جواد مجابی کتابهای محبوبش را معرفی کرد.
این نویسنده و شاعر در گفتوگو با خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گفت: مهمترین کتابی که دوست دارم «شاهنامه» فردوسی است؛ به این دلیل که هم شعر بسیار درخشانی دارد و هم بخش اعظم اسطوره و تاریخ ایران را بررسی میکند. «شاهنامه» شناسنامه ماست. در شرایطی که همه به طرف زبان عربی میرفتند این اثر زبان فارسی را زنده نگه داشت و پایهای برای بازگشت ما به زبان فارسی شد. «شاهنامه» نوعی خردنامه است و در ستایش خرد انسانی است نه خرد متافیزیکی.
او در ادامه اظهار کرد: کتاب دیگری که دوست دارم «گلستان» سعدی است؛ به دلیل نگاه زمینی و واقعبینانهای که دارد. سعدی انسان فرهیختهای است که به اوضاع پیرامونش مسلط و آگاه است. او انسان و مردم زمانهاش را خوب میشناسد. تحلیلش از انسان به تحلیل معاصر ما نزدیک است و شناختش از انسان هم مبتنی بر واقعیتهای درازمدت است. «گلستان» کتابی است که در عین اینکه در اوج فصاحت و بلاغت نوشته شده مایههایی از طنز هم دارد. من این کتاب را بیش از پنج - شش بار خواندهام و بسیاری از قسمتهای آن در حافظهام مانده است. هرگاه تردید دارم که در نوشتهای جملهای درست است یا نه، به «گلستان» مراجعه میکنم که ببینم سعدی در مورد مشابه چه کرده است. این کتاب معیاری است برای درست نوشتن ما.
مجابی سپس عنوان کرد: «تاریخ بیهقی» کتاب دیگری است که به آن علاقه دارم. این کتاب یک اثر درجه یک تاریخی است که نویسندهاش با انصاف و تأکید بر حقیقت به وقایع دوران سلطان محمود و سلطان مسعود میپردازد. نثر بیهقی نیز در اوج رسایی است. در زبان فارسی کمتر کتابی فصیحتر از این کتاب داریم.
او همچنین گفت: «مثنوی» مولانا نیز از نظر تعالی و اخلاقی کتاب مهمی است، اما آنچه در این کتاب برای من مهم است متفکری است که دائما میخواهد هستی پیرامونش را تبیین کند. البته من «غزلیات شمس» را بر «مثنوی» ترجیح میدهم؛ چون «مثنوی» یک اثر تعلیمی است و برای عموم نوشته شده، اما غزلهای مولانا شعر ناب و پر از جوششهای ذهنی یک شاعر بزرگ و تواناست. البته شعرهای حافظ را هم میخوانم و دوست دارم. تقریبا برایم به صورت عادت درآمده که هر روز صبح هنگام صبحانه غزلیات شمس یا حافظ را بخوانم.
مجابی در ادامه اظهار کرد: اینها کتابهایی هستند که من همیشه به آنها فکر میکنم و میگویم اگر نبودند ما چیزی کم داشتیم. یکی از معیارهای من برای انتخاب این کتابها این است که اگر اینها نبودند چه چیزی در فرهنگ ما کم بود؟ فکر میکنم اگر هر کدام از این آثار نبودند یک حفره بزرگ در فرهنگ ما به وجود میآمد. فکر میکنم چند کتابی که اسم بردم پایههای زبان، تفکر و فرهنگ قدیم ایران هستند که امروز هم اعتبار دارند و ما همچنان از آنها میآموزیم.
او همچنین گفت: از کتابهایی که اخیرا خواندهام از آثار ترجمهیی «اتحادیه ابلهان» اثر جان کندی تول را خیلی دوست داشتم. در این روزها بیشتر متنهای قدیمی را میخوانم. بهتازگی برای چندمینبار «اسرارالتوحید» را خواندم. همچنین یک بار دیگر شعرهای محمد حقوقی و آثار شاعران معاصر را خواندم.
انتهای پیام