در دیماه 1357 یک تیتر در روزنامههای «اطلاعات» و «کیهان» ثبت شد که با تمام سادگیاش، یک تاریخ را در خود داشت. روزنامهی «اطلاعات» در بهمنماه 1357 با تیتر «امام آمد» تاریخ دیگری را به ثبت رساند.
با گذشت 35 سال از انقلاب اسلامی ایران و با اینکه بیشتر خاطرات آنزمان بارها مرور شدهاند، اما در مقایسه، بهصورت خاص از ماجرای این دو تیتر کمتر سخن گفته شده است؛ اما حالا دو روزنامهنگار قدیمی روزنامههای اطلاعات و کیهان، خاطرات خود را از این دو تیتر گفتهاند.
به گزارش خبرنگار رسانه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، «مینو بدیعی» که آن زمان روزنامهنگاری در کیهان بود، تیتر «شاه رفت» را منتسب به «رحمان هاتفی» میداند. او در صفحهی شخصیاش در فیسبوک نوشته است: رحمان هاتفی روزنامهنگار و گزارشگر برجسته روزنامه کیهان در دهه 40 و اواسط دهه 50 و معاون سردبیر و سردبیر کیهان در مقطع انقلاب سال 57، یکی از ناشناختهترین روزنامهنگاران برجسته ایران است.
این روزنامهنگار و سردبیر برجسته و بسیار آگاه که در دوران پرتلاطم سال 57، مدیریت و هدایت تحریریه جوان و بسیار پرشور سالهای 56 و 57 را برعهده داشت، یک فعال سیاسی، انقلابی، خوشفکر و روزنامهنگار برجستهای بود که به اعتقاد من، بهعنوان یک گزارشگر قدیمی مطبوعات، هرگز نظیر او را در روزنامههای ایران نه دیدهایم و نه توانستهایم از نعمت وجود چنین سردبیری بهرهمند شویم.
این حرف گزافهای نیست درباره «رحمان هاتفی» و شاهکارهای مطبوعاتی او باید کتابها نوشته شود و تنها به این بسنده میکنم که تیتر «شاه رفت» که تیتر 84 سیاه روزنامه، در 26 دیماه 1357 بود، متعلق به رحمان هاتفی است که با هماهنگی با مرحوم غلامحسین صالحیار سردبیر وقت روزنامه اطلاعات در دو روزنامه مهم آن دوران، کیهان و اطلاعات نقش بست و بهعنوان یک تیتر تاریخی و جاودانه در تاریخ مطبوعات ایران پابرجا ماند.
همچنین «محمد حیدرعلی» که آنزمان معاون سردبیر روزنامهی اطلاعات بود، در صفحهی شخصیاش در یک شبکهی اجتماعی نوشت: دو تیتر معروف و بسیار بزرگ «شاه رفت» و «امام آمد» بیهیچ گمانی ابتکار حرفهای شادروان «غلامحسین صالحیار» سردبیر وقت روزنامهی اطلاعات است.
دربارهی این دو تیتر کسانی مطالبی گفته و نوشتهاند؛ اما من بهعنوان کسی که در آن زمان معاونت صالحیار را در دو بخش داشتم، تا کنون در اینباره مطلبی ننوشته و نگفتهام. شاید آنچه در زیر مینویسم چندان اهمیت نداشته باشد، ولی میتواند برای پایان دادن به گمانهزنیها و شایعهها مفید باشد.
آقایان علی باستانی، حسین شمسایلی و من در امور خبری، معاونان صالحیار بودیم که البته نقش آقایان باستانی و شمسایلی در این بخش، پررنگتر از من بود، زیرا علاوه بر آن مسوولیت، سمت معاونت اجرایی سردبیر نیز برعهدهی من بود و مدام بین هیئت تحریریه (طبقهی چهارم) و بخش فنی (طبقهی سوم) در رفتوآمد بودم تا بر شیوهی بستن صفحات روزنامه نظارت داشته باشم یا دستورات و نظرات گروه سردبیری را ابلاغ کنم.
تمام روزنامهنگاران در ردههای ما، از دست کم 10 روز قبل میدانستیم که شاه قرار است از ایران برود، زیرا تیمسار مقدم (آخرین رییس ساواک) در جلسهای که ما را به شرکت در آن (در ساختمان مرکزی ساواک - وزارت اطلاعات کنونی) فراخوانده بود، موضوع را با قید اینکه نباید آن را منتشر یا بازگو کنیم، اعلام کرده بود.
همین آگاهی موجب شد صالحیار وقت کافی داشته باشد که بهوسیله آقای «مژدهبخش» مدیر فنی روزنامه و با گرفتن تضمین رازداری از بخش گراورسازی، آن تیتر بزرگ و بیسابقه را بهصورت گراور بسازد و در جایی پنهان کند. هم آقای مژده و هم شادروانان «شمس» و «کرداوغلو» (اعضای موثر بخش گراورسازی) با من روابط دوستانه و صمیمانهای داشتند و همیشه من را در جریان قضایا میگذاشتند، اما در این مورد بخصوص استثنا قائل شدند. (لابد به دلیل قولی که داده بودند)
روز رفتن شاه، ما میدانستیم شاه و خانوادهاش قرار است ایران را ترک کنند. بنابراین دست کم هیئت سردبیری میدانست تیتر اول به این موضوع اختصاص دارد. هرچه به زمان تصمیمگیری برای انتخاب کلمات تیتر نزدیکتر میشدیم، صالحیار من را بیشتر دنبال کارهای متفرقهای که ربطی به من نداشت، میفرستاد و چندبار هم شاهد بودم در پاسخ به پرسش اعضای سردبیری در مورد مضمون تیتر اول، پاسخهایی سردستی میداد.
آن روز، تنها روزی بود که من و دیگران از چگونگی بسته شدن صفحه اول روزنامه بیخبر بودیم (در حالی که نظارت بر صفحهبندی و کنترل نهایی با من و سپس خود صالحیار بود)، سرانجام خبردار شدیم چاپ روزنامه آغاز شده و دقایقی بعد، نسخههایی از آن به هیئت تحریریه آورده شد و در آن لحظه بود که چشم ما به آن تیتر افتاد.
ساعتی بعد، من در سرکشی به بخش توزیع و گفتوگو با سرپرست آن متوجه شدم، ترتیبی داده شده که بهجای روال توزیع عادی، خروجی دو ماشین چاپ روزنامه (رتاتیو و افست روتاتیو) بدون در نظر گرفتن بازگشت وصول پول فروش، بین مردم که خیابانها از آنها مملو بود، توزیع شود.
به این ترتیب، با یک سازماندهی دقیق، روزنامهای با تیتری که هنوز هم بهمناسبت و بیمناسبت در رسانهها بازتاب پیدا میکند، منتشر شد. در مورد تیتر «امام آمد» این وضع تکرار نشد و اعضای سردبیری در جریان بودند.
انتهای پیام