گفت‌وگو با آتوسا شاملو

آیا رستم، هری پاتر را پشت سر می‌گذارد؟

آتوسا شاملو معتقد است، اگر ادبیات کهن و قهرمان‌های ایرانی خوب روایت شوند، شخصیت‌هایی مانند رستم از هری پاتر پیش می‌افتند.

آتوسا شاملو معتقد است، اگر ادبیات کهن و قهرمان‌های ایرانی خوب روایت شوند، شخصیت‌هایی مانند رستم از هری پاتر پیش می‌افتند.

این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان که در شانزدهمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی در تبریز حضور دارد، در گفت‌وگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، علت گسترش بازآفرینی متن‌های کهن را در این می‌داند که مخاطب‌های کودک و نوجوان با این آثار ناآشنا هستند و می‌گوید: ضرورت دارد آن‌ها را با آثار ادبی گذشتگان آشنا کرد. دیگر آن‌که برای نوجوان‌ها این دست آثار دشوار است و باید به زبانی ساده برای آن‌ها بازنویسی شود، و نویسنده‌ها بازنویسی می‌کنند تا بچه‌ها که بزرگ‌تر شدند، به سراغ اصل آن داستان‌ها بروند. این ضرورت احساس می‌شود و لازم است بچه‌ها گذشته‌ی ایران را بدانند.

او در پاسخ به این‌که آیا این ضرورتی که بین متولیان فرهنگی برای توجه به ادبیات کهن هست، در بین نوجوان‌ها هم وجود دارد، اظهار می‌کند: این یک رابطه‌ی یک‌طرفه نیست. ما بارها شاهد استقبال نوجوان‌ها از آثار بازنویسی‌شده‌ی ادبیات کهن بوده‌ایم. ضمن این‌که هر اثری طعم و مزه‌ی خودش را دارد. نمی‌توان گفت همه‌ی بچه‌ها از این دست آثار استقبال می‌کنند، اما هواخواه هم دارند. نباید بچه‌ها تک‌سلیقه شوند. لازم است خوراک‌های گوناگون و متنوعی داشته باشند. بچه‌ها به آثار طنز بسیار گرایش نشان می‌دهند. وقتی فقط یک خوراک باشد، آن سلیقه به بچه تحمیل می‌شود و دیگر آن بچه رشد فکری نخواهد داشت. لازم است با آثار متون کهن ایرانی و متون جدید دنیا آشنا شوند. علی‌رغم حساسیتی که نسبت به هری پاتر ایجاد شده است، بچه‌ها آن دست کتاب‌ها را هم باید بخوانند تا آشنا شوند.

این برگزیده‌ی بخش بازنویسی جشنواره‌ی شانزدهم قصه‌گویی در پاسخ به این سؤال که بعضا به نظر می‌رسد بیش‌تر وسوسه‌های اقتصادی است که بازار بازنویسی آثار کهن را رونق داده است، می‌گوید: من معتقدم در کنار این انگیزه‌های مالی، دغدغه‌های فرهنگی هم هست و بیش‌تر این مسأله است تا بچه‌ها با متون کهن آشنا شوند. الآن من خودم دارم بر روی نمایش‌نامه‌ای با بچه‌ها کار می‌کنم که نمایش‌نامه‌ی هفت خوان رستم است. خب من سعی می‌کنم این را به زبان بچه‌ها نزدیک کنم.

شاملو همچنین در پاسخ به این پرسش که در رقابت بین آثار تألیفی، بازآفرینی و ترجمه، کدام یک توانسته است در عرصه‌ی جذب مخاطب، بازار و به تبع آن انتقال آموزه‌هایش پیش بیفتد، اظهار می‌کند: یکی از علت‌هایی که آثار ترجمه بیش‌تر خوانده می‌شود، ناشی از تبلیغ‌های خوبی است که بر روی آن‌ها انجام می‌شود. اما بر روی آثار داستانی ادبیات نوجوان ایرانی چندان تبلیغاتی نمی‌شود. در جهان غرب می‌آیند بر اساس آن رمان‌های نوجوان اعم از هری پاتری، شرک و ... فیلم‌شان را می‌سازند، اما این اتفاق برای آثار داستانی کودک و نوجوان ایرانی رخ نمی‌دهد. با دیدن فیلم، سراغ کتابش را می‌گیرند. مثلا در آثار ایرانی فیلم «خمره» اثر هوشنگ مرادی کرمانی را مثال می‌زنم. بچه‌ها این کتاب را ندیده بودند، اما هنگامی که فیلمش را دیدند، ترغیب شدند کتابش را هم خریدند و مورد توجه قرار گرفت. این می‌تواند در بازار جواب دهد.

او درباره‌ی این اعتقاد ‌که نویسنده‌های ایرانی بر خلاف فرنگی‌ها قصه‌ها را جذاب پیش نمی‌برند، خاطرنشان می‌کند: نه فکر نمی‌کنم چنین باشد. نویسنده‌های ایرانی خیلی هم خوب و جذاب قصه‌ها را پیش می‌برند. الآن کانون پرورش فکری قریب 40 عنوان رمان را منتشر کرده است. این آثار مخاطب‌های خودشان را پیدا کرده‌اند. مثلا کتاب «هستی» نوشته‌ی فرهاد حسن‌زاده کتابی است که مورد توجه بچه‌هاست. یا کتاب «گردان قاطرچی‌ها» بالاترین رتبه را در آرای بچه‌ها گرفته است. من معتقدم که بچه‌ها آن‌طور که باید، با شخصیت‌ها و قهرمان‌های ایرانی آشنا نشده‌اند، مثلا در همین دوره‌ای که بر سر نمایش‌نامه‌ی هفت ‌خوان رستم با بچه‌ها کار می‌کنم، رفته رفته با شخصیت رستم ارتباط برقرار کردند و برای‌شان جذاب است. منتها از آن‌جایی که این‌ها را نمی‌شناسند، به آثار ترجمه توجه می‌کنند. این‌طور نیست که بچه‌ها در فرایند کار جمعی در نمایش یا کتاب‌خوانی با شخصیت‌هایی مانند رستم آشنا شوند.

شاملو می‌گوید: اگر رستم و قهرمان‌های ایرانی خوب شناخته شوند، رستم هری‌ پاتر را پشت سر می‌گذارد. می‌تواند بگذارد. منتها این مستلزم معرفی خوب است. البته من خودم معتقدم هری پاتر کار خودش را می‌کند و ما هم باید کار خود‌مان را بکنیم. ما این‌جا نباید فکر کنیم که هری پاتر رقیب ما شده است و باید بدویم از آن جلو بزنیم، نه. اگر ما بر کار خودمان متمرکز شویم و متون کهن را به بچه‌ها نشان دهیم و خیلی خوب کار کنیم، امثال هری پاتر در پس‌زمینه باقی می‌مانند.

این مترجم در ارائه‌ی پیشنهاد برای معرفی شخصیت‌ها و قهرمان‌های ادبیات کهن فارسی یادآور می‌شود: از آن‌جایی که در کانون هستم، معتقدم این دست موضوع‌ها در بین مربی‌های کانون خوب است بیش‌تر از گذشته مورد توجه باشد. همچنین تلویزیون در این زمینه نقش مهمی دارد. مثلا اخیرا انیمیشنی از تلویزیون پخش می‌شد با عنوان «قصه‌ی ما مثل شد» کار آقای محمد میرکیایی. بسیاری از بچه‌ها با علاقه آن را دنبال می‌کند، زیرا برای بچه‌ها با وسایل امروزی مانند تلفن، بلندگو و غیره مملوس شده است.

شاملو همچنین درباره‌ی شاخصه‌های مؤثر یک بازنویسی خوب می‌گوید: من در فرایند بازنویسی به مخاطب اثر و گروه سنی آن توجه دارم. سعی می‌کنم به اصل داستان لطمه‌ای نخورد و چارچوب اصلی داستان را حفظ می‌کنم، اما در عین ‌حال سعی می‌کنم آن را برای مخاطب نوجوان ملموس بازنویسی کنم و صرفا این‌ نیست که روی نثر آن کار کنم و دشواری‌هایش را حل کنم. همچنین شخصیت‌پردازی در فرایند داستان مهم است. دیگر آن‌که در فرایند خلق قصه یا بازنویسی آن لازم است نویسنده با متن ارتباط بگیرد و بتواند آن را به بچه‌ها منتقل کند. از این جهت نباشد که برای رفع تکلیف یا این‌که صرفا درآمد آن را بنویسد یا سعی کند خودش را با شرایط ناشر هماهنگ کند، بلکه اگر از جان و دل بنویسد، کاری خلاق از آب درمی‌آید. برای پسند بازار نوشتن چندان خوب نمی‌شود و گاه سلیقه‌ی بازار سطحش خیلی پایین است. لازم است بستری باشد متنوع تا بچه بتواند انتخاب کند.

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۳۰ بهمن ۱۳۹۱ / ۱۲:۲۶
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 91113018589
  • خبرنگار :