استان خوزستان در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی مبداء تحولات و حرکتهای انقلابی بسیاری بوده که نقش بسزایی در پیروزی انقلاب داشته است، در این بین نمیتوان نقش صنعت نفت در این منطقه را نادیده گرفت، زیرا از سویی رژیم و دشمنان این کشور به خوزستان چشم طمع داشتند و هم اینکه وجود نفت در این منطقه، منشاء تحولات سیاسی و اجتماعی گستردهای بوده است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)-منطقه خوزستان- پس از پیدایش نفت در خوزستان در اوایل قرن بیستم، این منطقه را تحت تاثیر قرار داد و ارکان اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن دچار تغییر و تحولات شدیدی شد. با رونق گرفتن عملیات اکتشاف، استخراج و صدور و مصرف نفت در کشور، خوزستان به مهمترین بخش سیاسی و اقتصادی کشور تبدیل شد و شهر اهواز از لحاظ سیاسی و اقتصادی و همچنین صنعتی و نظامی جایگاه مهمی بدست آورد.
اولین مساله در مورد پیدایش نفت، بروز تغییر و تحولات اجتماعی ناشی از بوجود آمدن فرصتهای شغلی، تولید و کسب و کار برای مردم منطقه بود، به طوری که نیمی از جمعیت شهرهای مرتبط با صنعت نفت را کسبه، بازرگانان، پیمانکاران و کارگران تشکیل میدادند. بازار شهرهای نفتی تثبیت شد و خواربار و کالای مورد نیاز شهرهای نفتی از دیگر نقاط وارد ایران شده و صنعت نفت به طور مستقیم به اقتصاد دیگر شهرهای نیز کمک کرد. راههای اصلی و فرعی، کارخانه، فرودگاه، بندر و مواردی مشابه نیز همراه با اجرای پروژههای گوناگون شهری و بهداشتی و اجتماعی و فرهنگی که اعتبار آنها از درآمدهای نفتی حاصل میشد، در خوزستان اجرا شد.
توسعه خوزستان که با هدف تامین منافع دولت بریتانیا و در جهت استفاده از ذخایر نفتی و غارت منابع این منطقه صورت می گرفت، باعث شد تا رژیم پهلوی خصوصا رضاشاه تلاشهای جدی و عظیمی را برای تبدیل خوزستان به منطقهای امن و با ثبات که بتوان از درآمدهای آن استفاده کرد را آغاز کرد. استقرار با اقتدار نماینده دولت مرکزی در منطقه، توسعه و نوسازی گمرکات، تاسیس و توسعه اسکله و کشتیرانی، توجه خاص به وضعیت انتظامی و امنیتی منطقه و توجه خاص به تحول در راه آهن اهواز از جمله اقداماتی بود که در منطقه انجام شد. رژیم پهلوی پس از روی کار آمدن رضاخان، بیش از سایر نقاط کشور به خوزستان توجه داشت، زیرا اهمیت مساله نفت و نقش روزافزون این ماده حیاتی را درک کرده و به آن بهای لازم را میداد تا بتواند نظر دولت انگلیس را در حمایت همه جانبه از حاکمیت خود جلب کند.
یکی دیگر از اقداماتی که در این دوره انجام شد، تغییر نامها در خوزستان و خصوصا شهر اهواز بود. در سال 1303 مرکزیت خوزستان رسما از شوشتر به اهواز منتقل شد و این مساله با توجه به نقش جدید نفت در معادلات اقتصادی و سیاسی منطقه صورت گرفت، زیرا اهواز به طور طبیعی در مرکز مناطق نفتی واقع شده و این مساله موجب میشد میان شمالیترین و جنوبیترین نقاط خوزستان ارتباط گستردهای برقرار شود. پس از اینکه اهواز به عنوان مرکز خوزستان اعلام شد، شهر با تحولات بزرگی مواجه شد که این تحولات در ابتدا با تغییر نام آغاز شد. در شهریور 1314 شهر "ناصری" با یک بخشنامه رسمی از طرف هیات وزیران به اهواز تغییر نام داد و اهواز رسما در عرصه جغرافیای طبیعی ایران متولد شد. بلافاصله بخشنامه دیگری در خصوص تغییر نام مناطق درون شهر اهواز از سوی وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه صادر و همگان را به پیروی از مصوبه و دستور رئیس الوزراء ملزم کرد. به عنوان مثال نام خزعلیه(نام حاکم پیشین ناصریه) در اهواز به خرم کوشک تغییر یافت.
شرکت نفت به منظور توسعه مراکز و فعالیتهای خود، به تدریج چاههای نفت متعدد و مرکز تصفیه و پالایش نفت و گاز را در اهواز و حومه آن احداث کرد و جویندگان کار از سراسر استان و کشور روانه این شهر شدند. فرصتهای شغلی فراوان پدید آمد و وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم رونق گرفت، ولی به دنبال تحولات مثبت، آثار و تبعات منفی نیز در شهر بوجود آمد که از جمله میتوان به کمرنگ شدن فعالیتهای اقتصادی دیگر مانند کشاورزی و تجارت که از دیرباز در اهواز ریشه داشت، اشاره کرد.
با توجه به موقعیتی که شهر اهواز به واسطه وجود نفت به دست آورده بود، صاحب منصبان حکومتی تمایل زیادی به حفظ آرامش و توسعه شهر اهواز نشان میدادند. در سال 1317 و در شرایطی که هنوز در بسیاری از مناطق اصلی و مرکزی کشور حتی از جادههای اصلی و خطوط مواصلاتی خبری نبود، فرودگاه اهواز توسط شرکت نفت احداث شد که این موضوع توجه رژیم پهلوی به اهواز جهت اجرایی کردن سیاستهای دولت انگلیس را به اثبات میرساند.
در 29 اسفند 1329 بعد از مدتها مبارزه و مذاکره سیاسی، سرانجام قانون ملی شدن نفت از تصویب مجلس شورای ملی و سنای ایران گذشت و پس از 50 سال نفت ایران ملی شد. این جریان که با مبارزات ملت ایران به رهبری دکتر مصدق و آیت الله کاشانی شروع شده بود، به موجی سراسری از احساسات ضداستعماری تبدیل شد. در این شرایط بود که تاسیسات نفتی به دست ایرانیان افتاد و ملت ایران بر مقدرات نفتی خود مسلط شد. این مساله برای دولت انگلیس که 50 سال نفت این کشور را به یغما میبرد، هرگز قابل تحمل نبود و به همین دلیل از فردای ملی شدن صنعت نفت در ایران، مشکلات ملت و کشور آغاز و اختلافات سیاسی، دشمنی احزاب و گروهها با یکدیگر، جاسوسی و تخریب فضای کشور به نفع دولت های استعماری انگلیس و آمریکا به جریان رایج کشور تبدیل شد.
در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی نیز صنعت نفت و کارکنان این صنعت نقش مهمی در تحولات سیاسی منطقه داشتند. ضربات ملت ایران یکی پس از دیگری بر پیکر رژیم شاهنشاهی وارد می آمد، اما بعضی از این ضربات مهلک تر و کاری تر بود. اعتصابات نفتی از جمله این ضربات مهلک و متلاشی کننده بود. این اعتصابات پس از فاجعه 17 شهریور آغاز شد.
از آنجایی که نفت مهمترین محصول صادراتی حکومت پهلوی به شمار می آمد، بروز بحران داخلی در کشور قیمت نفت را افزایش داده بود، اما شواهدی که دلالت بر نگرانی عمیق داشته باشد در بازار بینالمللی صنعت نفت دیده نمیشد. این روند در روز 18 شهریور با حرکت کارکنان صنعت نفت کشور کاملا تغییر کرد. یک روز بعد از جمعه سیاه، صدها نفر از کارگران پالایشگاه تهران اعتصاب کردند و دو روز بعد نیز در دیگر شهرها، از جمله در آبادان شاهد اعتصاب کارگران صنعت نفت بودیم. مهمترین حرکت کارگران و کارکنان صنعت نفت زمانی اتفاق افتاد که اعتصاب کارکنان نفت در اهواز و آبادان اتفاق افتاد و برای نخستین بار کارگران میدانهای نفتی اهواز که بزرگترین میدان نفتی کشور را زیر پوشش قرار میداد، تصمیم به اعتصاب گرفتند.
در مرحله اول کارگران روزمزد اعتصاب کردند و چند روز بعد با اعتصاب کارکنان پالایشگاه آبادان، اعتصاب صنعت نفت شکل وسیعتری به خود گرفت و همزمان در هفتم مهرماه، تمام کارکنان میدانهای نفتی اهواز به اعتصاب پیوستند. روز چهارشنبه 26 مهرماه کارمندان صنعت نفت با صدور قطعنامهای خواستار برکناری سرتیپ کلیائی، رئیس گارد صنعت نفت و تنبیه ماموران انتظامی و امنیتی که روز شنبه وارد پالایشگاه شده و به کارکنان اهانت کرده بودند، شدند.
روز 29 مهر سال 57، هوشنگ انصاری، مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران به خوزستان وارد شد و پس از حضور در پالایشگاه آبادان و طی یک سخنرانی فریبنده که در آن خود را نماینده کارگران معرفی کرد، از کارگران خواست برای مذاکره آماده شوند. پس از انجام مذاکرات، نماینگان کارگران اعتصابی اعلام کردند که در مذاکرات با انصاری به توافق نرسیده اند. اعتصابیون 54 خواسته داشتند و مذاکره انصاری با آنها به شکست انجامید. از جمله این درخواستها، لغو حکومت نظامی در سراسر کشور، آزادی بی قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی، بازگشت تبعید شدگان، مجازات عاملان کشتارهای اخیر در شهرها و عدم دخالت ماموران انتظامی و ساواک در کار شرکت نفت بود. در روز 6 آبان 57 در اهواز، کارمندان ویژه خدمات شرکت ملی نفت ایران که همچنان به اعتصاب خود ادامه میدادند، در بیانیهای ضمن همبستگی با فرهنگیان اعلام کردند که درخواستهای آنها به هیچ وجه جنبه رفاهی ندارد.
اعتصاب نفت به سرعت به مساله اول کشور و بزرگترین بحران رژیم تبدیل شد. حمایتهای گسترده سیاسی سایر اقشار، تشکلها و مجامع صنفی و سیاسی، اهمیت این فرایند را دو چندان کرد. در همین راستا جامعه روحانیت کشور در اطلاعیهای پشتیبانی کامل و قاطع خود از این اعتصاب را اعلام کرد.
در روز نهم آبان ماه 57، به دلیل گستردگی و اهمیت اعتصابات در صنایع نفتی، رژیم مجبور به واکنش شدید شد و با استقرار واحدهایی از ارتش، اکثر مراکز نفتی و پالایشگاهها را به اشغال خود درآورد. رژیم در توجیه این اقدام خود بیانیهای صادر کرد و در آن اینگونه توضیح داد که: "چون بعضی از خرابکاران در نظر داشتند که بخشهایی از تاسیسات نفتی خوزستان را از کار بیندازند، لذا برای جلوگیری از خرابکاری و حفاظت از کارکنان و تاسیسات نفتی، نیروهای نظامی در این تاسیسات مستقر شدند."
در پاسخ به اشغال مناطق نفتی و واحدهای تولیدی استخراج و پالایشگاه نفت توسط نیروهای نظامی، التهاب و تنش در خوزستان و شهر اهواز بالا گرفت. صدها تن از کارمندان و کارگران صنعت نفت که در اعتصاب به سر میبردند، در محل نیوساید اهواز که مرکزیت اداری و ستادی نفت در آنجا مستقر بود، اجتماع کردند. در این اجتماع، رئوفی رئیس تولید صنعت نفت در جنوب، به مذاکره با اعتصابیون پرداخت که به نتیجه نرسید.
بلافاصله پس از به نتیجه نرسیدن مذاکرات اعتصابیون نفت اهواز با مقامات شرکت نفت، در تاریخ 11 آبان 57 کارکنان صنعت نفت اهواز در تداوم اعتراضهای خود به حضور نظامیان در کارخانهها و واحدهای نفتی، تهدید به استعفای دسته جمعی کردند.
در اهواز حرکت دیگری که در جهت حمایت از اعتصاب نفت صورت گرفت و تاثیر فراوانی در تداوم اعتصابات و دلگرمی کارکنان نفت داشت، صدور اعلامیه جامعه روحانیت اهواز در حمایت از اعتصاب آنان بود. این اطلاعیه و حمایت از کارکنان صنعت نفت آن هم توسط جامعه روحانیت برای رژیم بسیار سنگین تمام شد. در این اعلامیه از حوادث روزهای اخیر کشور خصوصا حادثه روز 13 آبان 57 که کشتار دانشجویان دانشگاه تهران را در پی داشت، ابراز انزجار شده و عزای عمومی اعلام شد. در حمایت از کارکنان صنعت نفت نیز از واژه "اعتصاب مقدس" استفاده شده بود که در ادبیات سیاسی آن ایام معنا و مفهوم خاصی را القاء میکرد.
ادامه دارد...
انتهای پیام