/تحلیل-فارن پالسی/

پس می‌خواهید بدون نقض قوانین در سوریه مداخله کنید؟ موفق باشید!

"اجازه بدهید بگویم که شما رئیس‌جمهور ایالات متحده هستید و می‌خواهید از نیروی نظامی برای مداخله در سوریه استفاده کنید. نمی‌توانم بگویم که شما تمایل به انجام این کار دارید یا خیر، من حتی نمی‌توانم بگویم که نگرانی شما در مورد اینکه آیا مداخله نظامی در سوریه پایان خوبی دارد، اشتباه است یا نه."

"اجازه بدهید بگویم که شما رئیس‌جمهور ایالات متحده هستید و می‌خواهید از نیروی نظامی برای مداخله در سوریه استفاده کنید. نمی‌توانم بگویم که شما تمایل به انجام این کار دارید یا خیر، من حتی نمی‌توانم بگویم که نگرانی شما در مورد اینکه آیا مداخله نظامی در سوریه پایان خوبی دارد، اشتباه است یا نه."

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، روزا بروکس، تحلیلگر مجله فارن پالسی می‌نویسد: «اما اجازه بدهید این مساله را عنوان کنم، شما متقاعد شده‌اید که مداخله نظامی تنها راه برای حفاظت از شهروندان سوری از دست نیروهای دولتی سوریه، یا تنها راه برای جلوگیری از حضور ایران و حزب‌الله در این کشور، یا تنها راه برای جلوگیری از فعالیت گروه‌های مرتبط با القاعده به منظور دستیابی به قدرت در شرایط بحرانی سوریه یا حتی تنها راه برای مقابله با انتشار درگیری‌های در کشورهای همسایه سوریه محسوب می‌شود. علاوه بر این، شما متقاعد شده‌اید که مداخله نظامی راه حل تمام این مشکلات است. بگذارید این مساله را بیان کنم که روسیه به بلوکه کردن تمام قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل به منظور راهی برای حفاظت از شهروندان سوری ادامه می‌دهد.

شما رئیس‌جمهوری هستید که به قوانین بین‌المللی احترام می‌گذارید. این به آن معناست که اگر تصمیم بگیرید آمریکا باید در سوریه مداخله نظامی انجام دهد قادر خواهید بود تا این مساله را با رهبران جهان مطرح کنید و مداخله نظامی در این کشور را قانونی جلوه دهید. شما تا حدودی احساس اطمینان می‌کنید آنچه انجام می‌دهید، اقدامی غیرقانونی، بی‌شرمانه و وقیحانه نیست و تنها برای حفاظت از شهروندان بیگناه کشوری که تحت ظلم قرار گرفته‌اند اقدام به مداخله نظامی در این کشور می‌کنید.

آیا این کار را می‌توانید انجام دهید؟ آیا این مساله بر اساس یک قانون بین‌المللی قانونی است که آمریکا از مداخله نظامی در سوریه و بدون اعلام قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل استفاده کند؟ پاسخ این سوال احتمالا "خیر" است.

اما این مساله پایان داستان نیست. برای مدافعان مداخله نظامی در سوریه پاسخ مساله، روشن و قطعی است و آنها پیشنهادات دیگری در این مورد دارند که اولین آنها استفاده از قوانین بین‌المللی به منظور مداخله نظامی در سوریه است. در تئوری، این مساله کاملا روشن است. منشور سازمان ملل شامل اولویت‌هایی از جمله تساوی حاکمیت است که به کشورهای عضو اجازه می‌دهد تا مناقشات بین‌المللی خود را در محیطی صلح‌آمیز حل کرده و روابط بین‌الملل خود را از تهدید یا استفاده از زور علیه کشور دیگر که باعث از میان رفتن استقلال و تمامیت ارضی آن کشور می‌شود، دور نگه دارند. این مساله به عنوان یک ممنوعیت پوششی در استفاده از زور و اجبار در داخل مرزهای یک کشور مستقل دیده می‌شود.

فصل هفت منشور سازمان ملل تنها دو استثنا را در مورد این ممنوعیت قائل می‌شود: اولین آنها این است که اگر شورای امنیت سازمان ملل تهدیدی را علیه صلح، نقض آن و اقدام تهاجمی مشخص و شناسایی کند، ممکن است استفاده از نیروی هوایی، زمینی یا دریایی برای ابقا و یا احیای صلح و امنیت بین‌المللی ضروری باشد و برای اهداف عملی ( از آنجا که سازمان ملل فعالیت ارتش را در این فصل مشخص و پیش‌بینی نکرده است ) این بدین معنا است که شورای امنیت می‌تواند قطعنامه‌ای را تصویب کند که بر اساس ‌آن کشورهای عضو اختیار دارند برای حفظ تمامیت ارضی و صلح در مرزهای خود از زور و اجبار استفاده کنند و در مورد سوریه احتمالا شورای امنیت قطعنامه‌ای را در این مورد تصویب می‌کند.

دومین استثنا در فصل هفتم منشور سازمان ملل منع استفاده از زور و اجبار مرتبط با دفاع شخصی است؛ در بند 51 این فصل آمده است هیچ چیز در منشور سازمان ملل نباید باعث تضعیف و مخدوش کردن حق ذاتی دفاع شخصی اشخاص یا افراد یک کشور شود مگر آنکه حمله‌ای علیه یکی از اعضای سازمان ملل صورت گیرد.

و بار دیگر منشور سازمان ملل پیشنهاد بیشتری را برای دفاع از مداخله نظامی در سوریه ارائه نمی دهد: سوریه هیچ حمله مسلحانه‌ای علیه آمریکا که یکی از اعضای سازمان ملل است، انجام نداده و به نظر می‌رسد کاملا بعید است تا در آینده‌ای نزدیک نیز این کار را انجام دهد. بشار اسد، رئیس‌جمهوری سوریه ممکن است یک فرد خودکامه باشد اما از آنجا که به قدر کافی آگاه و باهوش است با حمله به آمریکا دلیل مناسب و کافی را برای مداخله نظامی در کشورش در اختیار واشنگتن قرار نمی‌دهد.

یک استثنای دیگر در منع استفاده از زور در داخل یک کشور مستقل وجود دارد: بنا بر تعریف موجود اگر کشوری به یک کشور دیگر اجازه مداخله نظامی در مرزهایش را بدهد این امر نقض استقلال و تمامیت ارضی آن کشور نیست اما باز هم این مساله به ما کمک آنچنانی نمی‌کند. آمریکا همواره بر کناره‌گیری اسد از قدرت تاکید می‌کند و بعید به نظر می‌رسد که اسد نیروهای آمریکایی را با اقدامی نابجا به داخل کشورش هدایت کند. با توجه به قوانین بین‌المللی کاربردی، این امر کاملا مشخص است که آمریکا تفکرات و رویکردهای قانونی را برای استفاده از مداخله نظامی در داخل سوریه در اختیار ندارد اما بر اساس قوانین بین‌المللی این امر همواره پایان داستان نیست. هنگامی که شما نمی‌توانید از روند قانونی استفاده کنید از روش‌های دیگری برای دستیابی به این روند استفاده می‌کنید.

در اینجا من به چند مورد از این روش‌ها که تا حدودی آمریکا می‌تواند از آنها برای مداخله نظامی در سوریه استفاده کند اشاره می‌کنم:

1.تفسیر کاذب

شما می‌توانید خودتان به تفسیر مجدد مفهوم منشور سازمان ملل بپردازید. این منشور تهدید یا استفاده از زور علیه تمامیت ارضی و استقلال سیاسی هر کشور را منع می‌کند. بنابراین ممکن است شما این مساله را مورد بحث قرار دهید که هرگونه مداخله نظامی آمریکا نباید علیه استقلال و تمامیت ارضی سوریه صورت گیرد یا به عکس این اقدام آمریکا باعث تقویت استقلال سیاسی و تمامیت ارضی سوریه می‌شود. با این حال، آیا جنگ دو ساله داخلی در سوریه که باعث ورود سیل عظیمی از آوارگان سوری به کشورهای همسایه و حضور حزب‌الله در این کشور شده است، تهدیدی برای سوریه محسوب نمی‌شود؟ آیا مداخله نظامی آمریکا در سوریه که باعث پایان یافتن این جنگ داخلی و ایجاد یک کشور عملگرا خواهد شد، برای سوریه خوب است؟

این اقدامی مناسب و بجا است! این یک بحث هوشمندانه است اما برای چندین دهه گذشته و همچنین چند سال اخیر از سوی نخبگان و همچنین دولتمردان کشورهای دیگر با آن مخالفت شده است و علت آن هم این است که هر کشوری بخواهد برای منافع شخصی خود دست به مداخله نظامی در یک کشور دیگر بزند و متوسل به زور شود، احتمالا مدعی می‌شود که با این کار باعث تقویت استقلال سیاسی و تمامیت ارضی این کشور خواهد شد. این تفسیر ما از منشور سازمان ملل است که مشخص می‌کند منع استفاده از زور از پایه بی‌اساس است. به عبارتی ما برای آنکه یک روستا را نجات دهیم باید آن را نابود کنیم!

2.دفاع شخصی، بازبینی مجدد

شما تلاش می‌کنید تا مداخله نظامی در سوریه را به عنوان یک اقدام قانونی و مجاز دفاع از خود نشان دهید. این ادعا ممکن است پایه‌ها و اساس‌های متفاوت داشته باشد. شما ممکن است به عنوان مثال از حملات پهپادها استفاده کنید و تاکید کنید که جبهه النصره که گروهی مرتبط با القاعده در اقدامات شبه نظامی سوریه است، یک هدف قانونی و موجه برای حمله نظامی در سوریه باشد. آمریکا با توجه به حمله پهپادها علیه شبه نظامیان الشباب در سومالی و مقابله با شبه نظامیان در پاکستان و یمن اقدام به استفاده از پهپادها در این مناطق کرده است اما حال باید به این موضوع بپردازیم که چرا به چنین اقدامی در سوریه دست نمی‌زد؟ یا اینکه اگر شما در مورد جنگ علیه القاعده و گروه‌های مرتبط با آن اطمینان خاطر ندارید می‌توانید تنها به این مساله بپردازید که حضور جبهه النصره در سوریه تهدیدی جدی برای آمریکا است به ویژه زمانی که سلاح‌های شیمیایی به دست افراد ناباب بیفتد و در مقیاس گسترده استفاده شود.

متاسفانه مشکلات مهم و اساسی در مورد رویکرد استفاده از حملات پهپادها در سوریه وجود دارد به طوری که پیشتر این رویکرد مورد انتقاد قرار گرفته، زمانی که گسترش استفاده از پهپادها در حملات علیه شبه نظامیان و کشتار هدفمند توسط آمریکا موجه دانسته شد و احتمالا نیز در صورتی که این اقدام از سوی جامعه بین‌الملل تصویب شود مداخله نظامی گسترده صورت می‌گیرد. هم اکنون مداخله نظامی علیه جبهه النصره و سایر گروه‌های مرتبط با القاعده بدین معناست که آنها گروه‌هایی بد و نابسامان هستند که هم اکنون علیه نیروهای دولتی دمشق می‌جنگند و به کشتار غیرنظامیان دست می‌زند. یک عقیده وجود دارد که بر مبنای آن دشمن دشمن من، الزاما دوست من نیست، با این حال با دشمن من مقابله می‌کند. بنابراین جبهه النصره و سایر گروه‌های مرتبط با القاعده درست است که با نیروهای دولتی اسد می‌جنگند اما دوستان ما نیستند. در حالی که ما نمی‌توانیم ارتباط حزب‌الله با القاعده را مورد بحث قرار دهیم همچنان به این مساله معتقدیم که این گروه‌ها یک تهدید جدی علیه آمریکا محسوب می‌شوند. بنابراین، نمی‌توانیم مساله دفاع از خود را در مورد سوریه مطرح کنیم.هیچ کس دوست ندارد که جنگ عراق در سوریه نیز تکرار شود.

اما ممکن است حزب‌الله یک تهدید جدی برای دوست ما، اسرائیل محسوب شود. حزب‌الله تاریخچه طولانی در انجام حملات علیه اسرائیل و ساکنان سرزمین‌های اشغالی دارد. اسرائیل پیشتر به عنوان توجیهی برای حملات موشکی خود علیه اهدافی در داخل سوریه به دفاع از خود پرداخته و ‌آنها را برای جلوگیری از فعالیت‌های حزب‌الله و دستیابی آنها به تسلیحات پیشرفته که ممکن است علیه اهداف اسرائیلی مورد استفاده قرار گیرند، مورد هدف قرار داده و منهدم کرده است. حزب‌الله گروهی است که اسد آنها را به صورت کاملا واضحی پناه داده است. ما (دولت آمریکا) معاهده مشترک دفاعی با اسرائیل نداریم اما این بدان معنا نیست که نتوانیم از زور و اجبار برای دفاع از خود و اسرائیل علیه حزب‌الله و نیروهای اسد استفاده کنیم البته این مساله به درخواست تل‌آویو از واشنگتن بستگی دارد.

این یک بحث تاحدودی خوب و قوی است اما همچنان پیروز و برنده‌ای برای آن وجود ندارد. استفاده از زور و اجبار به منظور دفاع از خود باید هم ضروری و هم اقدامی مناسب در مقابل تهدیدهای احتمالی باشد. پس از جنگ عراق هر کشوری بیش از آمریکا و اسرائیل مساله مداخله کامل نظامی در سوریه را براساس اولویت‌های موجه دفاع از خود مورد بررسی قرار داد. در جریان جنگ داخلی دو ساله در سوریه که تاکنون بیش از 90 هزار تن کشته داشته لازم است که برای حفاظت از اسرائیل مداخله نظامی در سوریه صورت گیرد؛ اقدامی که احتمالا با اعتراضات گسترده در سطح جهان مواجه می‌شود. ما پیشتر دشمنانی در خاورمیانه داشته‌ا‌یم و بنابراین نمی‌خواهیم که با اقدامی نابجا این دشمنان را بیشتر کنیم چرا که این ایده‌ای خوب نیست.

اگر ترکیه و اردن مدعی شوند که از سوی دولت اسد از طریق گسترش خشونت یا تسلیحات شیمیایی در مرزهایشان، تهدید ‌می‌شوند، برای دفاع از آنها ممکن است مداخله نظامی پذیرفتنی باشد اما در حال حاضر این اقدام نیازمند دورنما و چشم‌اندازی قانونی است.

3.آیا می‌شود دولت واقعی سوریه شکل‌ گیرد؟

ما هنوز دست از بحث و مجادله نکشیده‌ایم. اجازه بدهید این مساله را محک بزنیم و بسنجیم: استفاده از زور در داخل یک کشور مستقل، قانونی است در صورتی که آن کشور به انجام آن اجازه بدهد اما آیا ممکن است که سوریه به مداخله نظامی در کشورش اجازه دهد؟ حملات نیروهای اسد علیه مردم سوریه و حمایت گسترده از جنبش‌های ضد دولتی باعث مطرح شدن سوالات مشروع و قانونی در این مورد می‌شود که چه کسی واقعا نمایانگر و نماینده مردم سوریه است.

مردم سوریه از حق خود در تعیین سرنوشتشان مطلع هستند اگر چه دولت اسد همچنان یک کرسی در سازمان ملل دارد. اتحادیه عرب یک کرسی به ائتلاف ملی سوریه که از گروه‌های مخالف این کشور میانه‌روتر است، اعطا کرده است. ایالات متحده و 100 کشور دیگر این ائتلاف را به عنوان نماینده قانونی و مشروع مردم سوریه به رسمیت شناخته‌اند. بنابراین این امر به طور کامل خطرناک است که به جای این ائتلاف از رژیم اسد حمایت کنیم؛ ائتلافی که توانایی اعطای مجوز برای مداخله نظامی خارجی در سوریه را در اختیار دارد. البته این امر کاملا هم دیوانه‌وار و خطرناک نیست. ائتلاف ملی سوریه به طور کامل سازماندهی نشده و منتخب هم نیست. هیچ کس به طور کامل نمی‌داند که مردم سوریه چه می‌خواهند. به رسمیت شناختن ائتلاف ملی سوریه به عنوان نماینده قانونی و مشروع این کشور به همان معنا نیست که این ائتلاف را به عنوان دولت سوریه به رسمیت بشناسیم. بسیاری از مفسران حقوقی به این مساله می‌پردازند که تا زمانی که مجمع عمومی سازمان ملل تصمیم بگیرد کرسی سوریه را به مخالفان بدهد، ادعاها در این مورد که این ائتلاف می‌تواند مجوز مداخله نظامی در سوریه را صادر کند، همچنان با تردید مواجه است.

4.مسئولیت حفاظت

هم اکنون باید بگویم که نظر نهایی به این معنا نیست که قانون همان اخلاق است و تبعیت از قانون یعنی رعایت اخلاق.

در سال 1999 میلادی شورای امنیت سازمان ملل در مورد اینکه چگونه به افزایش خشونت‌ها در کوزوو واکنش نشان دهد به بن بست رسید و آمریکا و سایر اعضای ناتو از سایر اعضا در این مساله پیشی گرفتند بدون آنکه مجوز شورای امنیت را کسب کرده باشند و مداخله نظامی برای مقابله با پاکسازی قومی صورت گرفت. مقام‌های ناتو از پیشنهاد یک تئوری قانونی که توجیهی در استفاده از زور بود، اجتناب کردند اما تعدادی از کشورهای جامعه بین‌الملل در این مورد دچار تردید شدند که مداخله نظامی ناتو در بهترین حالت اقدامی با تردید قانونی است و پذیرش آن در بدترین حالت یک نقض آشکار منشور سازمان ملل و قوانین بین‌المللی است. با این حال، تمامی این موارد به طور کامل و بی‌درنگ مداخله نظامی در یک کشور مستقل را محکوم می‌کند اما مداخله نظامی توانسته جان هزاران نفر را نجات دهد حتی اگر این مساله از دیدگاه شورای امنیت با اکراه و بی‌میلی مورد توجه قرار گیرد. از آن زمان تاکنون مسئولیت حفاظت با اقدامات "سایشی" مواجه شده است. این محتوا اولین بار توسط کمیسیون بین‌المللی مداخله و حق حاکمیت کشور که کمیسیونی موقت از کارشناسان از دولت کانادا بود شکل گرفت و بر اساس آن کمیسیون مداخله و حق حاکمیت یک کشور، مسئول حفاظت از جان مردم شد. علاوه بر این، افرادی که در پی جنگ‌های داخلی، اقدامات شبه نظامی، سرکوب یا ناکامی دولتشان صدمه دیده بودند، نیز مشمول این قانون شدند.

درحالیکه گزارش سال 2001 میلادی این کمیسیون بین‌المللی بر این موضوع تاکید دارد که انجام اقدامی در یک کشور به نام حفاظت و حمایت از مردم آن کشور، باید توسط شورای امنیت سازمان ملل به رسمیت شناخته شود. کشورهای جهان ممکن است به دنبال استفاده نابجا از این مفهوم باشند تا از آن برای توجیه جنگ‌هایی که برای دفاع از خود صورت داده‌اند، بپردازند. در صورتی که شورای امنیت در اجرای مسئولیت خود به منظور حفاظت از مردم ناکام بماند، کشورهای دیگر ممکن است سایر ابزار و اهداف را که برای دستیابی به آن کشور ضرورت دارد، رد نکنند. مسئولیت حفاظت از مردم یک کشور بعدا توسط شورای امنیت به عنوان یک اصل مهم مورد پذیرش قرار گرفت گرچه بر اساس تفسیر سازمان ملل، این مسئولیت حفاظت بعدا تنها به شرایطی چون نسل‌کشی، جرایم جنگی، پاکسازی نژادی و جنایت علیه بشریت محدود ‌شد. شورای امنیت سازمان ملل خود پس از جنگ جهانی دوم توسط کشورهای جهان ساخته شده است. کشورها نیز ساخت انسان هستند اما نوع بشر اینگونه نیست. به یک کشور چه نوع مشروعیت و قانونی می‌توان داد تا بتواند براساس آن مردم خود را بکشد و به شورای امنیت نیز چه نوع مشروعیتی می‌توان داد اگر از وقوع جرایم جنگی و جنایات علیه بشریت جلوگیری کند؟

5.قانونی بودن و مشروعیت

در حال حاضر مساله "بیدار کردن وجدان" همان مساله‌ای است که ممکن است ما در مورد اوضاع سوریه آن را بیابیم. در صورتی که آمریکا تصمیم بگیرد تا در سوریه به مداخله نظامی بپردازد یک خطر قانونی را به جان می‌خرد. اما این مساله همچنان مشخص نمی‌کند که آیا می‌توانیم در سوریه مداخله نظامی انجام بدهیم یا خیر. گزارش کمیسیون بین‌المللی مداخله و حاکمیت کشور تاکید دارد که برای جلوگیری از سوء استفاده مساله مسئولیت برای حفاظت افرادی که مداخله نظامی را بر اساس این مفهوم مورد بحث قرار می‌دهند، ضرورت دارد تا این مداخله را بر طبق اولویت‌های سنتی "تئوری فقط جنگ"، "فقط علت"، "تمایل صریح"، "راه نهایی"، "ابراز نسبی"، "دورنمای قابل قبول" و "اختیار مطلق" نشان دهند. اگر ما بتوانیم جهان را متقاعد کنیم که این معیارها رضایت بخش هستند تاریخ خود احتمالا مداخله نظامی آمریکا را مورد قضاوت قرار خواهد داد و اگر هم نتوانیم این موضوع را به اثبات برسانیم، از سوی متحدان و دشمنانمان مورد قضاوت قرار می‌گیریم.

در بند 1973 منشور سازمان ملل به کشتار صورت گرفته در بنگلادش برای استقلال از پاکستان اشاره شده است به طوری که توماس فرانک و نایجل رودلی از اندیشمندان حقوقی می‌گویند مداخله نظامی با توجه به مسائل بشردوستانه نه تنها به حیطه قانون بلکه به انتخاب اخلاقی نیز بستگی دارد که کشورهای جهان همچون اشخاص باید به ‌آن پایبند باشند. با این حال، 40 سال پس از تصویب این بند در منشور سازمان ملل، هنوز حرف‌های زیادی گفته نشده است.»

انتهای پیام

  • شنبه/ ۸ تیر ۱۳۹۲ / ۰۹:۵۲
  • دسته‌بندی: گزارش و تحلیل
  • کد خبر: 92040803998
  • خبرنگار : 71129