اضطراب را می توان در چهره تک تک بچهها دید، گونهها قرمز شده، هر دو گروه در دو طرف راهرویی ایجاد کردهاند و یکی از بازیکنان توپ ماهوتی را با طمانینه به هوا میاندازد و میگیرد و در یک غافلگیری به سمت هفت سنگ چیده شده گوشه کوچه پرتاب میکند و یارانش به اطراف پراکنده میشوند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه فارس، بازیهای کودکانه دیروز، بازیهای مفرح و شاد و پر انرژی و بسیار ارزانی بودند، بازیهایی که بازیگران آن همواره انرژیک بودند، شاد و بدون خمودگی، بازیهایی که بچههای نوجوان را ساعتها سرگرم میکرد، بیآنکه سدی باشد مقابل خلاقیت، سدی که ایستایی بیاورد و افسردگی، بازیهایی که هیچ نگرانی جز بردن و باختن همراه نداشت.
هر بازی گروه سنی خاصی را به خود مشغول کرده و ویژه سنین خاص و گروه جنسی خاصی بود، بازیهایی که همراه با ورزش بود، هیجان داشت و بازیگر را خلاق و ورزیده بار میآورد، اما امروز چه، آیا آن بازیها به فراموشی سپرده خواهند شد، آیا توسعه عمودی شهرها بهانه خوبی برای فراموشی داشتههای گذشته است؟
نفری از تیم مقابل توپ ماهوتی را بر میداشت و با راهنمایی سرگروه، یک به یک بازیکنان تیم حریف را هدف قرار میداد، هر کس توپ بدنش را لمس میکرد دیگر نمیتوانست به بازی ادامه دهد و در این میان اگر یکی از یاران میتوانست هفت سنگ را روی هم بچیند، تیم برنده بازی بود و چه هیجانی داشت چیدن هفت سنگ روی هم! در حالی که هر آن ممکن بود توپ ماهوتی تن تو را لمس کند، با ضربهای سنگین!! البته اگر میتوانست از سد یارانت عبور کند.
آفتاب که غروب میکرد، بازی هم تمام بود، همه بچهها، در هر گروهی بازی میکردند، دست در گردن یکدیگر، به سمت خانه میرفتند و تنها با یاد بازی شان، خاطراتشان را به ذهن میسپردند تا فردایی دوباره و هفت سنگی دوباره، هرچند کُر کُری خواندن و رجزخوانی کردن، عنصری بود برای تحریک کردن دیگران به تلاش بیشتر، همین...
بازیهای کودکانه و شاد سه دهه قبل، بازیهایی که با استفاده از سادهترین و در دسترسترین ابزار، قابل اجرا بود و توپ، معمولا گرانترین و دور از دسترسترین ابزار در بعضی از آنها بود، امروز دیگر جایی در میان کودکان ندارد، امروز بچهها هفت سنگ نمیدانند، گرگم به هوا را کمتر بازی میکنند و "چلک مسه" برایشان واژهای نامفهوم است و خرپلیس و آفتاب -مهتاب و یه قل دو قل! واژهای غربی است با گوشها و ذهنهایشان.
کنار گروه هفت سنگ بازها، بچههای بزرگتر، در میدانی وسیعتر، چلک مسه بازی میکردند، مهارت، دید خوب، راهبری مناسب و توان و قدرت بدنی، از عوامل مهم در این بازی بود، چلک چوب کوچکتر که روی دو تکه سنگ یا آجر قرار میگرفت و مسه، که چوبی بلندتر بود و برای زدن ضربه به چلک استفاده میشد.
انتخاب زننده ضربه بسیار مهم است، باید بداند چگونه به چلک ضربه بزند که در هوا معلق شود و بتواند با ضرب دوم آن را تا دورترین نقطه ممکن پرتاب کند و فرصتی برای رسیدن خود و یارانش به نقطه پایان فراهم شود، اما این فرصت تا زمانی بود که یاران حریف چلک را به جای اول باز میگرداندند.
بازیهایی نظیر خر پلیس، یکی از بازیهای مورد علاقه نوجوانان محسوب میشد، این بازی که با هیجانی خاص همراه بود، همواره در صدر بازیهای پرطرفدار قرار داشت، اگرچه این بازی نیازمند قدرت بدنی خوب و توانی زیاد بود و شاید در حین آن، آسیبهایی هم، به طرفین وارد میشد، اما در نهایت آنچه باقی میگذاشت، تفریحی بود که منجر به شادابی میشد.
دو نفر از بچهها که باهوشتر، بزرگتر(از نظر سن یا هیکل) بودند یار کشی کرده و هرکدام به نوبت افراد گروهشان را مشخص میکردند و سپس با برانداختن یا گردو شکستم، یا تر و خشک، بازی شروع میشد.
عدهای درون یک دایره قرار میگرفتند و سرگروه از آنان مراقبت میکرد و گروه دوم با هدایت سرگروه خود، سعی میکرد بدون آنکه سرگروه حریف پای او را بزند، سوار یکی از بازیکنان درون دایره شود، اینگونه امتیازها مشخص میشد و جای گروهها تغییر میکرد و ... ساعتها سرگرمی و تفریح که گاه بزرگترها را هم به کوچه و تماشای بازی بچهها میکشاند.
به گزارش ایسنا، امروز دیگر این بازیها را در هیچ کجای ایران نمیبینی، اگرچه میتوان زمینهای فراهم کرد تا بچهها ضمن انجام بازیهایی مانند هفت سنگ، هم ورزش کنند، هم با آنچه در دوران کودکی و نوجوانی و جوانی پدران و مادرانشان میگذشته آشنا شوند.
بچهها به ردیف میایستادند، مهم نبود که چه کسی با چه لباسی هست، لوازم زیادی لازم نیست، یعنی اصلا لوازمی نمیخواهد، فقط انگیزه، حوصله و فضای مناسب برای دویدن، برای فریاد زدن و خندیدن!!
یک نفر شروع میکنه به شمارش، ده، بیست، سی، چهل، هفتاد، هشتاد، نود، صد... و صد همان کسی است که باید بچهها را دنبال کند، بازی داور ندارد، داور خود بچهها هستند، تایم اوت و وقت استراحت را هم قراردادی تعیین کردهاند، اگر یکی دست زمین بگذارد و بگوید به خاک مرتضی علی، بازی متوقف میشود اما کسی که خواهان توقف شده باید توضیح مناسبی داشته باشد، وگرنه او به خاطر قسمی که خورده، بازنده خواهد بود!!
اما بازی از این قرار است که گرگ به دنبال گله میدود، هر کس نتواند بلندی مناسبی پیدا کرده و روی آن قرار بگیرد، گرگ او را خواهد گرفت و اولین نفری را که گرگ بگیرد، جای گرگ را خواهد گرفت، حالا تا هرچه قدر نفس داشته باشی، این بازی ادامه دارد...
بچههای سه دهه قبل خسته نمیشدند، بلکه شب با تاریکی هوا، از هوش میرفتند، تمام انرژیشان بیرون از خانه، برای ورزش و شادی صرف میشد، چشمها قویتر بود، ذهنها فعالتر، هوشیارتر بودند و از دوران بچگی در میان بچهها، از هر کس چیزی میآموختند و میاندوختند، همه در آموختن و آموزش دادن، حریص بودند و تمایل به حرکت، همواره وجود داشت، جاری بود، اگرچه نان میان سفرهها، کم بود، اگرچه سفرهها شاید هفتهای یک بار برنج به خود میدید، اگرچه هیچ انباری پراز خوار و بار نبود و ... اما هرچه بود، صفا بود، صمیمیت و دوستی!!
معاون فرهنگی اجتماعی شهرداری شیراز به خبرنگار ایسنا گفت: مدتی است که به فکر زنده کردن بازیهای محلهای قدیمی افتادهایم و این فکر را عملیاتی کردهایم.
حمید فرخزاده با اشاره به برگزاری یک دوره مسابقه بازیهای محله در شیراز، افزود: با تشکیل یک کمیته، 24 بازی قدیمی شیراز را شناسایی کرده و تمام آنچه در مورد این بازیها وجود داشت را گردآوری کردهایم.
او با بیان اینکه برای شناسایی بازیهای محلهای به سراغ کانون جهاندیدگان شیراز رفتهاند، خاطرنشان کرد: با استفاده از خاطرات اعضای این کانون و با مصاحبههایی که انجام شد، اشعار، شیوه بازی، لوازم مورد نیاز، تفاوتها و هر آنچه در مورد بازیهای قدیمی شیراز وجود داشت را ثبت و ضبط کرده و مجموعهای ارزشمند تهیه کردهایم.
فرخزاده وعده داد که جشنواره ورزشی تفریحی بازیهای محلهای قدیمی شیراز، به صورت برنامه ریزی شده و دورهای در محلات مختلف برگزار شده و در نهایت به صورت بین محلهای و در سطح وسیعتر برگزار خواهد شد.
رییس آموزش و پرورش اوز از توابع لارستان استان فارس نیز گفت: براساس برنامه ریزیهای انجام شده، سعی داریم بعضی از بازیهای کودکانه قدیمی و پر طرفدار را مانند هفت سنگ، در میان دانش آموزان رواج دهیم.
بهرام زمانی افزود: تلاش برای جذب دانش آموزان دبستان به ورزش یک اقدام زیربنایی است که باید محور کار مربیان تربیت بدنی قرار گیرد.
وی خاطر نشان کرد: نظر به علاقهمندی دانش آموزان مدارس ابتدایی به ورزش محلی هفت سنگ، این ورزش پویا، پرتکاپو و جذاب میتواند الگویی برای تمام دبستانیها باشد.
به گفته زمانی، تهذیب نفس، ورزش و تقویت روحیه مذهبی و دینی از جمله اصول معنوی است که دانشآموزان میتوانند معلمان خود را الگو و اسوه قرار دهند.
به گزارش ایسنا، مدارس شاید بهترین نقاط برای انجام بازیهایی مانند هفت سنگ، وسطو، چلک مسه، گرگم به هوا، تورونه و ... باشد، بازیهایی که نه نیازمند وسایل چندان گران قیمتی است نه انجام آن زیاد دشوار است، تنها همتی میخواهد و چوبی و سنگی و توپی ماهوتی یا پلاستیکی، بازیهایی که در کنار بازی بود، ورزش است.
امروز اگر یکی از دغدغههای مهم اولیاء در آموزش و پرورش، گرایش شدید دانش آموزان به بازیهای رایانهای و ایستا، کاهش تحرک جسمانی و افزایش تعداد دانش آموزان چاق و کم تحرک و خصوصا فراموش شدن فرهنگ و پیشینه ملی و ایرانیمان است، میتوان با کمترین هزینه، گامی در جهت رفع تمام این دغدغهها برداشت.
به گزارش ایسنا، چرا همیشه برگزاری مسابقههای فوتبال و فوتسال و ... یا کامپیوتر و .. در اولویت کاری مدارس قرار دارد، چرا در کنار این بازیها، هفت سنگ یا چلک مسه را به صورت مسابقهای جمعی، محلهای و حتی استانی و ملی برگزار نمیکنیم.
چرا همواره نگرانی در خصوص تهیه لوازم ورزشی به عنوان یکی از دغدغههای مهم خصوصا در مدارس باشد، چرا همواره به فکر تور والیبال هستیم اما به فکر احیای آنچه به عنوان ورزش در دوران کودکی بسیاری از اولیاء مدرسه و پدر و مادر کودکان وجود داشته و جزو خاطرات آنان ماندگار شده است، نیستیم.
مدرسه شاید بهترین فضا برای احیای این بازیهای ورزشی باشد، بازیهایی که جزو ریشههای این ملت است و نشان میدهد که در ایران بازیهای گروهی نیز همچون بازیها و ورزشهای فردی، جایگاهی ویژه داشته و دارد، چرا ما نباید بازی و ورزشی مانند چلک مسه را که در هر شهر و دیاری بوده و تنها شاید نامی متفاوت داشته باشد، ثبت کنیم و به اجرای آن و حتی جهانی کردنش بیندیشم.
در سراسر کشور اسلامی ایران، میتوان با جست و جو در فرهنگ غنی مردمانش، بازیهای شاد و مفرحی را یافت که هم ورزش است و نشاط آفرین، هم رقابت برانگیز و خلاقانه و در کنار ایجاد حس پویایی، زمینهای را برای احیای فرهنگی که به سمت فراموشی سیر میکند، فراهم خواهد کرد.
انتهای پیام