روزنامه ایران طی یادداشتی به تحلیل جایگاه و موقعیت آیتالله هاشمی رفسنجانی در عرصه تحولات انتخاباتی پرداخته است.
به گزارش ایسنا در این یادداشت به قلم سعید یوسفیپور آمده است:
اول) بعد از ظهر روز جمعه گذشته که نمایش قابل تامل صدا و سیما به نام (مناظرات انتخاباتی 8 کاندیدای ریاست جمهوری!) را ملاحظه کردم جدای از انتقادات جدی که به واسطه مکانیزم برگزاری این جلسات به ذهن متبادر میشود نکاتی برایم قطعی شد که از محتوای سخنان 8 نامزد محترم استنباط میگردد؛ همگی 8 نامزد فعلی انتخابات ریاست جمهوری فارغ از تفاوتهای ظاهری و تعلقات گروهی در چند مورد سیاسی، کاملا مشترک و یکسان هستند:
الف) همگی آقایان همزمان با مطرح کردن برنامههای انتخاباتی خود، علاقه ویژهای به نقد و تخریب دولت دارند و یا در برابر نقدهای وارد شده به دولت از سوی دیگر کاندیداها سکوت میکنند. پس انتقاد از عملکرد دولت احمدینژاد، فصل مشترک همگی نامزدهاست که به راحتی و با بررسی مواضع یک هفته اخیر آنها قابل اثبات میباشد.
ب) هیچ کدام از نامزدهای محترم فعلی و حتی جناب آقای جلیلی که با پشتوانه تمسک به گفتمان دولت در صحنه انتخابات حضور دارند علاقهای به نقد جریان پرنفوذ و پر طمطراق مخالفان دولت در طی 8 سال گذشته از خود نشان نداده و به هیچوجه وارد این فضا نمیشوند. هیچکس اشارهای به فشارها و حملات تند سالیان اخیر علیه دولت احمدینژاد نمیکند و علاقهای به بحث در این خصوص ندارد. این دومین فصل مشترک کاندیداهای محترم انتخابات ریاست جمهوری سال 92 است.
ج) استفاده شجاعانه و حماسی از شاخصههای گفتمان انقلاب اسلامی در ادبیات و گفتار 8 نامزد انتخاباتی یا اصلا وجود ندارد یا به قدری کمرنگ، محافظهکارانه و دیپلماتمآبانه است که با ذات گفتمان انقلاب اسلامی هیچ ارتباطی پیدا نمیکند.
دوم) بر اساس اخبار منتشر شده در رسانهها، جناب هاشمی رفسنجانی اخیرا در دیدار یکی از مسئولان گفته: «از اینکه مرا رد صلاحیت کردند ناراحت نیستم!»
به نظر میرسد این جمله هاشمی، کاملا قرین به صحت است. چرا که نوع رفتار و گفتار ایشان پس از اتفاق عجیب رد صلاحیتش، به خوبی حاکی از همین حقیقت است که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به هیچوجه از تصمیم شورای نگهبان ناراحت که نشده هیچ، بلکه خوشحال نیز هست. به نظر میرسد هاشمی، امروز و به واسطه این تصمیم به 3 دستاورد مهم و حیاتی نائل شده است:
الف) جناب هاشمی به واسطه عدم احراز صلاحیت خود و سکوت در برابر این امر به نوعی از جایگاه مظلومنمایی عجیب دست پیدا کرده که اتفاقا در میان طیفهای مختلف سیاسیون و خواص با استقبال روبهرو شده است. این نکته زمانی حائز اهمیت میشود که به یاد آوریم فائزه هاشمی در سال 91، شش ماه حبس را تحمل کرد و مهدی هاشمی نیز هفتهها در بازداشت موقت به سر برد. امروز هاشمی وجهه آسیبدیده خود به واسطه مواضعش در فتنه 88 را به خوبی ترمیم کرده و جایگاه مناسبی در میان سیاسیون و برخی مذهبیون فراهم نموده است.
ب) نامزد شدن هاشمی در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری کمک شایانی به برخی تصمیمگیران کرد تا نامزد مد نظر دولت را راحتتر از میدان حذف کنند. بدین صورت تصمیمگیرندگان به واسطه حضور هاشمی در صحنه و رد صلاحیت وی، امروز مدعی هستند فتنه و انحراف را همزمان از میدان رقابت خارج و جلوی معضلات امنیتی انتخابات آینده را گرفتهاند.
این در حالی است که هاشمی در عین عدم احراز صلاحیت خود، همچنان بر جایگاه مهم و استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام تکیه زده و نامزد حداکثری مد نظرش را نیز در میدان رقابت حفظ نموده است. ضمن آنکه با سکوت و اتخاذ مواضع هوشمندانه در خصوص برخورد شورای نگهبان وجهه خود را بازسازی نموده و همزمان احمدینژادی را که هیچ گزینهای در میدان انتخابات ندارد به مقاومت در برابر تصمیم شورای نگهبان و قانون متهم میکند!
ج) هاشمی سالهاست ایده شورای رهبری و شورای فقهی را در حالی مطرح میکند که عملیاتی شدن این ایده، نیاز به عقبه فکری و اجرایی دارد. امروز هاشمی در حالی به واسطه رد صلاحیتش در نظام جمهوری اسلامی تلاش میکند حمایت روحانیون سنتی را جذب کند که مدتهاست تلاش میشود این طیف در برابر روحانیت انقلابی قرار گیرد. هر چند این دسیسه با درایت حکیمانه امام خامنهای (حفظه الله) تا به حال نقش بر آب شده است اما هاشمی در بزنگاهی همچون اجرای ایده شورای فقهی و رهبری به این ظرفیت احتیاج دارد.
سوم) روزی که احمدینژاد در مناظره انتخاباتی با میرحسین موسوی حقیقت صحنه انتخابات سال 88 و آرایش 3 در برابر 1 را افشا نمود محاسبات جبهه مخالفین وی به هم ریخته و فضا تغییر کرد. امروز اما دیگر احمدینژادی در صحنه انتخابات وجود ندارد تا آرایش 8 در برابر گفتمان دولت را افشا کند اما با یک حساب سرانگشتی در این خصوص به نتایج جالبی میرسیم:
الف) آقایان روحانی، عارف و غرضی رسما و اسما حامی هاشمی رفسنجانی بوده و از گفتمان سازندگی و شخص وی حمایت میکنند.
ب) آقای دکتر ولایتی دوست دیرینه جناب هاشمی است و همان فردی میباشد که سال 84 به نفع هاشمی رفسنجانی از صحنه انتخابات کنارهگیری کرد. او امروز نیز در سطر به سطر سخنان انتخاباتی خود از هاشمی و دولت وی به نیکی یاد کرده و حتی ادبیاتی همچون «لزوم صلح با جهان» که تکرار گفتمان این روزهای هاشمی رفسنجانی است را تکرار مینماید. اتفاقاتی همچون حمایت رسمی حزب موتلفه از ولایتی نیز قرائنی است که نزدیکی آقای دکتر به رئیس مجمع را بیشتر هویدا مینماید.
ج) سردار قالیباف رسما خود را یک «تکنوکرات» میداند و از «تکنوکراسی» دفاع میکند. او در نطق انتخاباتی اخیر خود در شبکه 2 سیما، مدل سازندگی دولت هاشمی را مدلی موفق ارزیابی نمود و کیست که نداند این مدل همان مدل توسعه کارگزارانی است که رهبر انقلاب به واسطه مضرات آن حتی با استفاده از واژه «توسعه» مخالفت و واژه «پیشرفت» را جایگزین آن نمودند.
د) محسن رضایی در سالهای جنگ با هاشمی رفسنجانی هماهنگی ویژهای داشته و سالهاست که دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام است. او هر چند همیشه ژست مخالفت با هاشمی میگیرد اما در عمل هیچگاه وارد فضای منازعه با رئیس خود نشده است.
ی) حداد عادل و سعید جلیلی هر چند در ظاهر و در گفتمان، متعلق به اردوگاه مخالفان هاشمی هستند اما طی یک هفته گذشته نه سخنی علیه هاشمی گفتهاند و نه دفاع جانانهای از دولت و گفتمان دولت کردهاند.
این آقایان ظاهرا احساس میکنند باید در این خصوص سکوت کرده و موضعی خنثی اتخاذ نمایند. امروز صحنه انتخابات، توسط فردی طراحی شده که هر چند خود به صورت عیان در این میدان حاضر نیست اما بیش از 6 نامزد از نظر گفتمانی و شخصی به نوعی حامی وی محسوب میشوند. نکته مهم اما اینکه در این میدان جای خالی احمدینژادی که واقعیت صحنه را افشا کند به شدت احساس میشود اما اگر احمدینژاد نیست خدای او هست که فرمود: «مکروا و مکرالله و الله خیر الماکرین ...»
انتهای پیام