کنسرت برگزار کردن در ایران شاید گاهی درآمد خوبی داشته باشد اما کار راحتی نیست. شاید این موضوع برای کسی که فقط مخاطب کنسرت است، ملموس نباشد. شما برای حضور در یک کنسرت، بهصورت اینترنتی، بلیت دلخواه خود را خریداری میکنید و در اجرای مورد علاقهتان حضور پیدا میکنید؛ غافل از آنکه کنسرتگزار برای اجرای این برنامه، هفتخان رستم را رد کرده است.
آنچه میخوانید، حاصل صحبتهای تعدادی از کنسرتگزاران ایران در یک میزگرد است. بخش موسیقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) میزگردهایی را برای بیان مطالبات هنرمندان موسیقی از دولت تدبیر و امید، با حضور دستاندرکاران بخشهای مختلف جامعه موسیقی کشور برگزار کرده که روایت میزگرد نخست، در ادامه میآید.
محمدحسین توتونچیان، صدرالدین حسینخانی، کیوان فرزین و سیدمهدی قادری در این نشست به بیان مشکلاتشان در راستای برگزاری کنسرت پرداختند و مشکلات و موانعی که کار آنها را سختتر میکند.
آنها به تدوین یک آیین نامه جامع و قانون مدون برای اجرای کنسرت اصرار دارند؛ تا در راستای فعالیتهایشان دیگر با برخوردهای سلیقهای مواجه نشوند.
***
در روند اجرای کنسرت و یا شاید هر فعالیت دیگر موسیقایی که نیاز به اخذ مجوز یا رجوع به دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته باشد مشکلات ریز و درشت بسیاری وجود دارد اما سید مهدی قادری مدیر سابق واحد موسیقی فرهنگسرای نیاوران پیش از ورود به حوزه مشکلات جاری لازم میبیند تا به مسایلی اشاره کند که از دید او ریشهایترند: مشکل بنیادین ما در این راستا این است که هنوز تکلیف را با موسیقی مشخص نکردهاند که آنرا برای جامعه میخواهند یا نه؟ و این وضعیت بر فعالیت کل موسیقی و از جمله کنسرتگزاران سایه انداخته است.
او ادامه داد: حتی در حوزه عقیدتی هم نظریات متفاوتی نسبت به مقوله موسیقی دارند؛ بعضی به طور کلی این هنر را همگام با اعتقادات دین نمیدانند و دستهای دیگر دید متفاوتتری دارند و به موسیقی به عنوان مقولهای فراتر میاندیشند اما برآیند این نظرات این شده که همچنان به موسیقی به عنوان یک امر مشکوک نگاه میشود و اگر بخواهیم به صورت بدبینانه این مسئله را مورد بررسی قرار دهیم، باید بگوییم موسیقی را از سر ناچاری نگاه داشتهاند چرا که در مقاطعی به آن نیاز است. به برنامه های صدا و سیما هم میتوان بهعنوان بارزترین تجلیگاه موارد این نیاز اشاره داشت.
***
نگاه دوگانه به هنر موسیقی و نداشتن سیاست مشخص از سوی متولیان فرهنگی کشور میتواند پیامدها و تبعات بسیاری را در این حوزه باعث شود، چیزی که کیوان فرزین تهیه کننده و مدیر انجمن موسیقیدانان نیاوران، به آن اعتقاد دارد و اشاره میکند: شاید همین نگاهها باعث شده تا بسیاری از موارد پیشپا افتاده و به ظاهر اولیه و بنیادین هنوز و پس از سه دهه در حوزه موسیقی با ابهام مواجه باشد و اولین آن اینکه خیلی وقتها باید برای روند صدور مجوز نشر یا برگزاری کنسرت متعهد به آییننامهای شویم که تا به حال هیچ گاه متن آن را ندیدهایم و هنوز هیچ برگزارکننده کنسرت یا هنرمندی دقیقاً نمیداند شرایط و ضوابط دقیق اخذ مجوز برای یک رپرتوار موسیقایی چیست و تنها میتواند بنا به تجربه عمل و اقدام کند. دفتر موسیقی هم نسبت به پاسخگویی نهایی هیچ تعهدی برای خود قایل نیست. این در حالیست که این شرایط در زمان، مکان و طی مدیریتهای مختلف نیز دائماً در حال تغییر است.
قادری نیز در این مورد به راهکاری قاطع معتقد است: در موسیقی نیازمند قوانینی مدون هستیم که یا هیئت دولت و یا حتی مجلس آن را تصویب کند.
او برای نمونه به اتفاقاتی که در حوزه سینما در اوایل دهه شصت روی داده اشاره میکند: در آن سال که بنیاد فارابی تشکیل شد، عدهای شروع به نوشتن یک قانون فرا زمانی در حوزه سینما کردند و آن را به تصویب هیئت دولت رساندند و امروز از آنجا که سینما پدیدهای با بنیانهای قانونی است، نمی توان مثل موسیقی با آن کلنجار رفت.
وی افزود: درست است امروز هم گاهی یک مدیر سینمایی تصمیماتی فراقانونی و یا نامناسب میگیرد اما اهالی سینما میتوانند در چنین شرایطی از مواضع قانونی برخورد کنند، در صورتی که ما در موسیقی چنین قوانینی نداریم و اصلا به این فکر نکردهایم که میتوانیم برای خودمان قانون داشته باشیم.
***
شاید نداشتن و عدم تدوین حداقل ضوابط و قوانین برای هنری که هر روز و هر ساعت در زندگی اکثر اعضای جامعه به طرق مختلف حضور و تاثیر دارد، برای یک ناظر بیرونی کمی عجیب به نظر برسد اما این موضوع وقتی عجیبتر میشود که قادری در این خصوص به آمار دیگری اشاره میکند: اوایل سال 80 که هنوز موسیقی پاپ هم اینچنین مجوز نگرفته بود، مطالعاتی انجام دادیم که بر مبنای آن و طبق آمارهای رسمی متوجه شدیم که گردش مالی موسیقی در آن سال 10 برابر سینما بود و البته امروز با باز شدن فضا قطعا این گردش بیشتر هم شدهاست. البته این گردش مالی مربوط به کل حوزه موسیقی اعم از نشر، اجرا، آموزش و... است.
قادری یادآور شد: یک نظر به این آمارها نشان میدهد که با موضوع کلان و مهمی سروکار داریم اما ظاهراً کسی متوجه نیست که با چه مقوله عظیمی رو به رو است و کافی است کمی به آن سر و سامان داده شود.
***
امروز بخش بزرگی از گردش مالی و فعالیتهای موسیقایی را در حوزه صنعت سرگرمی موسیقی پاپ تشکیل میدهد. حوزهای که در تخصص صدرالدین حسینخانی مدیر شرکت ایرانگام قرار دارد.
صدرالدین حسینخانی در ابتدا به ذکر تاریخچهای مختصر در خصوص شروع به کار موسیقی پاپ در موسیقی ایرانی پس از انقلاب میپردازد: اولین اتفاقاتی که باعث باز شدن فضا برای حضور موسیقی پاپ محسوب میشد، توسط صدا و سیما انجام شد، بدینصورت که در جلسهای مطرح شد که موسیقی لسآنجلسی به شدت نفوذ کرده و خطر فرهنگی ایجاد کرده است و تصویب شد که مشابه این موسیقی در ایران تولید شود.
او ادامه داد: از آنجا موسیقی پاپ در تلویزیون شروع شد. این در حالی بود که وزارت ارشاد هنوز هیچ مجوزی برای این موسیقی صادر نمی کرد. پس از یک سال وزارت ارشاد هم به دلیل اینکه تلویزیون زیاد به پخش این آثار میپرداخت و درخواست و اقبال مردم ناچار به مجوز دادن شد که این موضوع به سال های 77 تا 79 برمیگردد و مجوز اولین آلبوم پاپ صادر شد.
وی افزود: بعد از آنکه خوانندگانی چون خشایار اعتمادی و محمد اصفهانی آلبوم منتشر کردند، مردم دوست داشتند که این هنرمندان در زمینه کنسرت هم فعالیت داشته باشند و مجوز اولین کنسرتهای پاپ هم در سال 79 صادر شد که در آن موقع سالن نمایشگاه بینالمللی، فرهنگسرای بهمن، کاخ سعدآباد و... بیشتر برای کنسرت در نظر گرفته میشد.
در ادامه بحث حسینخانی بیشتر معتقد به مقدم بودن بحث نشر به موضوع اجرای کنسرت بود: من فکر میکنم کنسرت مقولهای است که بعد از نشر انجام میشود. یعنی باید کاری تولید شود و اگر آن کار موفق بود، به کنسرت بپردازیم.
او اضافه کرد: قبل از برگزاری کنسرت مشکلات زیادی داریم که به زعم بنده به هم پیوستهاند. اگر بشود موضوع بحث را ابتدا از نشر شروع کنیم و بعد به کنسرت بپردازیم، به نتیجه بهتری میرسیم.
اما به ظاهر فرزین با این دیدگاه چندان موافق به نظر نمیرسد: شاید در جریان موسیقی پاپ ایران این روند جریان داشته باشد اما در موسیقی جدی اجرا معمولاً بر انتشار اثر مقدم است. حتی در موسیقی پاپ در غرب نیز هنرمندان جوان و تازهکار ابتدا با اجرا در کلوبها و سالنهای کوچکتر معرفی و شناخته میشوند و سپس برای آلبوم اقدام میکنند. البته باید این را هم در نظر گرفت که جریان موسیقی پاپ در ایران تا کنون خیلی طبیعی پیش نرفته است.
***
سوای اینکه انواع موسیقی از بابت ژانر میتوانند، تفاوتهایی با هم داشته باشند اما ظاهراً مشکلات ناشی از روند اخذ مجوز برای این هردو مسیر کم و بیش یکسانی را باید طی کند، این مسالهایست که باعث میشود محمد حسین توتونچیان، مدیر موسسه آواسازان ققنوس و از کنسرتگزاران فعال حال حاضر در هر دو زمینه پاپ و موسیقی ایرانی مجدداً به بحث قانونگزاری در زمینه موسیقی که در ابتدای جلسه مطرح شد بازگردد و ضمن تایید آنها شیوهای را نیز برای آن پیشنهاد دهد.
او گفت: اگر ما بتوانیم، قانونی را چه در زمینه موسیقی پاپ و چه کلاسیک ایرانی مدون کنیم، میتوانیم به استناد آن قانون و تبصرههای آن مشکلات را حل کنیم. پیشنهاد من این است که واژه موسیقی را بالا قرار دهیم و زیرشاخه ها و تبصرههایی را برای آن بنویسیم، سپس آن را در اختیار همه شرکتهایی که از وزارت ارشاد مجوز گرفتهاند قرار دهیم و نظرشان را در این باره بخواهیم و بعد از مشورت کردن با هم آییننامه حاصل را تحویل ارشاد دهیم و به دولت بگوییم این خواستههای ماست.
وی در کنار این پیشنهاد به خط قرمزهایی اشاره میکند که از سوی دفتر موسیقی وجود داشته و دارد و تعیین نشدن آنها را به نوعی موجد شایعهها و فساد اداری در این بخش برمیشمرد: ما خط قرمزهای نظام را نمیتوانیم زیر پا بگذاریم. نظام میگوید اگر قرار است شعر یا موسیقی چه ضبط و چه اجرا شود، من باید بدانم چیست؟ و کاری هم به ژانر موسیقی ندارند. مثلاً به ما می گویند ما که نمیدانیم شما قرار است با سازهای ایرانی چه قطعهای بنوازید؟ شاید باباکرم اجرا کردید!
***
سالیان سال است که اهالی موسیقی در درددلهای خصوصی، مجامع عمومی یا در گفتوگو با رسانهها نسبت به شرایط نامشخص و دستوپاگیر مجوز موسیقی معترض و گلایهمندند، اعتراض و گلایهای که فرزین به بیانی دیگر به شرح آن میپردازد: در زمینه صدور مجوز بیشتر این اشعار هستند که تعیین میکنند اثر در کدام طرف خط قرمز قرار میگیرد.
او معتقد است: از آنجا که موسیقی یک هنر انتزاعی است، کمتر کسی میتواند در باب آن با قاطعیت اظهار نظر کند؛ مگر آنکه بنا به ژانر یا سابقه اثری که قرار است بازاجرا شود، ممیزی انجام بگیرد. مانند همین مثال باباکرم که آقای توتونچیان فرمودند، هرچند که من معتقدم این قطعه در موسیقی ایرانی و دستگاهی جزو آهنگهای ماندگاریست که از بسیاری موسیقیهایی که امروزه با برچسب مبهم فاخر نامیده میشوند، باارزشتر است.
او افزود: بنابراین ممیزی بر موسیقی، آن هم از نقطه نگاه زیبایی شناسانه از نظر من مردود است. البته این هم جای ناخرسندی است که وقتی یک موسیقیدان میخواهد روی اشعار کلاسیک ایرانی حتی مثل حافظ کار کند، باید مجوز بگیرد اما این خط کشیها و ارزشگذاریها در خود موسیقی بیاساستر است، بخصوص که از سوی ارشاد با نقد زیباییشناسانه نیز مواجه شود و باید خط قرمزهای موجود به شدت عقب کشیده شوند.
فرزین تاکید کرد: اگر این مقررات بر مبنایی درست تدوین شوند و به روشنی در اختیار مخاطبان قرار گیرند و ممیزیها به حداقل ممکن برسند دیگر شائبههایی از قبیل اعمال روابط یا دریافت پول برای مجوز که برای شان وزارت فرهنگ هم خوب نیست کمتر پیش خواهدآمد.
اما توتونچیان در ادامه بحث به بخشی از مشکلات اداری و بروکراتیک اخذ مجوز نیز اشاره میکند: ما باید خط قرمزها را عقب بکشیم. مثلاً وقتی شعر، موسیقی و نوازندگان گروهی مشخصاند، فیلمها و پوسترها هماهنگ شدهاند، تا زمانی که حراست جلوی کار را نگرفته است، نباید مشکلی ایجاد شود.
مدیر شرکت ققنوس همچنین گفت: این در حالی است که برای صدور مجوز سه بار امضای مدیر کل، 2 بار امضای معاونانش، 1 بار امضای حراست و... درجمع به 6 امضا نیاز است و حالا تازه باید به اماکن برویم. ما پس از ممیزیها با مشکلات عدیده دیگری مواجه میشویم، که از اینجا به بعد به معنای اعمال فشار به کنسرتگزار است.
او بیان کرد: وقتی یک بار نامه سالن و درخواست را ارائه می دهیم، پس پروسه کاری باید اینحا خاتمه پیدا کند، پس چرا باز باید 3 بار امضا بگیریم. اگر این روند کوتاهتر بشود، ما کنسرتگزاران کارمان سه هفته جلو می افتد. اما حالا با حراست و اماکن طرف هستیم. اگر حراست همان ابتدا لیست گروه های ممنوع الکار را داشته باشد دیگر لازم نیست که ما کنسرت گزاران نامه ببریم تا او ببیند گروه ممنوعالکار است یا نه؟
***
یکی از وعدههای رییس جمهور منتخب برداشتن و تلطیف فضای امنیتی موجود بود؛ این روزها برای هنرمندان در عرصه حرفهایشان وجود این فضای امنیتی با فعالیتهای پررنگ واحد حراست در وزارت فرهنگ مترادف بودهاست.
گویا این مشکل مورد نظر وزیر ارشاد نیز قرار گرفته و در برنامه او زیرزمینی شدن فرهنگ و تشدید تقابلها از نتایج اعمال برخوردهای غیرفرهنگی با اهالی فرهنگ و هنر و تلقیهای عمدتاً امنیتی و تهدیدآمیز داشتن از فعالیتهای او دانسته شده است.
فرزین در این باره چنین میگوید: تا 8-9 سال پیش اصلاً حراست دخالت چندانی در ریز تمامی امور نمیکرد و به آرامی وظیفه خود را انجام میداد و یکی از ادارات زیرمجموعه معاونت هنری محسوب میشد اما در چند سال اخیر مدیران ارشد بدون اجازه حراست آب هم نمیخوردند.
او گفت: مشکل اینجاست که ظاهرا نفوذ پررنگ حراست و برخوردهای قهرآمیز امنیتی نتیجه معکوس داده و خیلیها را ناراضی کرده است و سبب خروج بسیاری از هنرمندان و نخبگان همین برخوردها بوده است.
ما ممکن است که با نامطلوب خواندن هر که رفته بخواهیم از خود مسوولیت را سلب کنیم ولی مطمئنا بسیاری از آنان که رفتهاند برایشان ارجح بوده که در کشور خودشان فعالیت کنند و کشور هم قطعا میتوانسته از حضور و استعداد و ظرفیت ایشان بهره ببرد که متاسفانه این امکان از طرفین سلب شده است.
توتونچیان در اینجا به مشکل دیگری اشاره میکند که اگرچه در حوزه فعالیت نهادهای فرهنگی هنری تعریف نمیشود اما سالهاست که از مشکلات مهم و حل نشده حوزه اجرای موسیقی محسوب میشود: اداره اماکن امسال از همیشه بدتر بوده است. آنها بیدلیل از ما پولهای کلان میگیرند، در حالی که خدمات مناسبی نیز به ما ارائه نمیدهند.
او معتقد است: نهایت فعالیتشان این است که چند مامور را برای اجرا بفرستند که کاری هم برای ما نمیکنند. من در یکی از کنسرتهایم مشکل پیش آمد اما اماکنی که از من پول گرفته بود کاری در این راستا نکرد.
وی افزود: امسال قیمتها را 100 درصد افزایش داده بودند که فقط از طریق جلسه حضوری توانستم درستش کنم. به مسوولین گفتم فرقی نمیکند که شما از من 3 میلیون یا 6 میلیون تومان بگیرید چرا که من آن را روی قیمت بلیتها محاسبه میکنم اما هر پیامد و تبعات تبلیغاتی آن بدتر از میزان افزایش است. همچنین وقتی من هزینههایم بالا برود دو سئانس کنسرت را به یک سانس کاهش میدهم، آن وقت 2 هزارنفر در خیابان ترافیک و هزار مشکل ایجاد میکنند که آن وقت نیروی انتظامی وظیفه رسیدگی دارد.
توتونچیان اظهار کرد: من 2 هزار نفر آدم را یکجا جمع میکنم و موسیقی خوب و شعر خوب به آنها میدهم در حالی که همه ما زیر سایه نیروی انتظامی در این سالن هستیم، در نهایت قرار شد هزینه برای موسیقی سنتی فقط 20 درصد افزایش یابد و این قانون مدون شد، در حالی که پیش از این برای دریافت هزینهها هیچ قانونی وجود نداشت.
این کنسرتگزار تاکید کرد: فضای اماکن اصلا برای یک هنرمند موسیقی نه تنها اصلا مناسب نیست، بلکه زننده هم هست و حتی برخورد مناسبی با اهالی موسیقی سنتی صورت نمیگیرد. معمولا افرادی به اداره اماکن مراجعه میکنند که مکانشان به دلایلی آشکار پلمب شده و اکنون برای توجیه خلافشان به آنجا آمدهاند و هنرمند ما در اداره اماکن دقیقا باید در بین چنین افرادی در یک صف قرار گیرد. حتی یک بار به من گفتند که شهرام ناظری بیاید اینجا به ما تعهد دهد.
او تاکید کرد: اشتباه وزارت ارشاد است که اجازه می دهد، هنرمندان به این مکان بیایند. تعهد گرفتن از هنرمند به جای اماکن، باید از سوی وزارت ارشاد صورت گیرد.
فرزین باز نوک پیکان را به سوی دفتر موسیقی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برمیگرداند: وزارت فرهنگ تا امروز هیچ وقت نتوانسته خودش را به عنوان حامی هنرمندان و در کنار آنان تصویر کند. یکی از اتفاقاتی که میتواند در ارشاد بیافتد این است هنرمند احساس کند، حتی اگر ارشاد موانعی برای هنرمند در مقاطعی ایجاد میکند در عوض در کنارش هم هست و گاهی برای مشکلاتش هم تلاش میکند.
فرزین ادامه داد: با اینکه امثال این مشکلات بارها مطرح شده اما ظاهرا در دفتر موسیقی کمتر عزمی برای حل آنها دیده شده تا در مورد مسائلی از قبیل اماکن، حق کپیرایت، نشان ندادن ساز از تلویزیون و... وارد شود یا اقدامی موثر و پیگیر داشته باشد.
فرزین گفت: ما تا سال 84 برای موسیقیهای غیر پاپ به اداره اماکن نمیرفتیم، دفتر موسیقی به اماکن نامه مینوشت و برگزاری کنسرتها را صرفا اطلاع میداد و هیچ مبلغی نیز پرداخت نمیشد. این وظیفه ذاتی وزارت فرهنگ است که بهعنوان متولی اصلی هنر این امور را تسهیل و پیگیری کند. مثلا حتی این وظیفه وزارت فرهنگ است که کمیتهای متخصص تشکیل دهد و با مراجع جلسه بگذارد و دیدگاههای مخالف موسیقی را تلطیف کند.
توتونچیان همچنین لیست بلندی را از مشکلات پیش روی برنامهگزار کنسرت ارائه میکند: زمان اخذ مجوز هم از دیگر مشکلات ما است. وقتی نامه را زود میبریم، می گویند زود است و وقتی دیر میبریم، میگویند دیر آوردید. از طرف دیگر، بعضی مقولهها ملوک الطوایفی شده است، یعنی پروانه فعالیت من در تهران اعتبار دارد در شهرهای دیگر اعتبار ندارد. مثل اینکه من در تهران گواهینامه رانندگی گرفتم اما نمیتوانم در شیراز رانندگی کنم. این قانون باعث شده است که ما مجبور شویم به شرکتها در شهرستانها پول بدهیم و در حقیقت باج دهیم تا کارهایمان پیش رود. در حالی که سرمایه از ماست و شهرداری باید از فعالیت فرهنگی حمایت کند.
او افزود: مانع بعدی شهرداریها هستند که قاعدتاً باید از فعالیتهای فرهنگی حمایت کنند. ما داریم کار فرهنگی انجام میدهیم اما باید 5 تا 10 درصد هم به شهرداری بدهیم.
توتونچیان اضافه کرد: از طرف دیگر، بعضاً مبالغ بلیتها در شهرستانها کنترل میشود. میگویند به شرطی با شما همکاری میکنیم که قیمت بلیتها مبلغی که ما میگویند باشد. این محدودیت و موانع باعث میشود که حتی از پس هزینه بلیت هواپیما هم برنیاییم.
او تصریح کرد: از همه بدتر اینکه اگر اسپانسر داشته باشیم، باید باز هم درصدی را به سالن پرداخت کنیم. این موضوع حتی در قوانین بعضی سالنهای تهران موجود است.
توتونچیان همچنین گفت: نکته دیگر اینکه سالنها برای گران کردن قیمتهایشان با یکدیگر رقابت میکنند که در همه جای ایران رواج دارد. تغییر در امکانات سالنها وجود داشته است اما اگر این تغییر 5 درصد بوده است، قیمت 100 در صد افزایش پیدا کرده است. در سالن میلد نمایشگاه افزایش امکانات 20درصد بوده اما قیمت 250 درصد افزایش پیدا کرده است.
وی معتقد است: نبود سالن استاندارد و کافی در تهران و شهرستان ها باعث شده گروههای موسیقی همدیگر را حل کنند و کمبود تاریخ اجرای کنسرت هم به این موضوع دامن زده است. علناً 6 ماه در سال نمیشود کنسرت گذاشت. این موضوع باعث تداخل کنسرتها میشود و کنسرتهای کوچک و متوسط دیده نمیشوند و به جای پر و بال گرفتن ضعیف میشوند.
توتونچیان گفت: اتفاق دیگر ممیزی سالنهاست. ما به اندازه کافی ممیزی بر سر راهمان هست اما سالنها هم در ادامه راه اضافه میشوند. کسی که میخواهد کنسرت بگذارد، باید ببیند شورای سالن اجازه اجرا میدهد؟!
وی بیان کرد: همچنین، تحمیل محتوای کنسرتها و تحمیل کردن تیم اجرایی به ما یکی از مشکلات مهم است. ما محکومیم که از تیم پذیرایی، فیلمبرداری و صدابرداری سالن استفاده کنیم تا درصدی هم به آنها تعلق گیرد.
او مورد بعدی را انجمن موسیقی در شهرستانها دانست و گفت: 10 درصد از سود فروش بلیت را میگیرند و هزینهای دیگر به ما تحمیل میکنند. از همه بدتر، حذف تبلیغات محیطی و میدانی است اما بعدا به موسیقی سنتی در شرایط خاص این اجازه را دادند.
***
ظاهرا مشکلات به ممیزی و طولانیبودن روال اداری، کاغذبازی، اماکن و... ختمنمیشود و قادری از زاویهای دیگر نیز به مساله نگاه میکند: یکی از معضلات ما این است که دفتر موسیقی و به طور کلی بخشهای دولتی خودشان را رقیب بخش خصوصی میدانند و رابطهای به وجود آمده که رابطه سالمی نیست. این در حالی است که فکر میکنم دفتر موسیقی باید به طور جدی از دست اندازی به حوزه اجرایی خودداری کنند و آنرا به بخش خصوصی واگذار کند.
او معتقد است: در این رقابت نابرابر معمولا بخش خصوصی ضرر میبیند و لزوما به این معنی نیست که بخش دولتی منتفع خواهدشد. برای نمونه همیشه وقتی چند روز به آغاز جشنواره های دولتی باقی مانده است، روند صدور مجوز متوقف می شود تا جشنواره رونق پیدا کند. آخر این چه رفتاری است؟اولین کاری که دولت باید بکند این است که از نفوذ خود کم کند و امور اجرایی را به دیگران واگزار کند.
قادری تاکید کرد: وقتی بخش دولتی خودش کار را در دست میگیرد، معمولا ناموفق است؛ چراکه به این حوزه آشنا نیست. یعنی پول بیش از اندازه خرج می کند اما محصول خوبی برداشت نمیکند. اما ممکن است بخش خصوصی به خاطر داشتن تخصص نیمی از آن پول را خرج کند اما کیفیت کار بهتر هم باشد اما متاسفانه بخش خصوصی اصلاً به رسمیت شناخته نمی شود.
***
این در حالیست که از نظر دفتر موسیقی تنها شرکتهای دارای پرونده در آن نهاد میتوانند به برگزاری کنسرت اقدام کنند، شرکتهای نشری که اکثراً نه عنوان، نه ماموریت و نه تخصصشان در حوزه برگزاری کنسرت تعریف میشود.
موضوعی که فرزین در اینجا به آن اشاره دارد: تا چند سال پیش اصلاً برگزارکننده کنسرت به رسمیت شناخته نمیشد. خیلی وقتها کنسرت گزاران با عناوینی چون دلال موسیقی تلقی میشدند و این موضوع جا نیفتاده بود که هنرمند نباید و نمیتواند دنبال امور اجرایی کنسرت مانند مجوز، اجاره سالن و مسائل فنی کنسرت راه بیافتد و این گونه امور علاوه بر اینکه در تخصص وی نیست. او را از انجام صحیح رسالت هنری و کار اصلیاش باز میدارد. البته امروز آرام آرام حداقل واژه مدیربرنامه تاحدی جا افتاده است.
مطلبی که قادری چندان با آن موافق نیست: تا آنجا که من می دانم هنوز که هنوز چیزی به عنوان برگزارکننده کنسرت رسمیت ندارد.
در این بین حسینخانی به موضوعی اشاره میکند که باز گوشهای از مشکلات فراوان این حوزه را بازگو میکند، مشکلی که گویا خود نیز مستقیماً با آن روبهرو بوده و از آن دل خونی دارد: یکی از معضلاتی که دارد شرکتها را از پای درمیآورد، این است که افرادی که مستحق دریافت مجوز برای هنرمند خودشان هستند، گاهی با سنگ اندازیها مواجه میشوند یا ارشاد مشکلاتی را برایشان میتراشد و به نوعی میخواهند شرکت را حذف کنند.
او افزود: خیلی راحت شرکتی را که سالها برای ستاره شدن یک هنرمند زحمت کشیده کنار میزنند و به شرکتی اختیار میدهند که هیچ سابقهای در این راستا نداشته است. این موضوعات فرهنگ را نابود میکند. اگر در ارشاد کمیتهای داشته باشیم مثل سازمانهای ورزشی که قوانین مدون دارند، این اتفاقات در موسیقی نمیافتد.
فرزین گویا راه حل دیگری برای این معضل دارد: برای رفع اینگونه مسائل ما به یک تشکل صنفی نیاز داریم که زیر نظر وزارت کار و رفاه اجتماعی از نظر قانونی تعریف و تشکیل شده باشد. هرچند امروزه خانه موسیقی به عنوان یک نهاد صنفی کار میکند و سعی بر پرکردن جای خالی یک صنف دارد اما نهادی که بخش عمدهای از بودجهاش را از وزارت ارشاد دریافت میکند و مکانش را شهرداری تامین کرده طبیعی است که به نوعی تحت تاثیر شهرداری و وزارت ارشاد قرار خواهد گرفت.
او معتقد است: تاکنون هم نتوانسته است به طور جدی مدافع صنف موسیقی باشد و اگر دولت یا شهرداری و هر نهاد قدرتمند دیگری هم به موسیقی اجحافی کرد، بتواند اعتراض کند و اعتراض خود را به سرانجامی برساند. ولی مشکلات اینچنینی باید به طرق درون صنفی حل و فصل شوند.
قادری نیز نقش پررنگی را برای یک تشکل صنفی در حوزه موسیقی متصور است: بیشتر مسائلی که اکنون ارشاد درباره آن تصمیم میگیرد، دقیقا باید به صنف واگزار شود.
با اینکه حسینخانی نیز بسیاری از مشکلات پیش آمده را ناشی از نبود یک انجمن صنفی میداند اما توتونچیان برای تشکیل صنف وجود عنصری قویتر را متذکر میشود: من معتقدم قدرت رسانه از صنف بیشتر است، از طریق رسانه میتوانیم کار صنف را پیش ببریم.
و سپس یکی از وظایف مهم صنف که در امر برگزاری کنسرت نیز دخیل است را چنین بیان میکند: سازمان نظام مهندسی در تهران به شرکتهایی که از آن پروانه گرفتهاند، درجه کیفی میدهد و برای مثال اعلام میشود که فقط شرکتهای دارای درجه کیفی الف میتوانند در مناقصهها شرکت کنند اما این موارد در موسیقی اعمال نمیشوند. در واقع سابقه ما مدنظر قرار داده نمیشود.شرکتهای فرهنگی هنری باید درجهبندی داشته باشند که البته صنف باید این درجه بندی را تعیین کند.
در انتهای گفتوگو در کنار حسینخانی که بخشی از علل وجود چنین مشکلاتی را به خود جامعه موسیقی برمیگرداند: هیچ وقت خودمان نخواستیم و تا به حال صدایمان در نیامده است. ، قادری ترجیح میدهد تا با گریزی به اولین مبحث مطرح شده بازگردد که در نهایت باید به تدوین قانون جامع موسیقی کشور فکر کنیم و اینکه ارشاد به جای نظارت صرف به هدایت و حمایت هم بپردازد.
انتهای پیام