در شب‌های داستان مطرح شد:

درخواست نام‌گذاری خیابان به‌نام احمد محمود و اسماعیل فصیح

در شب سوم از شب‌های داستان با اشاره به این‌که نویسندگانی چون احمد محمود و اسماعیل فصیح حق بزرگی بر گردن ما و ادبیات جنگ ایران دارند، خواسته شد، خیابان یا میدانی به نام این نویسنده‌ها نام‌گذاری شود.

در شب سوم از شب‌های داستان با اشاره به این‌که نویسندگانی چون احمد محمود و اسماعیل فصیح حق بزرگی بر گردن ما و ادبیات جنگ ایران دارند، خواسته شد، خیابان یا میدانی به نام این نویسنده‌ها نام‌گذاری شود.

به گزارش بخش ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، احمد دهقان در سومین شب از برنامه شب‌های داستان که به مناسبت هفته دفاع مقدس در برج میلاد برگزار می‌شود، داستان «تانکچی‌ها» را برای حاضران خواند؛ داستانی که در مجموعه جدید او منتشر خواهد شد.

این نویسنده پیش از داستان‌خوانی، درباره این اثرش گفت: من پس از مجموعه «من قاتل پسرتان هستم» هیچ مجموعه داستان دیگری منتشر نکرده‌ام، اما در حال جمع‌آوری مجموعه‌ای هستم تا بتوانم آن را در ماه‌های آتی منتشر کنم. داستان «تانکچی‌ها» که امشب آن را می‌خوانم، یکی از این داستان‌هاست.

احمد دهقان

دهقان درباره نگاهش به جنگ نیز گفت: فکر می‌کنم همه دوست دارند درباره جنگ و سوژه‌های مختلف آن بنویسند؛ مثلا ارنست همینگوی – که همه ما دوستش داریم و آثارش را خوانده‌ایم - برای این‌که بتواند اثر خوبی درباره جنگ بنویسد، به آفریقا سفر می‌کند، شکار می‌کند، بوکس بازی می‌کند تا تجربه جنگ پیدا کند و بتواند داستانی به خوبی «وداع با اسلحه» بنویسد.

او ادامه داد: سوژه جنگ آن‌چنان رشک‌برانگیز است که همه دوست دارند آن را تجربه کنند و درباره‌اش بنویسند.

نویسنده رمان «سفر به گرای 70 درجه» افزود: جالب‌تر از همه این‌که ما در زندگی عادی درباره عشق و نفرت صحبت می‌کنیم، اما وقتی می‌خواهیم درباره نفرت بنویسیم، باید تلاش بسیار زیادی کنیم؛ در حالی‌که در جنگ، عشق و نفرت به نهایت خودش می‌رسد و آدم‌ها بدون فکر کردن به این مسائل یا جان یکدیگر را نجات می‌دهند یا همدیگر را می‌کشند؛ به همین دلیل هم جنگ برای یک نویسنده که به دنبال سوژه‌های داغ می‌گردد، جذاب می‌شود و دوست دارد درباره آن بنویسد.

دهقان همچنین در پاسخ به سؤال محسن حکیم معانی – مجری برنامه - مبنی بر این‌که اگر بخواهید از یکی از هم‌رزمان خود یاد کنید، اسم چه کسی را عنوان می‌کنید، گفت: آدم‌های زیادی هستند و نمی‌توانم یک نفر را نام ببرم، ولی جالب این است که تمام هم‌رزمانم را به یاد دارم. یادم هست یک‌بار در دفتر کارم نشسته بودم که تلفنم زنگ خورد و کسی با کلمات بریده بریده از پشت تلفن گفت: سلام احمد جون. بلافاصله او را شناختم و گفتم سلام قاسم جان! و با او احوال‌پرسی کردم. او را به یاد داشتم. قاسم آقاجانی بود که در سال‌های جنگ ترکش به بصل‌النخاعش اصابت کرده بود و به این دلیل نمی‌توانست خودش را تکان دهد. بعد از این‌که نیم ساعت با هم حرف زدیم و از خاطرات‌مان گفتیم، همان‌طور که زبانش می‌گرفت، گفت یک روز بیا ببینمت. او آدرس یک لوازم‌التحریرفروشی را در میدان آزادی داد و گفت در کنار آن‌جا کمربند می‌فروشد و همه او را به نام قاسم جانباز می‌شناسند. بعد از این‌که آدرس داد، گفت «عصرها بیا، روز اگر بیایی، آفتاب داغ است و نمی‌توانم نور آن را تحمل کنم، اگر زیر نور آفتاب باشم، غش می‌کنم.»

شهریار عباسی

در ادامه این برنامه، شهریار عباسی به عنوان دومین نویسنده شب‌های داستان به روی سن رفت و پیش از خواندن داستان گفت: نویسندگانی چون احمد محمود و اسماعیل فصیح حق بزرگی بر گردن ما و ادبیات جنگ ایران دارند. خواسته من به عنوان یک نویسنده از اعضای شورای شهر تهران این است که تصویب کنند تا خیابان یا میدانی به نام این نویسنده‌ها نام‌گذاری شود. مطمئناً با این کار، هیچ چیز به این دو نویسنده افزوده نمی‌شود، اما بدون شک به شهر تهران، چیزی افزوده می‌شود و برای آن افتخار بزرگی خواهد بود.

نویسنده کتاب «زنی پنهان در میان واژه‌ها» که خود نیز در جبهه حضور داشته، بخشی از رمان «هتل گمو» را که درباره جنگ بود، برای حاضران خواند.

بخش دیگری از برنامه شب‌های داستان برج میلاد، به خوانش داستان‌های کوتاه مهمانان اختصاص داشت که محمدرضا زمانی مهمان شب سوم این برنامه بود و داستان کوتاهش را با عنوان «کسبه کلاس اول» برای حاضران خواند.

محسن فرجی

سپس محسن فرجی با داستان کوتاه «قهوه‌یی تیره» و علی‌اصغر حداد، مترجم ادبیات آلمانی‌زبان، با داستانی از آرتور شنیتسلر به داستان‌خوانی پرداختند.

علی‌اصغر حداد که آثاری از فرانتس کافکا و توماس مان را هم در کارنامه دارد، پیش از خواندن داستان، درباره شنیتسلر گفت: او اصالتاً اتریشی است و در قرن بیستم، نوشتن را آغاز کرد. بیش‌تر آثار او بلند و درواقع رمان هستند. خواننده در آثار او با کشمکش درونی قهرمانان مواجه می‌شود، چراکه نویسنده در آثارش سعی می‌کند فجایع درونی انسان‌ها را بازتاب دهد.

نکته جالب در این میان، تأثیرگذاری داستان‌خوانی علی‌اصغر حداد بر روی حاضران و خود او بود. این داستان که قتل مادری را به دست پسرش روایت می‌کرد، در لحظاتی به قدری پراحساس و تکان‌دهنده بود که حداد را در حین خواندن تحت تأثیر قرار داد.

علی‌اصغر حداد

در پایان شب سوم از شب‌های داستان، محسن حکیم‌معانی که هر شب اجرای برنامه را برعهده دارد، گفت: برج میلاد مراسم شب‌های داستان را با محوریت گرامی‌داشت هفته دفاع مقدس برگزار کرده و این شب‌ها مقدمه‌ای است برای این‌که این مجموعه پیوند مستحکمی را با اهالی فرهنگ و ادب کشور برقرار کند.

شب‌های داستان در برج میلاد از 31 شهریور تا 6 مهرماه هر شب از ساعت 18 تا 20 در سالن شماره شش مرکز همایش‌های برج میلاد برگزار می‌شود و میزبان علاقه‌مندان ادبیات داستانی است. در چهارمین شب که سوم مهرماه برگزار می‌شود، محمدسرور رجایی ضمن داستان‌خوانی به صحبت درباره ادبیات جهادی افغانستان خواهد پرداخت و داستانی هم که محمدحسین محمدی به صورت صوتی برای این شب‌ها فرستاده، پخش خواهد شد. رضا رئیسی و سپینود ناجیان دیگر مهمانان این شب خواهند بود.

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۳ مهر ۱۳۹۲ / ۰۹:۴۱
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 92070301685
  • خبرنگار :