ایرج صفشکن میگوید توقع امرار معاش از طریق شعر و نویسندگی توقع درستی نیست.
این شاعر در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در پاسخ به این سوال که آیا در ایران امرار معاش از راه ادبیات ممکن است یا خیر، گفت: اگر سوال شما را به این صورت اصلاح کنیم که آیا اصولا توقع درستی است که بخواهیم از طریق شعر و نویسندگی زندگی کنیم، پاسخ من این است که شدیدا معتقدم این توقع اصلا درست نیست. شاعر و نویسنده حتما باید از بطن اجتماع معیشت خود را استخراج کند تا بتواند با بند بند روابط اجتماعی آشنا شود و قوانین کار و اجتماع را یاد بگیرد که در شعر، داستان و روایتهایش مصداق پیدا کند. تخیل، ابهام، ایهام و ایماژ همه و همه باید از اجتماع و واقعیت نشأت بگیرد.
او افزود: انسان به معیشت نیاز دارد به دو دلیل: یکی اینکه از طریق شغل خود امور مادیاش را اداره کند و دیگر برای این که با بطن اجتماع ارتباط برقرار کند.
صفشکن در پاسخ به این سوال که آیا لازم است نویسنده و شاعر شغلی مرتبط با ادبیات داشته باشد یا خیر، اظهار کرد: نه الزاما. چون هر کاری که میکنید ارتباط تنگاتنگی با اجتماع دارد و از طریق لایههایی به بطن اجتماع مربوط است. ما به چیزهایی نیازمند هستیم که در یک وجه مشترک با اجتماع به دست میآید؛ بنابراین جنس حرفه مهم نیست؛ کار کردن و در جامعه بودن مهم است.
او در پاسخ به اینکه آیا با داشتن شغلی دیگر فرصتی برای فعالیت ادبی شاعران و نویسندگان باقی میماند یا خیر، گفت: در زمینه شعر که به فرصت نیاز نیست؛ شاعر تابع لحظاتی است که شعر بر او جاری میشود. شاعر شعر را نمیسازد، از پیش تصمیم نمیگیرد و وقتی برای این کار تعیین نمیکند. شعر بر شاعر جاری میشود و بعد در فرصتی نه چندان طولانی با تغییر حروف ربط و... در شعر اولیه تغییراتی ایجاد میکند. البته این شیوه من است. شاید کسانی باشند که کارشان را طراحی کنند. در مورد داستان هم چون من داستاننویس نیستم نمیدانم چه باید کرد. ولی درباره شعر معتقدم شعر در همه لحظات زندگی، کار، خواب، راه رفتن در خیابان و... میآید و فرصتی به آدم نمیدهد. زمان مفصلی هم برای یادداشت آن لازم نیست. چه بسا بسیاری از کارهایی که انجام میدهیم منجر به سرودن واژهها، سطرها و پاراگرافهایی شود.
صفشکن درباره فرصتهایی که شاعران برای دریافت فرهنگی لازم دارند، عنوان کرد: همه انسانها باید این فرصت را به صورت برابر داشته باشند که مطالعه کنند، فیلم ببینند و حتا به فعالیتهای حزبی و سیاسی بپردازند، اما اینکه ما چقدر از این فرصت برخورداریم بحث دیگری است. دریافت فرهنگی تئوریک نیست. من عملگرا هستم و فکر میکنم دریافت فرهنگی چیزی است که در کوچه و خیابان ما رخ میدهد. همه اینها واقعیتهای ملموس اجتماعی هستند که ما باید در جریان آنها قرار بگیریم.
او سپس درباره تأثیر فروش کتابهای یک شاعر یا نویسنده بر آن فرد، گفت: هر انسانی دوست دارد دیده شود. نویسنده و شاعر هم دوست دارند آثارشان دیده شود و این مسلما تأثیر مثبتی دارد. شاید کسانی مثل سهراب سپهری یا صادق هدایت باشند که برایشان خوانده شدن مهم نبوده است و تأثیر عمیقی بر آنها نداشته، اما در مجموع هر انسانی دوست دارد دیده شود و این میل طبیعی است و نشانه خودشیفتگی نیست.
او درباره تجربه شخصی خود از امرار معاش و فعالیت ادبی اظهار کرد: من در بیکاری نمیتوانم شعر بگویم. وقتی کار میکنم و در میان مردم هستم میتوانم شعر هم بگویم. در بیکاری ذهنم تعطیل میشود. دکتر داروساز هستم و بعد از دانشگاه تا الآن در این حرفه فعالیت میکنم.
انتهای پیام