اینجا با پرسیدن آدرس نمیتوان به راحتی به مقصد رسید، شوخی نمیکنم، این ربطی به تمایل مردم این شهر برای جواب دادن به سوالها یا شاید سر به سر گذاشتن با مسافران ندارد، مسأله کلا چیز دیگری است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، مزیت کاشان مانند خیلی از شهرهای دیگر، قرار گرفتن در میانهی راه بوده، جایی که حالا هم درست در میانهی راه تهران به اصفهان است. اگر از شهری بزرگتر راهی کاشان شده باشید، نرسیده به ترمینال، لابد نگاهتان گیر میکند روی ارتفاع این شهر که سرتاسرش فقط ساختمانهای یک و دو طبقه است و بهسختی چند ساختمان اداری سه طبقه و خانههای سازمانی به سبک آپارتمان میتوان در آن دید.
مدتهاست که شهرت روستای دستنخوردهی ابیانه و مجتمع کویری مرنجاب، کاشان را به محل رفت و آمد تورهای گردشگری فراوان در تمام طول سال تبدیل کرده است و در اردیبهشتماه هم به هوای شهرت آیین گلابگیری قمصر، از توابع این شهرستان، کاشان پر رونقتر میشود.
با این حال، شهر کاشان بهدلیل شهر بودنش و نه بهخاطر ییلاقهای دامنهی کوههای کرکس، ظرفیت مهماننوازی خوبی دارد. شهری در مرکز ایران است که با اتوبوس و قطار میتوان به آن سفر کرد. میگویند فرودگاه هم دارد، اما هنوز افتتاح نشده است.
برخی مردم در کاشان این گلایه را دارند که این شهر جای زیادی برای تفریح ندارد؛ هرچند تعدادی بوستان در حال ساخت هستند، اما از سینما و تئاتر در این شهر خبری نیست، فقط یک کانون پرورش فکری هست و چند تایی مرکز فرهنگی برای دانشآموزان. میگویند فعالیتهای فرهنگی جوانان بیشتر در مسجدها متمرکز شده است و جای دیگری نیست.
البته در حاشیهی کویر نمیشود انتظار دیدن تعداد زیادی ییلاق واقعی را داشت؛ اما در مدت چند ساعت میتوان یک آبشار بسیار زیبا را دید که در فاصلهی کمتر از نیم ساعت با شهر در منطقهای به نام نیاسر قرار دارد که وقتی شهر کویری در خواب تبزدهی ظهر است، نسیم خنکی دارد. در این منطقه یک غار ایجادشده توسط انسان نیز هست که تا 250 متر پایینتر از ورودیاش ادامه داشت و میگفتند در زمان حملهی دشمن به شهر از آن برای پناه گرفتن مبارزان استفاده میکردند.
بهجز اینها، یک آتشکدهی تکافتاده هم هست، بدون هیچ راهنما و توضیحی دربارهی قدمت آن، بنایی سنگی که محلیها میگویند احتمالا از زمان ساسانیان باقی مانده و بدون حفاظت رها شده است تا مانند بیشتر بناهای سنگی باقیمانده از گذشتگان، محل نوشتن یادگاری شود.
بافت جدید شهر، یکی دو خیابان دارد که مراکز خرید و ساختمانهای اداری نیز در آنها هستند؛ اما بافت قدیمی شامل همان بازار بزرگ است که مثل همهی شهرهای دیگر در ایران، قلب تپندهی اقتصاد شهر را در خود جا داده است. مثل همهی بازارهای دیگر، تیمچهها و مسجدهای زیادی دارد، اما احتمالا نمیتوانید به این راحتی مشابه بازار مسگرهایش را در جای دیگری پیدا کنید و صدای حرفهی مسگری را در جای دیگری بشنوید.
میگویند کاشان حدود 250هزار نفر جمعیت دارد و سالهاست جزو شهرهایی است که مسافران از آن عبور میکنند؛ اما در تمام شهر، فقط سه دکهی روزنامهفروشی پیدا میشود که فقط یکی از آنها تقریبا تمام روزنامههای صبح و مجلات را البته با تأخیر سه تا چهار ساعت، روی پیشخوان میآورد. کافینت هم در بافت جدید شهر و بخصوص حوالی دانشگاه کاشان هست، هرچند به تعداد انگشتشمار.
وصف خانههای تاریخی کاشان را احتمالا کمتر کسی هست که هنوز نشنیده باشد، خانههایی مانند عباسیها، طباطباییها و زیباترین آنها، خانهی عامریها و همچنین خانهی بروجردیها که حالا ادارهی میراث فرهنگی شهر کاشان شده و هرچند درش روی مردم باز است، اما عملا به اداره تبدیل شده و اتاقهایش به اشغال کارمندان درآمده است.
شاید مشهورترین پارهی تاریخی این شهر، باغ سرسبز فین باشد که در ورودی آب چشمهای به شهر ساخته شده است. محلیها میگویند که سروهای باغ فین پرستار درستی ندارند و تعدادشان روز به روز کمتر می شود، هرچند جزو میراث ملی هستند.
بالای شهر کاشان، در نزدیکی بافت جدید و بازار، دو سه هتل نوساز و معروف ستارهدار قرار دارند. آدرس یکی دو رستوران خوب را هم میتوانید از مردم بپرسید؛ اما اگر بهدنبال غذاهای سریع هستید، میتوانید با قیمت کمتر از قیمت فستفود در کلانشهرها و کیفیت مناسب، پیتزا و ساندویچ پیدا کنید. همچنین یکی دو فروشگاه زنجیرهیی غذای سریع هم بهتازگی پایشان به این شهر باز شده است.
با وجود فعالیت سه شهرک صنعتی در کاشان، آران و بیدگل، و تعداد زیادی کارخانه در اطراف منطقه، آنطور که مردم میگویند، مشکل بیکاری چندان جدی نیست. هرچند کاشان هم مثل همهی دیگر مناطق در کشور براثر شرایط اقتصادی اخیر، درگیر موجهایی از تعطیلی کارخانهها و بیکاری کارگرها شده است و بیشتر کارگرهای شاغل هم از کم بودن دستمزدها ناراضی هستند.
بهجز ساختمانهای کمارتفاع، چیزی که میتوانید با یک بار دور زدن در شهر کشف کنید، تعداد زیاد امامزادهها و بقعهها در منطقه است. بهجز مشهداردهال که محل دفن حضرت سلطانعلی (ع) است و هر سال مراسم پرشکوهی در آنجا برگزار میشود، گاهی در بعضی محلههای کاشان، آران و بیدگل هم مقبرهی امامزادههایی را میتوان دید که بعضیها گنبدهای مخروطی آبی و طلایی و تزیینات داخلی دارند. ویژگی مهم مقبرهها در منطقه این است که آب، درخت و سایه دارند، از حیاط بعضی از امامزادهها بهعنوان گورستان استفاده میشود و مردم روزهای تعطیل با ظرفهای غذا و بساط گلگشت در آنها جمع میشوند که هم یادی از اهل قبور کرده باشند و هم روز تعطیلشان را بیرون از خانه بگذرانند.
اهل سینما که باشید «مرگ یزدگرد» بهرام بیضایی را به یاد دارید و دیدن کاشان میتواند برایتان یک شگفتی ویژه هم داشته باشد؛ آسیابی که فیلم «مرگ یزدگرد» در آن تصویربرداری شده، جایی در یکی از محلههای قدیمی آران است که با شهر کاشان حدود نیم ساعت فاصله دارد. اهل شعر هم لابد میدانند که سهراب سپهری «اهل کاشان» بوده و در گورستان مشهداردهال دفن شده است، البته سنگ گورش را بهتازگی با یک سنگ سیاه جدید عوض کردهاند.
کاشان از برخی جهت ها به قم و از برخی جهت ها به یزد شبیه است، این جا فقط مساله ی سوغاتی ها نیست، مردم روی حفظ شئونات اسلامی حساس هستند و این حساسیت آن قدر عمومی است که اگر کمی از هنجارهای فرهنگی این شهر عبور کنید ممکن است با واکنش مردم رو به رو شوید و از آدمهای عادی توی خیابان تذکر بشنوید.
گشت و گذارتان که تمام شد، میتوانید برای خریدن سوغاتی، انواع و اقسام عرقهای گیاهان را در کاشان تهیه کنید، بهجز چیزهایی مانند پشمک، سوهان و حاجیبادام، که یک نوع خوراکی شبیه بیسکوییت است، کلوچههای خشکی هم هست که فقط در کاشان پیدا میشود، با روغن حیوانی تهیه میشود و طرفدارهای زیادی هم دارد.
اگر قصد رفتن به کاشان را دارید، بدانید که آدرس پرسیدن در این شهر کار سختی است، پلاک خیابانها و محلهها، با اسمهای مرسومشان تفاوت میکند و خیلی چیزها اصلا آنطور که بهنظر میآیند نیست.
انتهای پیام