گزارش ایسنا از وضعیت موزه‌ای بی‌سامان با چند متولی

نگاه مجسمه‌های استاد صنعتی به در خشک شد

نیازی به وارد شدن به ساختمان رنگ و رو رفته، نم گرفته و ترک برداشته‌ی گوشه‌ی شمال غربی میدان توپخانه نیست؛ نبش خیابانی که انتهایش به چهره‌ی مهربان، دلسوز و همیشه متفکر خالق شاهنامه می‌رسد، حتا بدون ورود به این ساختمان قاجاری که داستان عمرش بی‌شباهت به پایان شاهنامه‌ی فردوسی نیست، می‌توان شرایط غم‌انگیز داخل آن را حدس زد.

نیازی به وارد شدن به ساختمان رنگ و رو رفته، نم گرفته و ترک برداشته‌ی گوشه‌ی شمال غربی میدان توپخانه نیست؛ نبش خیابانی که انتهایش به چهره‌ی مهربان، دلسوز و همیشه متفکر خالق شاهنامه می‌رسد، حتا بدون ورود به این ساختمان قاجاری که داستان عمرش بی‌شباهت به پایان شاهنامه‌ی فردوسی نیست، می‌توان شرایط غم‌انگیز داخل آن را حدس زد.

به گزارش خبرنگار سرویس میراث فرهنگی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، انگار قصه‌ی این ساختمان که حتا تابلوی معرف آن که روزی بالای سردر ورودی سرخ و سفید بنا بود، اما حالا در گوشه‌ی حیاط روی زمین جا خوش کرده است، هم قرار نیست پایان خوشی داشته باشد.

با استقبال روابط عمومی سازمان هلال احمر و بدون آن‌که برای ورود به ساختمان نیاز باشد در جریان نامه‌نگاری‌های طولانی‌مدت بیفتیم، توانستیم بعد از دو روز پیگیری، به موزه‌ی استاد علی‌اکبر صنعتی وارد شویم. بنایی که همزمان با احداث میدان توپخانه در سال 1284 هجری قمری به‌دستور میرزا تقی‌خان امیرکبیر کار ساختش آغاز شد؛ ولی حالا ساختمان این موزه تنها عنصر باقی‌مانده از میدان توپخانه در آغاز تولدش است که البته همین بنا نیز هر روز در شهر به سرعت در حال رشد تهران، هر روز مجبور است با سازی جدید برقصد.

در ابتدای ورود به سالن موزه، بیش از هر چیز خاک و غبار به چشم می‌آید. این موزه و شاهکارهای داخل آن بعد از حدود دو سال تعطیلی به‌ندرت میزبان بازدیدکننده‌ای هستند تا دست کم به این بهانه، دستی بر سر و روی مجسمه‌های خاموش استاد صنعتی کشیده شود.

درست روبه‌روی در ورودی در انتهای سالن، شاه‌عباس کبیر سوار بر اسبش انگار منتظر بازگشایی موزه است تا به استقبال بازدیدکنندگان بیاید. پیکره‌هایی که درد دل‌شان را از غبار تن و نگاه‌های غمگین‌شان می‌توان خواند در گوشه گوشه‌ی موزه قرار دارند.

پیکره‌های «حواریون مسیحی»، «مردم باقی‌مانده از جنگ جهانی دوم» یا تندیس تعدادی از بزرگان تاریخ مانند «آیت‌الله فیروزآبادی»، «جمشید جم»، «لویی پاستور» و «حکیم‌الملک» و همچنین پیکره‌های «زندانیان در بند دوره‌های مختلف ایران» که در کنار یکدیگر آرام نشسته‌اند، شاید می‌خواهند به بازدیدکنندگان‌ بگویند که زمان و مکان برای پیوستن به تاریخ اهمیت ندارد و با کمی جست‌وجو هم می‌توان از تاریخ آگاه شد.

تعطیلی دو ساله‌ی موزه‌ی استاد صنعتی دلیل خوبی برای سیاهی دیوارها، نشستن چند سانتی‌متری غبار روی آثار و کثیفی پرده‌های سالن موزه است،‌ جایی که روزی بازدید از آن فقط 100 تومان پول می‌خواست، اما باز هم غربت آثاری هنری که هر کدام زخمی از بی‌توجهی متولیان موزه را بر تن دارند، حکایت را غصه‌دارتر می‌کند.

ترک‌های روی سقف موزه، نم‌زدگی دیوارها، ریختگی و شکستگی‌ بخش‌هایی از گچ مجسمه‌ها و حتا جابه‌جا شدن برخی پیکره‌ها، بیشتر از غبار نشسته روی زمین و مجسمه‌های سر در گریبان، فضا را سرد و غم‌بار می‌کند؛ ولی چرا چنین شاهکارهایی درست در قلب شهر تهران، به این راحتی در حال آب شدن و از بین رفتن هستند؟!

پیکره‌های «مرد سفالگر»، «سیدحسن مدرس»، «فردوسی»، «ملانصرالدین»،‌ «امیرکبیر»، «سعدی» و «زکریای رازی» هم هر کدام مجبورند بار این غربت و فراموشی را به دوش بکشند. در این میان، جای «عبدالله بهبهانی»،‌ «شیخ محمد خیابانی» و «زن روستایی» در کنار تابلوی معرف‌کننده‌ی آن‌ها خالی است، ‌پیکره‌هایی که گفته شده هلال احمر آن‌ها را به موزه‌ی جمعیت هلال احمر منتقل کرده است. طبقه‌ی دوم موزه جای تابلوهای زیادی روی دیوار خالی است؛ جاهای خالی به تابلوهای نقاشی استاد صنعتی مربوط هستند که آن‌ها هم با انتقال به موزه‌ی جمعیت هلال احمر شاید کمتر از آثار این موزه در معرض آسیب باشند، در جایی که پیکره‌های «فیثاغورث»، «آلبرت شواتیزر»،‌ «نظامی گنجوی»، «مارشال دوگل» و حتا «استاد علی‌اکبر صنعتی» از هر طرف در معرض خطر نابودی هستند.

مهم‌ترین مشکلی که در ساختمان موزه به سرعت حس می‌شود، این است که هر چند دقیقه یک‌بار زمین زیر پای شما می‌لرزد و آرامش موزه را برهم می‌زند. از پنجره‌ی طبقه دوم که به سمت میدان توپخانه نگاه می‌کنیم دلیل لرزش‌ها مشخص می‌شود؛ یک تابلوی زرد رنگ با علامت مترو که حالا برای خودش به نمادی شهری تبدیل شده است و مردمی که با عبور از زیر موزه از کنار ساختمان بیرون می‌آیند.

چندی پیش، روابط عمومی جمعیت هلال احمر کشور در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا از پیگیری‌هایی بدون نتیجه برای نجات این موزه خبر داد و در پاسخ نیز مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران - محمدحسین فرمهینی فراهانی - گفت که بیش از یک سال است از جمعیت هلال احمر می‌خواهد موزه‌ی استاد صنعتی را به اداره‌ی میراث فرهنگی استان تهران واگذار یا اجازه‌ی مرمت آن را صادر کند؛ ولی آن‌ها تا کنون پاسخی نداده‌اند و حتا اجازه‌ی مرمت هم نمی‌دهند.

بعد از تأکید فراهانی مبنی بر این‌که قصد دارد با یک اشاره‌ی هلال احمر مرمت این بنا را یک هفته‌ای انجام ‌دهد و در واکنش، نامه‌ی هلال احمر که از تأکید اداره‌ی میراث فرهنگی تهران برای مرمت این بنا استقبال کرد، شاید بتوان امید داشت که این موزه زودتر کمر راست کند.

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۹ اسفند ۱۳۹۱ / ۱۲:۱۰
  • دسته‌بندی: گردشگری و میراث
  • کد خبر: 91120906160
  • خبرنگار : 71191