من معلم تاریخم، آیا شهرداری اجازه میده دربارهی صداقت بقیه کشورها هم کسی بیلبورد بذاره؟ مثلا صداقت روسی؟
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - طنز روز
رضا ساکی
همزمان با نصب بیلبوردهای «صداقت آمریکایی» در شهر تهران، گروه سیاسی تلویزیون به میان مردم رفت تا نظر مثبت مردم را درباره بیلبوردها جویا شود، نخست به بخش قابل پخش مصاحبهها توجه کنید:
یک خانم با موهای مشکرده که روسریاش دارد از سرش میافتد:
نصب این بیلبوردها خیلی کار خوبی بود. از برنامههای آموزندهی صداوسیما هم تشکر میکنم!
یک جوان با محاسن کوتاه و کتاب به دست:
من نه از طرف خودم، بلکه از طرف تمام تشکلهای دانشجویی، این حرکت رو تأیید میکنم!
یک مرد میانسال کارمند:
من دیروز که پشت فرمون داشتم یکی از این بیلبوردها رو میخوندم، تصادف کردم، ولی در عوض آگاهتر شدم و به مقاصد پلیدشون پی بردم.
یک زن جوان که به دوربین نگاه نمیکند:
امیدوارم آقای ظریف و آقای روحانی هم بیلبوردها رو دیده باشن.
یک جوان مو سیخسیخی:
ایول داره این کار، آمریکا بدونه که ما جوونا ازش متنفریم!
مرد جوان معمولی:
جای بیلبوردها در مترو خالی است، مسؤولان اقدام کنند.
و اما چند برداشت دربارهی بیلبوردهای «صداقت آمریکایی» که به دلایلی پخش نشد:
کاسب:
راستش ما یه شب خواستیم تو پیادهرو جلوی دکون لامپ بذاریم، یکهو مأمورا اومدن گفتن مجوزش کو؟ قدغنه! حالا اینا که تو روز روشن کل شهر رو بیلبورد نصب کردن، مجوز داشتن؟
خانم:
من معلم تاریخم، آیا شهرداری اجازه میده دربارهی صداقت بقیه کشورها هم کسی بیلبورد بذاره؟ مثلا صداقت روسی؟
پسر جوان:
آفرین به استقلالیها که برای پرسپولیس بازی کردن و فولاد رو بردن...
دختر جوان:
من با صداوسیما مصاحبه نمیکنم...
پیرزن:
مادر من اصلا مو ندارم، هی میگی حجابت رو رعایت کن... ولم کنین.
پیرمرد:
بیل کلینتون که مال قدیمه پدر جان، الآن اوباما اومده که به روحانی هم زنگ زده... ها؟ بیل چیچی؟ بیلبورد؟
باقی بقایتان!
انتهای پیام