندگان مجلس متوجه شوند؛ این قابل توجیه است.
اینکه میگویند استعلام وزارت اطلاعات در خصوص افراد بورسیه صورت گرفته و استعلام مثبت بوده است، برای ما دو فرض را به وجود خواهد آورد؛ یا همه این موارد دروغ است؛ اگر هم وزارت اطلاعات در خصوص مثلا پنج معاون دانشگاه، 10 دانشجوی ستارهدار و بازگشت آنان به وزارت علوم تایید رسمی داده است که دیگر مشکلی نداریم.
اقتناعی: این مساله در مورد استعلام در خصوص بازگشت روسای دانشگاههاست؛ اما در مورد اخراج دانشجویان و بازگشت آنان به دانشگاه، به نظر نمیرسد اقدام صحیحی انجام شده باشد.
شعرباف: به هر حال ظاهرا این استعلام صورت گرفته و در مورد تعدادی از این افراد منفی بوده است؛ اگر غیرقانونی بوده باید وزیر علوم پاسخ دهد که چرا این کار را کرده است؟ اگر وزارت اطلاعات میگوید این افراد بازنگردند، یعنی نمیخواهم فضا را سیاسی کنم؛ اگر هم استعلام از اصل غلط است، استعلام نکنید.
در مورد اساتید دانشگاهها هم وزارت علوم در بازگشت این افراد کاری غیرقانونی نکرده است چون وزارت علوم در معرفی و جایگذاری استاد دانشگاه نمیتواند مستقل عمل کند بلکه باید انتخاب خود را به عنوان یک پیشنهاد به شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد کرده و در صورت تصویب این شورا اقدام به جایگذاری فرد مورد نظر کند.
رای ندادن شورای عالی انقلاب فرهنگی به برخی از افراد برای انتصاب به عنوان رییس یک دانشگاه نشانگر توجه شورا به سابقه سیاسی این افراد است
به عنوان مثال در همین ساختار، وزیر بهداشت دو نفر را به شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد داد که هر دو نفر رای آوردند؛ اما بیشتر افرادی که توسط وزیر علوم به این شورا معرفی شد، رای نیاوردند؛ درست است که مسیر قانونی بوده اما سوال من این است، چرا باید شورای عالی انقلاب فرهنگی به این افراد رای پایینی دهد؟ جز این است که این افراد سابقههای سیاسی صرف دارند؟
این معنا دارد که رئیس دانشگاه صنعتی اصفهان از 40 رای تنها 8 رای در شورای عالی انقلاب فرهنگی کسب میکند؛ این نشان دهنده یک رویه سیاسی است.
این که برای انتخاب یک فرد برای سمت مشخصی فشار سیاسی و رسانهای ایجاد کنیم و بعد همان فرد مورد نظر را برای ریاست دانشگاه به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی کنیم، اقدام درستی نیست چون در این صورت شورا را مقابل افکار عمومی قرار دادهایم؛ شورا هم نمیتواند فرد مورد نظر را رد کند؛ باید این رویه عوض شود.
این نکته در مورد انتصاب رییس دانشگاه تهران، موجب انتقاد رییس جمهور شد که این رویه عوض شود.
اصرار بر ادامه روند انتصابات در وزارت علوم ناشی از رویکرد سیاسی در این وزارتخانه است.
این رویکردها ظاهرا غیرقانونی نیست اما اصرار بر ادامه آن، نشان دهنده رویکرد سیاسی وزارت علوم است؛ شورایعالی انقلاب فرهنگی یک شورای فراجناحی است و با وزارتخانههای دیگر در این خصوص مشکلی ندارد.
اقتناعی: در خصوص بحث دانشجوی ستارهدار، برای اولین بار که نشانههایی از آن دیدیم، سه ماه بعد از استقرار دولت احمدینژاد در هفته سوم مهر ماه 84 مطرح شد.
اما به شکل جدیتر آن، برای اولین بار نام مهدی امینزاده، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، به عنوان دانشجوی ستارهدار دانشگاه شهید رجایی معرفی شد؛ این دانشجو پس از اینکه دو سال در کلاس حضور داشت، در سال 86 هیچ کارنامهای برای وی صادر نشد؛ باید توجه داشت که دانشگاه محل تمرین سیاستورزی بوده و اعمال این تمرین در بیرون از دانشگاه یعنی ایفای دقیق حقوق شهروندی؛ باید در دانشگاه تسامح زیادی در برخوردها وجود داشته باشد و نباید با دانشجویان براساس قوانین بیرون برخورد کرد.
فلسفه تشکیل کمیته انضباطی نیز بحث تربیتی بود؛ دانشجوی با نشاط بیانیه تندی صادر میکند و نهایتا مثلا به رئیس جمهور فحش میدهد، اما نباید به این بهانه از تحصیل محروم شود؛ با دانشجویان باید با تسامح برخورد شده و نگاه پدرانه داشته باشیم؛ اگر دانشجو در دانشگاه اشتباه نکند و ما ایرادات وی را برطرف نکنیم، همیشه آن حرفهای نگفته را همراه خود خواهد داشت؛ فضای دانشگاه یک فضای تمرینی است.
رویکردها در کمیته انضباطی و انتصاب افراد فرق میکند؛ در دوره اصلاحات از مدیر گروه علوم اجتماعی استفاده میشود؛ در دوره احمدینژاد، این سمت به یک حقوقدان داده میشود؛ در دولت فعلی نیز چنین جایگاهی در اختیار یکی از اساتید روانشناسی که اتفاقا یک زن هست، قرار میگیرد؛ در تمام این موارد تفاوت دیدگاه و نظر وجود دارد و باید به این مساله نیز توجه کرد.
بحث دیگر در حوزه کمیته انضباطی، مساله امحای احکام است؛ یعنی پس از مدتی که از صدور حکم انضباطی یک دانشجو گذشت، در صورتی که تخلفی نداشت، پس از بررسی مجدد، این حکم از پرونده وی حذف خواهد شد؛ در کدام دادگاهها حکم امحا میشود؟ این یکی از نشانههای این است که فضا در دانشگاه تمرینی است و دیدگاهها باید اصلاحگرانه باشد.
شعرباف: اینکه تعبیر ستارهدار برای اولین مرتبه از سوی کدام دولت مطرح شده است، اصل موضوع، اتهامی است اما به حل مساله کمکی نمیکند.
حق مطلب این است که برخی از دانشجویانی که در کمیته انضباطی وارد شدهاند، جرائمی داشتند که یک انسان حق طلب نیز معتقد به آن است که این جرایم شایسته یک دانشجو نیست؛ کمیته انضباطی یک فلسفه تربیتی دارد که باید در تعلیق و حکمها لحاظ شود.
علمآموزی چیز بدی نیست اما بعضی افراد ممکن است برای فضای علمآموزی مضر باشند؛ هر فردی که شیشه بشکند و کارهایی از این جنس کند، اهل کار علمی نیست؛ اما گاهی اختلاف نظری وجود داشته و بعد از آن کارنامهاش صادر نشود، این را درست نمیدانم؛ من اگر وزیر علوم بودم، ابایی نداشتم که در اینگونه موارد پاسخگو باشم؛ اما اینکه گفته شود همه ستارهدارها به دانشگاه بازگردند، تعبیر غلطی است؛ ستارهدار چه کسی است؟ این باید مشخص شود؛ اگر تعابیر را درست استفاده نکنیم درگیر الفاظ میشویم.
به نظر من وجدان عمومی دانشگاهها با مشاهده پروندهها میتواند تصمیمگیری کند و در واقع مشکلی از نظر وجدان نداریم بلکه مبحث رسانهای شدن موضوعات و پروندههاست که مورد نظر است.
وزارت علوم دولت یازدهم سهمی از تسامح در بررسی پروندههای دانشجویان ستارهدار داشته است؛ در این مورد حتی اگر بررسی وزارت علوم در بازگشت این افراد به دانشگاه قانونی باشد اما بنا به بررسی یک وزارتخانه دیگر، صلاح نباشد تعدادی دانشجو به دانشگاه بازگردند و این نظر نیز مشورتی باشد، اما وزارت علوم بر موضع خود پافشاری کند، این پافشاری یک نشانه بوده و نشان دهنده این است که این وزیر به دنبال پافشاری بر یک موضع سیاسی خاص است.
چرا یک وزیر باید به نظر کارشناسی و با تسامح وزارت اطلاعات خود که حتی فصلالخطاب هم نیست، بیتوجه باشد؟
به عنوان مثال، بنده موافق رای آوردن آقای ربیعی، وزیر کار، رفاه و تعاون اجتماعی، که سابقه امنیتی زیادی داشت و حوزه تخصصی وی به وزارت وی نزدیک نبود، نبودم؛ اما در حال حاضر بعد از یک سال از فعالیت وی گفته میشود، این فرد با سابقه سیاسی، امنیتی و ارتباطات خود یکی از موفقترین وزاری دولت یازدهم است و در موضوعات پرتنشی مانند تامین اجتماعی و حقوق کارمندان به خوبی کار کرده و فعالیتش با موضعگیری سیاسی حداقلی همراه بوده است.
این فرد در حال کار است؛ تا چه حد در مجلس در خصوص این وزیر حساسیت وجود دارد؟ ما نمیگوییم رییس جمهور وزیری از جناح مخالف بیاورد.
آقای نیلی منفرد که برای وزارت علوم در ابتدا پیشنهاد شد، در مجلس 160 رای منفی گرفت؛ این نشان دهنده این است که مجلس نمیتوانست به دلایل منطقی یا حتی غیرمنطقی با این وزیر تعامل کند اما این فرد بعد از مدتی معاون آموزشی وزارت علوم میشود که موثرترین بخش وزارتخانه است؛ این فرد نمیتواند ادعا کند که اهل تعامل با مجلس است.
آقای توفیقی با سوابق سیاسی و موضعگیریهایش، مشاور عالی وزارت علوم شده است؛ اگر این وزارت به فکر تعامل و حل مساله باشد، نباید این افراد را جایگذاری کند؛ این افراد اگر باشند، تا یک سال دیگر موجد فضای سیاستزده در دانشگاهها خواهند بود.
ما برای فضای دانشگاه یک فضای سیاسی آرام در همان جریان سیاسی خودتان میخواهیم.
ما به خودمان نیز میگوییم که نباید دچار اظهار نظر مطلق در انتصابات شویم و به طور مثال بگوییم انتصاب یک رئیس دانشگاه سیاسی بوده و آن را به تمام فضای دانشگاهی کشور تسری دهیم؛ حواسمان باشد که دچار خطای فکری اطلاق نشویم و همه را با یک تعبیر توصیف کنیم.
اما در سطح کلان در برخی انتصابات وزارت علوم، نگاه سیاسی وجود دارد.
اقتناعی: محور «منصوب کردن عناصر دارای سابقه مشخص فتنه 88 در مسئولیتهای مهم ستادی وزارتخانه و عزل اشخاص عالم، متعهد و مدیر از برخی دانشگاهها و منصوب کردن برخی افراد افراطی و تند، به ویژه در مسئولیتهای میانی دانشگاهها» نیز بسیار مبهم است ولی میتوان تفسیرهایی داشت؛ اگر منظور از فتنهگر توفیقی و نیلیمنفرد است و اگر منظور از اشخاص متعهد نیز افرادی مانند حجتالاسلام شریعتی، رئیس سابق دانشگاه علامه، است، باید توجه داشت، این افراد هیات علمی دانشگاه هستند و افراطی و تند چه معنایی میدهد؟
شعرباف: مگر کسانی که به قول شما فضا را پادگانی کردند، هیات علمی نبودند؟
اقتناعی: این مساله در آن دوره دستوری اجرا میشد.
هیات علمی که محافظه کار باشد، درس میدهد و خطری ندارد؛ مثلا در خصوص برکناری شریعتی از ریاست دانشگاه علامه، وزیر علوم کار خوبی کرد؛ وی آنقدر از دانشگاه علامه استادان را اخراج کرد که دو گروه در رشته اقتصاد این دانشگاه به کلی منحل شد.
با این حال واضح است که وزیر اختیار تغییر مدیران را دارد؛ با تغییر دولتها مدیران تغییر میکنند و این امری بدیهی است؛ بنابراین نباید پرسید چرا مدیران قبلی برکنار شدند؟ این درست نیست.
شعرباف: در دوره احمدینژاد هم همین را میگفتید؟
اقتناعی: معمولا زمانی که یک گروه سیاسی در انتخابات پیروز میشود، گروه مقابل مدتی سکوت اختیار میکند اما جریان مقابل آنقدر پیش میرود که صندلی ریاست را رها نمیکند؛ خوب باید کمی این جریان هم به خودش استراحت دهد؛ ما نیز زمانی که در سال 84 شکست خوردیم، مدتی در خانه نشستیم؛ به عنوان مثال الان یکی از مهمترین مشکلات استانداری خراسان رضوی همین موضوع است؛ در دولت گذشته شاهد بودیم که یک کارشناس عادی مدیرکل میشد و یک کارمند جز به سمت فرمانداری میرسید؛ بعد حالا باید از این افراد در چه سمتی استفاده کرد تا معترض نظام نشوند؟ این مشکلات همه به خاطر کوتوله پروری دولت احمدینژاد است.
در خصوص معرفی نیلیمنفرد به عنوان یکی از عناصر فتنه، اولا باید مفهوم فتنه تعبیر شود که در این خصوص وزیر علوم جواب خوبی داده است که گفت «وزارت اطلاعات کتبا مشکلدار بودن این دو شخص را به من اعلام کند تا خودم آنها را برکنار کنم» اما وزارت اطلاعات هیچ نامهای را کتبا اعلام نکرده است.
در خصوص محور «عدم مواجهه درست با تحرکات سیاسی ضد نظام و برخی عناصر در دانشگاهها و میدان دادن به برخی نشریات دارای رویکرد ضددینی و گرایشات شدیدا قومی و تجزیه طلبانه در محیطهای دانشگاهی و احیای برخی تشکلهای افراطی و آشوب طلب» این نکته قابل ذکر است که در دانشگاه هیچ اتفاق جدی به لحاظ عملی نیافتاده است؛ این محور بسیار کلی است وباید گفته شود مصداق حرکات ضدنظام کدام بوده است؟ چنانچه از تحرکات سیاسی ضد نظام بحث میشود، این تحرکات باید عینی مشخص شود.
همچنین وقتی به نشریات ضد دینی اشاره میشود، باید با مصادیق مشخص و عناوین مطالب نام برده شود.
شعرباف: در حال حاضر ادبیات صحبت افراد در خصوص جریانات و دولت کلی است؛ باید یاد بگیریم که کلی صحبت نکنیم.
باید بررسی کرد که نقش فتنه در انتصابات چیست؟ برخی جملاتی که برخی از این افراد گفتهاند قابل دفاع نبوده و به هیچ عنوان با جمهوری اسلامی قابل جمع نیست.
به عنوان مثال دغدغهای که برای آقای اقتناعی در خصوص انتصاب استاندار خراسان رضوی وجود داشت این است که چرا یک فرد نزدیک به جریان اصلاحات انتخاب نشده است؛ چرا افراد این دغدغه را دارند؟ به دلیل اینکه احساس میکنند اگر یک فرد ادامه دهنده دولت قبلی روی کار باشد، در تباین با سیاستهای دولت جدید عمل میکند.
اصلاحطلب بودن یا نزدیک به دولت بودن یک شاخص مبنایی برای استانداری نیست؛ شاید شاخص باشد اما مبنایی نیست؛ انتصاب استاندار نزدیک به جریان فکری دولت، حق هر دولتی است اما شاخص مبنایی نیست؛ باید کسی به عنوان استاندار برگزیده شود که از شبکه مسائل آن شهر مطلع باشد.
ممکن است فردی با گرایش سیاسی خاصی در این مکانیزم استاندار یک دولت از یک جریان دیگر نیز شود؛ چطور میپذیریم توفیقی که به طور علنی گفته «من اعتقاد دارم حاکمیت جمهوری اسلامی ظلم کرده است» و جمهوریت را به معنای اعم خود زیر سوال برده است و در واقع با مبانی حاکمیتی مشکل دارد، در سمتی بگذاریم که باید اوامر حاکمیتی را پیاده کند.
اقتناعی: توفیقی که سمت اجرایی ندارد.
شعرباف: مشاور عالی چه معنایی دارد؟ یعنی کسی که در پیادهسازی تحول علوم انسانی و نقشه جامع علمی و فرهنگی و... نقش داشته باشد، نیازمند برخورداری از یک اعتقاد حداکثری به نظام است؛ در کدام کشور این اتفاق میافتد؟ این ناقض حقوق شهروندی افراد هم نیست؛ این فرد میتواند یک عضو هیات علمی باشد اما زمانی که در جایگاه تصمیم گیری قرار گرفت، این صحیح نیست که از فردی استفاده کنیم که به مبانی نظام حداقل اعتقاد را دارد.
ما اعتقاد داریم کسی که درون خیمه نظام است، نباید با مبانی نظام مشکلی داشته باشد.
چطور برای انتخاب یک استاندار موضوع اصلاح طلب یا اصولگرا بودن وی را مورد اهمیت قرار میدهید اما برای انتخاب مشاور و معاون اعتقاد به اصول حاکمیتی نظام را در سطح پایینی از اولویت قرار دارد؟
اگر مثلا گفته میشد آقای روحانی با تقلب روی کار آمده است، اما از نظر فنی و علمی شخصیت موجهی است، آیا حاضر بودید این فرد را به عنوان استاندار منصوب کنید؟
این کار درستی نیست که آدمی را در سمتی بگذاریم که موجب بحران در مجموعه دانشگاه شود.
چرا نسبت به بحث بورسیهها انتقاد وجود دارد؟ چون این اعتقاد وجود دارد که اگر ساختار قدرت با ساختار آموزشی آمیخته شود، تا یک سال دیگر دچار مشکل خواهیم شد؛ با این حال چرا چنین دغدغهای در مورد دانشگاه آزاد وجود نداشت؟ این در حالی است که در این مجموعه اولین پایهگذاری نظاممند قدرت در آموزش عالی صورت گرفت؛ اگر دقت کنید برخی از اعضای مجلس ششم و هفتم، اصولگرا و اصلاحطلب را میببینید که در پیوندی نسبی و سببی با اعضای هیات امنای این دانشگاه بودند.
چرا کسی به این مساله نپرداخت؟ این مبین زاویه دید متفاوت و نگاه سیاسی است.
اصل این ادعا و اینکه فرجیدانا اصرار بر انتصاب این افراد دارد، نگاه خوبی نیست.
اقتناعی: باید نگاه سیاسی منصفانه و اخلاق گرایانه داشت؛ در مورد نیلی منفرد باید گفت این شخص اگر به عنوان اولین گزینه برای وزارت معرفی نمیشد، قطعا نمایندگان مجلس او را رد نمیکردند اما دولت در این راستا تعامل کرد؛ تعامل این نیست که فقط دولت دست دهنده داشته باشد؛ مجلس برای دولت چه کرد؟ مجلس باید بفهمد، اینکه دولت به جای توفیقی، در مرحله اول نیلی منفرد را معرفی کرد، به مجلس این پیام را میدهد که دولت، دیدگاه مجلس را دریافته است.
در صورتی که گزینه بعد از توفیقی، فرجیدانا بود که در آن زمان مایل به قبول این سمت نبود؛ میلی منفرد به جای وی معرفی شد که مجلس او را رد کرد و در نهایت فرجیدانا به عنوان وزیر معرفی شد؛ در مرحله دوم نیز همه این تصور را داشتند که رئیس جمهور توفیقی را مجددا برای انتصاب در وزارتخانه معرفی خواهد کرد؛ با این حال، این بار نیز روحانی به مجلس احترام گذاشت و فرجیدانا را معرفی کرد؛ رئیس جمهور دو مرتبه گزینه اول خود را به مجلس معرفی نکرد.
فرجیدانا نیز هیچگاه به توفیقی سمت اجرایی نداده و او تنها مشاور عالی است.
دانشگاهیان حامی دولت و اصلاحات موافق ابقای فرجیدانا هستند؛ اینکه استیضاح وزیر علوم در آستانه بازگشایی دانشگاههاست، آیا مجلس فکر نکرد وزارتخانه بیوزیر باز به سرپرستی توفیقی میرسد؟ این دولت به هیچ وجه از سنگر وزارت علوم عقب نخواهد نشست.
دولت یازدهم با شعار تدبیر و خردورزی روی کار آمد و الان نابخردان وزارت علوم را به عنوان خانه خردورزی مورد هجمه قرار داده و اگر نه چرا سراغ وزارت ارشاد نرفتند.
من مطمئنم دولت روحانی به هیچ عنوان در مسئله وزارت علوم کوتاه نمیآید؛ مطمئنا دولت روی وزارت علوم و آن عهدی که با حامیانش بسته خواهد ایستاد.
در حال حاضر فرجیدانا چوب پنبه کردن رشتههای تمامیت خواهان و باز کردن فضای بسته گذشته دانشگاه را میخورد؛ استیضاح او به خاطر رسیدگی به ظلمهایی بود که طی سالهای گذشته در حق دانشجویان انجام شد.
این واکنشها علیه وزارت علوم هیستریک و طبیعی است و به نظر من این استیضاح، فرصت خوبی برای آحاد جامعه است تا از میراث هشت سال گذشته و خصوصا چهار سال دوم دولت قبل آگاه شوند.
برای من کاملا روشن است که هر اتفاقی که در نتیجه استیضاح فرجیدانا بیافتد، نامش به عنوان یک وزیر علوم آزادیخواه در تاریخ خواهد ماند چراکه وی در عمل ثابت کرد کیسهای برای وزارت ندوخته و امیدوارم در مجلس نیز دفاع جانانهای داشته باشد و حقایق را بازگو کند و اطلاعات خود را در اختیار همگان قرار دهد.
در انتها از درگاه باری تعالی برای برادران دلواپس خود اطمینان وانصاف خواهانم.
شعرباف: نوع برخورد سیاسی وزارت علوم با بورسیهها بحث شد و در خصوص برخی انتخابها و انتصابها در وزارت علوم نیز باید گفت، این مسایل به وزارتخانه ضرر خواهد زد و این مسایل درایت نشده است؛ احساس میکنم فرجیدانا درایت روحانی را ندارد.
این روشهای غلط و ارائه لیست درست نیست؛ بیان کلمات کلی و بدون مصداق روشی است که در وزارت علوم باب شده است و این امر نشاندهنده نگاه غیرعلمی است؛ این مهمترین مسالهای است که باعث اعتراض میشود؛ اعتقاد دارم شخصی به عنوان وزیر در این سمت قرار گیرد، شخصیتی متخصص و غیرسیاسی متعهد مانند آنچه در وزارت بهداشت است، باشد؛ در این یک مساله موضوعاتی مانند آمار رشد یا عدم رشد علمی یا امیدزا بودن فضای دانشگاهها مطرح شده است که قابل اعتنا نیستند؛ نتیجه سیاستزده بودن در دانشگاه کاهش رشد علمی کشور است.
انتهای پیام