روال اخبار در کشور ما بیشتر این گونه است که اگر خبری تکذیب شود، شایعات پیرامون درستی آن بیشتر میشود تا این که سرانجام در جایی، آنچه در زیر پنهان بوده، رخ بنماید؛ البته عرصه آن هم مهم نیست. این در حالیست که بیشتر گمان میرفت این رویداد در ساحت سیاسی رخ میدهد، ولی به نظر، این فرهنگ غالب، سیاست و ورزش و فرهنگ نمیشناسد!
به گزارش ایسنا به نقل از «تابناک»، اینچنین بود که وقتی دو ماه پیش، اخباری مبنی بر اختلاف میان کارگردان و بازیگر اصلی فیلم «چ» پیش آمد و بلافاصله تکذیب شد، بسیاری از علاقهمندان و هواداران سینما را از سرانجام این ماجرا نگران ساخت، تا این که سرانجام در هفته گذشته، مشخص شد، این اختلاف بوده و هماکنون در سکانس پایانی، کمیت فیلم را لنگ نگه داشته است.
فریبرز عربنیا ادعا میکند که قراردادش پایان یافته و به دلیل رفتار «بردهدارانه» عوامل فیلم، دیگر با گروه همکاری نخواهد کرد و عوامل فیلم هم مدعی هستند که رفتار غیرحرفهای عربنیا، باعث شده تا فیلم به جشنواره فجر نرسد.
ابراهیم حاتمیکیا اما در این میان، چیزی نمیگوید و میخواهد با یک نابازیگر سکانس پایانی را بگیرد. همه این عوامل دست به دست هم دادند تا سرانجام یکی از جذابترین پروژههای سینمایی کشور به اما و اگر کشیده شود.
به این ترتیب، مرور رویدادها در جریان ساخت فیلم «چ»، شاید بتواند به ما تصویری از پشت پرده حاکم بر سینمای کشورمان بدهد!
بازگشت ابراهیم با بوی باروت
ابراهیم حاتمیکیا همیشه برای سینمای پس از انقلاب، یک موهبت بوده و هست؛ یکی از کسانی که به واقع نماد گفتمان انقلاب اسلامی در سینماست؛ آن هم بر خلاف پرگویانی که که در عرصه سینما، دیگران را به شبهروشنفکری و هزار و یک انگ دیگر متهم میکنند و هر روز میخواهند یکی را اعدام کنند و در کشکولشان بیشتر حرف و کمتر عمل بریزند؛ چنانکه هیچ کس نمیداند سینمایی که آنان از آن دم میزنند، چیست و کجاست.
ابراهیم حاتمیکیا بیشتر اهل عمل است و کمتر اهل سخن و مصاحبه. کارگردان فیلم ماندگار «آژانس شیشهای» پس از چند سال دوری از سینمای دفاع مقدس، دوباره با فیلمی اغواکننده به سینمای جبهه و جنگ برگشته تا دو روز پایانی زندگی شهید چمران را به تصویر بکشد و یکی از آرزوهای سینمای دفاع مقدس را به نمایش گذارد.
او پیشتر درباره این پروژه گفته بود: «بارها گفتهام که آرزو میکنم، آخرین کار من ساختن فیلمی درباره شهید چمران باشد و آن را بزرگترین انگیزه شخصی خود میدانم».
اما به جز حاتمیکیا، حضور مهدی کریمی، تهیه کننده کارکشته سینما که سابقه همکاری با حاتمیکیا در فیلم ماندگار «آژانس شیشهای» را داشت، نوید یک همکاری ماندگار دیگر در این میدان را میداد و این گونه بود که سرانجام در دی ماه سال ۸۹، پروانه ساخت فیلم «چ» صادر شد.
خردادماه سال جاری بود که حاتمیکیا از میان "امین تارخ، حامد بهداد، مانی حقیقی، رضا عطاران و فریبرز عربنیا،" آخری را که به دلیل بازی در سریال مختارنامه، یکی از چهرههای ماندگار تلویزیون شده بود، برای بازی در نقش بزرگ دیگری برگزید.
اخبار ضد و نقیض اختلاف و تکذیبها
در پانزدهم تیرماه فیلمبرداری فیلم «چ» آغاز شد، ولی یک ماه از آغاز فیلمبرداری نگذشته بود که نخستین اخبار مبنی بر وجود اختلاف میان بازیگر و عوامل فیلم با تیتر روزنامه بانیفیلمِ سوم مرداد که خبر از «توقف فیلمبرداری فیلم چ» میداد، رسانهای شد؛ خبری که سپس تکذیب شد.
مهدی کریمی، تهیهکننده فیلم با تکذیب خبر اختلاف گفته بود: «هیچ اختلاف نظری میان حاتمیکیا و عربنیا وجود ندارد و بازیگر نقش شهید چمران، کماکان فریبرز عربنیاست».
اما به رغم این تکذیب، کریمی همزمان در گفتوگو با یکی از رسانهها، «بروز برخی اختلافات در یک پروژه سینمایی» را طبیعی دانست و همین باعث شد تا رسانهها، وجود این اختلافات را باور کنند. به این ترتیب، شایعات در این باره وجود داشت تا سرانجام در هفته گذشته با نیمهکاره ماندن این پروژه، پردهها کنار رفت و حقایق آشکار شد. دعوای عوامل ساخت و بازیگر به برنامه هفت کشیده شد و آنجا بود که عربنیا، عوامل فیلم را به بردهداری متهم کرد.
او در برنامه هفت از پایان زمان قراردادش و علاقه نداشتن گروه به ادامه همکاری با او سخن گفت و ادعا کرد که عوامل فیلم، میخواهند نرسیدن این فیلم به جشنواره فیلم فجر را به گردن او بیندازند.
عربنیا که مهمان تلفنی این برنامه بود، گفت: «اینکه دوستان میگویند، من تا نوزدهم آذرماه با پروژه قرارداد داشتهام، این مسأله دروغ است. من چهار ماه و بیست روز با دوستان قرارداد داشتم و پس از آن برای تمدید قرارداد، باید قبلا با من هماهنگ میشد. با این حال، من تلاش کردم همه جوره با تیم تولید راه بیایم و حتی سفر حج خود را نیز به خاطر آنها لغو کردم».
بازیگر نقش شهید چمران با اشاره ضمنی به اطلاع ابراهیم حاتمیکیا از نبودش در سکانس پایانی گفت: «پس از پایان مدت قرارداد هم به دوستان گوشزد کردم که شرایط را برای تمدید قرارداد فراهم کنند. حتی به آقای لشکریپور هم گفتم که اگر نیاز به ادامه حضور من بعد از پایان قرارداد است، با حاتمیکیا صحبت کرده و نظرش را به من بگوید؛ گویا حاتمیکیا هم گفته بود، بدون عربنیا هم میتواند سکانس آخر را بگیرد»!
حاتمیکیای بردهدار یا عربنیای یاغی؟
این نخستین باری نیست که فریبرز عربنیا در برنامه هفت جنجال به پا میکند. سخنان او در خرداد ماه سال گذشته که در سه برنامه پیاپی هفت حاضر شده بود باعث شد تا جنگ رسانهای میان او و افرادی که در آن برنامه، آنها را متهم کرده بود، برپا شود؛ البته لحن بیان و سخنان پیش آمده در آن جریان، اصلا زیبا نبود و انتقادهای فراوانی را به همراه داشت.
اما هماکنون پس از یک سال و چند ماه از آن ماجرا نیز عربنیا در برنامه دیگر هفت حاضر شده و این بار ابراهیم حاتمیکیا را که یکی از کمحاشیهترین کارگردانهای سه دهه اخیر سینمای ایران بوده، تلویحا به بردهداری متهم کرده است؛ ماجرایی که باعث شده در چند روز اخیر، رسانهها به آن بپردازند و همه به دیده شک به ادعای عربنیا بنگرند!
اما ابراهیم حاتمیکیا که این روزها برای بازی در فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» به کارگردانی روحالله حجازی مورد توجه رسانه است، درباره اختلافات پدید آمده، چیزی نگفته و بنا به اخبار منتشره میخواهد، سکانس پایانی را به کمک یک بازیگر دیگر و احتمالا از نمای دور بگیرد. شاید گذر زمان مشخص کند که مرجع ضمیر عربنیا چه کسی بوده و آیا ادعای او درست است یا اخبار دیگر؟!
پروژه ملی در گرداب کجسلیقگیها
بیگمان، پروژه سینمای «چ»، یکی از بزرگترین پروژههای سینمایی کشور است که همه علاقهمندان به سینمای دفاع مقدس، روزگاری آرزوی ساخت آن را داشتند. تجربه سریال سازیهای موفق چند سال اخیر درباره زندگی سرداران و شهدای بزرگ سالهای دفاع مقدس، نشان داد که اگر تصویری خارج از اغراق و حرفهای و خوشساخت از زندگی آنها ارائه شود، با استقبال مخاطبان هم همراه خواهد بود و اینچنین بود که گرد هم آمدن تیم حرفهای برای ساخت دو روز پایانی زندگی شهید چمران، همهٔ علاقهمندان را به خلق اثری جاودان از زندگی این شهید بزگوار امیدوار کرد.
اما شاید پیش آمدن حرف و حدیثهایی که اکنون به رسانهها کشیده شده، مناسب این پروژه بزرگ نبود؛ شاید میشد، بحث بر سر پایان زمان قرارداد و حاشیههای موجود پیرامون تمدید آن را که دو طرف ماجرا مدعی آن هستند با سعه صدر و پادرمیانی حل کرد تا این گونه تشت این خبر از بام نیفتد و اکنون همه از نیمهکاره ماندن این پروژه سخن نگویند.
ای کاش همه کسانی که در این پروژه بزرگ ملی جمع شده بودند، با کمی تحمل، روزهای پایانی آن را نیز به پایان میبردند تا این گونه همه نگران پایان آن نباشند.
انتهای پیام