/كــامــل/

سخنان اوباما در نشست مجمع عمومي سازمان ملل

رييس‌جمهوري آمريكا طي سخنراني خود در شصت‌و‌هفتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد به مسائل مختلفي از جمله كشته شدن سفير اين كشور در ليبي، وضعيت سوريه، فرآيند صلح خاور ميانه، مداخله‌جويي در برنامه‌هاي هسته‌اي كشورمان و انتشار فيلم موهن به ساحت پيامبر اكرم(ص) پرداخت.

رييس‌جمهوري آمريكا طي سخنراني خود در شصت‌و‌هفتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد به مسائل مختلفي از جمله كشته شدن سفير اين كشور در ليبي، وضعيت سوريه، فرآيند صلح خاور ميانه، مداخله‌جويي در برنامه‌هاي هسته‌اي كشورمان و انتشار فيلم موهن به ساحت پيامبر اكرم(ص) پرداخت.

به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، در متن سخنان باراك اوباما،‌ رييس‌جمهوري آمريكا كه در پايگاه اينترنتي روزنامه گاردين منتشر شد، آمده است:

«مايلم سخنراني خود را با صحبت درباره‌ي يك آمريكايي به نام كريس استيونز آغاز كنم.

كريس در شهر «گرس‌ ولي» كاليفرنيا به دنيا آمد و فرزند يك وكيل و يك موسيقي‌دان بود. وي براي تدريس زبان انگليسي به مراكش رفت و به مردم آفريقاي شمالي و خاورميانه احترام مي‌گذاشت و عشق مي‌ورزيد. كريس به عنوان ديپلمات از مصر گرفته تا سوريه و از عربستان گرفته تا ليبي سابقه‌ي كاري داشت. كريس فردي بود كه در خيابان‌هاي شهرهايي كه در آن ماموريت ديپلماتيك داشت، قدم مي‌زد و از غذاي محلي اين شهرها مي‌خورد و با مردم تا جايي كه مي‌توانست به عربي صحبت مي‌كرد. كريس در روزهاي اوليه‌ي آغاز انقلاب ليبي به بنغازي رفت. وي به عنوان نماينده‌ي آمريكا در حالي به مردم ليبي كمك كرد كه آنها در حال پشت سر گذاشتن مناقشاتي خشونت‌آميز بودند و به دنبال آن بودند تا آينده‌اي به دست آورند كه در آن حقوق ملت ليبي مورد احترام قرار گيرد. پس از انقلاب ليبي وي به حمايت از تولد دموكراسي نوپا در اين كشور پرداخت و اين در حالي بود كه ليبيايي‌ها مشغول برگزاري انتخابات، ايجاد ساختارها و قوانين جديد و پشت سر گذاشتن چندين دهه ديكتاتوري بودند.

كريس استيونز به كارش علاقه‌مند بود و به كشوري كه براي آن خدمت مي‌كرد، غرور مي‌ورزيد. دو هفته پيش، وي به بنغازي رفت تا برنامه‌هاي مربوط به ايجاد يك مركز فرهنگي و ارتقاي تجهيزات يك بيمارستان را مورد بازبيني قرار دهد. در همين حال، كنسولگري آمريكا در بنغازي مورد هدف قرار گرفت و كريس به همراه سه تن از همكارانش در شهري كشته شد كه براي كمك به آنجا رفته بود. او 52 سال داشت.

من اين ماجرا را براي شما نقل مي‌كنم زيرا كريس استيونز نمونه‌اي از يك آمريكايي است. وي مانند بقيه ديپلمات‌هاي آمريكايي به دنبال ايجاد رابطه ميان فرهنگ‌ها بود و تلاش زيادي براي ارتقاي سطح همكاري‌هاي بين‌المللي به عمل آورده بود. او همواره در كار خود فروتني پيشه مي‌كرد و به اين اصل اعتقاد داشت كه افراد بايد در تعيين سرنوشت خود آزادي داشته باشند و با عدالت، شرف و آزادي عمل زندگي كنند.

حمله به غيرنظاميان ما در بنغازي حمله به آمريكا بود. ما از همكاري و كمكي كه از دولت و ملت ليبي دريافت كرديم، بسيار سپاس‌گزار هستيم. جاي هيچ ترديدي وجود ندارد كه ما به دنبال دستگيري عوامل حمله به كنسولگري آمريكا در بنغازي و محاكمه‌ي اين افراد هستيم. همچنين قصد دارم از رهبران ساير كشورها در منطقه از جمله مصر، تونس و يمن تشكر كنم زيرا آنها اقدام‌هاي بسياري را براي تامين امنيت مواضع ديپلماتيك ما به عمل آورده و خواهان برقراري آرامش بوده‌اند و به همين ترتيب مي‌خواهم از مقام‌ها و سران مذهبي در بسياري از كشورهاي جهان نيز تشكر كنم. با اين همه، حملات هفته‌هاي گذشته تنها حمله به آمريكا نيست. اين حملات در واقع يورش به همان ايده‌آل‌هايي است كه سازمان ملل متحد بر آن بنا شده است. اين حملات يورش به اين طرز فكر است كه مردم مي‌توانند اختلاف‌هايشان را به گونه‌اي مسالمت‌آميز حل و فصل كنند، ديپلماسي مي‌تواند جايگزين جنگ شود و همه بايد به گونه‌اي رفتار كنند كه امنيت شهروندان تامين شود.

ما درباره‌ي توجه به اين ايده‌آل‌ها جدي هستيم اما اين مساله كافي نيست. در واقع مستقر كردن نيروهاي حفاظتي بيشتر در مقابل يك سفارت يا انتشار بيانيه‌ي تاسف‌آميز و يا منتظر ماندن براي اين‌ كه خشونت‌ها پايان يابد، اقدامي درخور توجه و كافي به شمار نمي‌آيد. اگر ما درباره‌ي ايده‌آل‌ها و تحقق آنها جدي باشيم، لازم است درباره‌ي دلايل اصلي‌تر و عميق‌تر اين بحران با صداقت صحبت كنيم.

امروز ما بايد اين موضوع را در نظر داشته باشيم كه آينده‌ي ما توسط افرادي همچون كريس استيونز مشخص مي‌شود، نه قاتلان او. امروز ما بايد اين موضوع را مطرح كنيم كه اين خشونت در ميان اعضاي سازمان ملل متحد جايگاهي ندارد.

كمتر از دو سال پيش، يك تونسي خود را در اعتراض به فساد سركوب‌گرايانه در كشورش آتش زد و اين اقدام وي سرمنشأ بهار عربي شد. از آن زمان به بعد جهان شاهد تحولات بسياري بوده و آمريكا از اهرم‌هاي تغيير حمايت كرده است.

ما تحت تاثير اعتراض‌هاي تونسي‌ها كه به سركوب شدن يك ديكتاتور منجر شد قرار گرفتيم؛ زيرا اعتقادات ما با آرمان‌هاي مردان و زناني كه (در تونس) به خيابان‌ها آمدند، تطابق داشت.

ما بر اعمال تغيير در مصر تاكيد ورزيديم زيرا حمايت ما از دموكراسي باعث مي‌شد تا بتوانيم از مردم‌ جانبداري كنيم.

ما از انتقال قدرت و اختيارات در يمن حمايت كرديم زيرا منافع مردم با توجه به فساد حاكم در دولت تامين نمي‌شد.

ما در قالب ائتلافي گسترده در ليبي وارد مداخله شديم و اين مداخله مطابق با قطعنامه‌ي شوراي امنيت سازمان ملل متحد بود. علت اين مداخله اين بود كه ما توانايي اين را داشتيم كه از كشتار بي‌گناهان جلوگيري كنيم و باورمان بر اين بود كه آرمان‌هاي مردم قدرتمندتر از حكومتي خودكامه است.

در اينجا بار ديگر اعلام مي‌كنيم كه حكومت بشار اسد، رييس‌جمهوري سوريه بايد به پايان برسد تا بدين ترتيب از آسيب ديدن مردم سوريه جلوگيري و فصلي جديد در اين كشور از سر گرفته شود.

ما اين مواضع را اتخاذ كرده‌ايم چون اعتقاد داريم آزادي و حق تعيين سرنوشت به يك فرهنگ خاص محدود نمي‌شود. اينها صرفا ارزش‌هاي غربي يا آمريكايي نيست بلكه ارزش‌هاي جهاني به شمار مي‌رود. به‌رغم چالش‌هاي بسياري كه در مسير حركت به سوي دموكراسي وجود دارد، اعتقاد دارم دولت‌هايي كه از ميان مردم، براي مردم و به وسيله‌ي مردم روي كار مي‌آيند از ثبات، آباداني و موفقيت بيشتري براي تحقق صلح در جهان ما برخوردار خواهند بود.

بنابراين بياييد به خاطر داشته باشيم كه اكنون فصل تحول و پيشرفت است. براي نخستين بار در چند دهه‌ي گذشته مصري‌ها، تونسي‌ها و ليبيايي‌ها در انتخابات آزاد و عادلانه پاي صندوق‌هاي راي رفتند و رهبران خود را انتخاب كردند. اين روح دموكراتيك تنها به جهان عرب محدود نشده است. در سال گذشته ما شاهد انتقال مسالمت‌آميز قدرت در مالاوي و سنگال بوديم و رييس‌جمهوري جديدي در سومالي انتخاب شد. در ميانمار رييس‌جمهوري اين كشور دستور آزادي زندانيان سياسي را صادر و فصلي جديد را در جامعه‌ي بسته‌ي اين كشور رقم زد. فردي كه پيشتر در حبس خانگي به سر مي‌برد(آنگ سان سوچي)، اكنون به عنوان عضوي از پارلمان در ميانمار مشغول به كار است و مردم اين كشور به دنبال آن هستند تا اصلاحات بيشتري اعمال شود. در سراسر دنيا صداي مردم شنيده مي‌شود؛ مردمي كه بر تحقق شرف و حقوقشان براي تعيين آينده‌ و سرنوشت تاكيد دارند.

با اين همه، ناآرامي‌هاي هفته‌هاي گذشته اين موضوع را براي ما يادآوري مي‌كند كه مسير حركت به سوي دموكراسي در مرحله‌ي انداختن راي به داخل صندوق تمام نمي‌شود. زماني نلسون ماندلا گفت آزاد بودن تنها راي دادن نيست بلكه زندگي كردن به گونه‌اي است كه به آزادي‌هاي ديگران احترام گذاشته شود. دموكراسي واقعي مستلزم آن است كه شهروندان به خاطر اعتقاداتشان به زندان نروند و فعاليت‌هاي جامعه بدون پرداخت رشوه ادامه يابد. دموكراسي واقعي به آزادي شهروندان براي ابراز عقايدشان و حق تجمع بدون هيچ واهمه‌اي بستگي دارد. دموكراسي واقعي به حكمراني قانون و اعمال فرآيندي وابسته است كه در آن تحقق حقوق تمامي مردم تضمين شود.

به بيان ديگر، دموكراسي واقعي -آزادي واقعي- دشوار است. افرادي كه در راس قدرت حضور دارند بايد در مقابل تمايل به سركوب افراد مقاومت كنند.

افزون بر اين، همواره افرادي وجود دارند كه با پيشرفت بشري مقابله مي‌كنند؛ ديكتاتورهايي كه قدرت را از آن خود مي‌دانند و به دنبال منافع خود هستند و افراط‌‌گراياني كه به شعله‌ور شدن آتش نفرت و تفرقه كمك مي‌كنند. از ايرلند شمالي گرفته تا آسياي جنوبي، از آفريقا گرفته تا آمريكا و از بالكان گرفته تا اقيانوسيه ما شاهد بروز برخي مناقشات در نظام‌هاي سياسي بوده‌ايم. اين مناقشات با توجه به وجود باورها، اعتقادات و قبايل مختلف در دنيا روي مي‌دهد. در هر كشوري افرادي وجود دارند كه اعتقادات تهديدآميزي براي جامعه دارند. در هر فرهنگي لازم است افرادي كه به آزادي خودشان علاقه‌ي بسياري دارند اين سوال را از خود بپرسند كه تا چه اندازه حاضرند آزادي ديگران را تحمل كنند.

اين مساله‌اي است كه در دو هفته‌ي گذشته با توجه به انتشار فيلمي توهين‌آميز به مقدسات مسلمانان بايد توجه زيادي به آن مبذول شود. من اين مساله را به وضوح مطرح كرده‌ام كه دولت آمريكا هيچ ارتباطي با اين فيلم ندارد و اعتقاد من بر اين است كه پيام اين فيلم بايد از طرف تمامي افرادي كه به انسانيت احترام مي‌گذارند، رد شود. انتشار اين فيلم نه تنها توهيني به مسلمانان بلكه توهيني به آمريكا به شمار مي‌آيد. ما كشوري هستيم كه از هر قشر و ديني حمايت مي‌كنيم. ما نه تنها به آزادي اديان احترام مي‌گذاريم بلكه قوانيني داريم كه بر اساس آن نبايد به افراد به خاطر ظاهر و يا اعتقاداتشان آسيب زده شود. ما متوجه اين مساله هستيم كه چرا انتشار اين فيلم باعث ابراز خشونت بسياري از مسلمانان شده است و در عين حال ميليون‌ها تن از شهروندان آمريكايي نيز از انتشار اين فيلم خشمگين شدند.

من مي‌دانم افرادي هستند كه مي‌پرسند چرا آمريكا جلوي پخش اين فيلم را نمي‌گيرد. پاسخ در قوانين ما نهفته است: قانون اساسي ما از حق استفاده از آزادي بيان حمايت مي‌كند. اين‌جا در آمريكا نشريه‌هاي بسياري مطالب توهين‌آميز منتشر مي‌كنند. بسياري از آمريكايي‌ها همچون من مسيحي هستند اما ما مطالبي را كه در آن به اعتقاداتمان توهين مي‌شود، سانسور نمي‌كنيم. علاوه بر آن، من به عنوان رييس‌جمهوري آمريكا و فرمانده ارتش اين كشور شاهد اين هستم كه افراد بسياري هر روزه چيزهاي توهين‌آميز به من مي‌گويند و من هميشه به حق آنها احترام مي‌گذارم. آمريكايي‌ها براي حفظ حقوق مردم جهت ابراز عقايدشان - حتي عقايدي كه ما با آن مخالف هستيم - در سراسر جهان جنگيده و كشته شده‌اند.

اين اقدام ما نه به اين خاطر است كه از اقدام‌هاي موهن حمايت مي‌كنيم بلكه به اين خاطر است كه بنيان‌گذاران (كشور) ما متوجه اين مساله شدند كه بدون چنين حمايت‌هايي، حق آزادي بيان افراد ممكن است مورد تهديد قرار گيرد. ما بدين ترتيب عمل مي‌كنيم زيرا در يك جامعه تلاش براي محدود كردن حق آزادي بيان افراد مي‌تواند به ابزاري براي ساكت كردن منتقدان يا سركوب كردن اقليت‌ها تبديل شود. ما بدين ترتيب عمل مي‌كنيم زيرا با توجه به اختلافات مذهبي بايد در نظر داشت كه قوي‌ترين سلاح مقابله با سخنان نفرت‌انگيز، سركوب نيست بلكه مقابله به مثل از طريق كلامي است.

من مي‌دانم تمامي كشورهايي كه در سازمان ملل متحد عضو هستند اين رويكرد را نسبت به حق آزادي بيان ندارند. با اين همه در سال 2012 كه هركسي مي‌تواند با يك تلفن همراه ديدگاه‌هاي توهين‌آميز را با يك كليك منتشر كند اين عقيده كه مي‌توان اطلاعات را كنترل كرد كاملا ناممكن است. سوال اين است كه ما چگونه بايد واكنش نشان دهيم. درباره‌ي اين مساله بايد يك چيز مورد توافق قرار گيرد: هيچ سخني نمي‌تواند توجيه‌كننده اقدام خشونت‌آميز و بدون فكر باشد. هيچ كلمه‌اي وجود ندارد كه كشته شدن افراد بي‌گناه را توجيه كند. هيچ فيلمي نمي‌تواند توجيه‌كننده حمله به يك سفارت باشد. هيچ اظهاراتي نمي‌تواند بهانه‌اي براي سوزاندن يك رستوران در لبنان يا تخريب يك مدرسه در تونس يا كشتن افراد در پاكستان باشد.

به طور گسترده‌تر رويدادهاي دو هفته‌ي گذشته نشان‌دهنده نياز به توجه به تنش‌ها ميان غرب و جهان عرب است. ما از كشورهاي ديگر انتظار نداريم كه سر هر موضوعي با ما موافق باشند. ما بر اين باوريم كه خشونت‌هاي هفته‌هاي گذشته و اظهارنظرهاي برخي افراد نشان‌دهنده‌ي موضع عقيده‌ي اكثريت مسلمانان نيست و به همين ترتيب عقايد مطرح شده در فيلم اهانت‌آميز به مقدسات مسلمانان، نشان‌دهنده موضع آمريكا نبوده است.

با اين همه من به طور قطع بر اين باورم كه همه‌ي رهبران و همه‌ي كشورها بايد قويا با خشونت و افراطي‌گري مخالفت كنند. زمان آن فرا رسيده كه افرادي كه نسبت به آمريكا و غرب خشونت به كار مي‌برند، به حاشيه رانده شوند. سياستي كه شرق را از غرب، شمال را از جنوب، مسلمان را از مسيحي و هندو را از يهودي جدا كند نمي‌تواند باعث تحقق آزادي شود. اين نوع سياست، تنها نوعي اميد واهي براي جوانان مي‌آفريند. سوزاندن پرچم آمريكا هيچ نفعي براي آموزش و پرورش يك كودك ندارد. سوزاندن يك رستوران، يك شكم گرسنه را سير نخواهد كرد. حمله به يك سفارت باعث ايجاد يك موقعيت شغلي نخواهد شد. اين نوع سياست، تنها دستيابي به چيزي را كه همه‌ي ما دنبال آن هستيم، دشوارتر مي‌كند. چيزي كه ما در پي آنيم، حفاظت از حقوق بشر و توسعه‌ي دموكراسي و آموزش و پرورش كودكان و نيز ايجاد فرصت‌هاي شايسته است.

بايد متوجه اين باشيم كه آمريكا هرگز در جهان عزلت نخواهد گزيد. ما افرادي را كه به شهروندانمان و دوستمان آسيب مي‌زنند پاي ميز محاكمه خواهيم كشاند. ما در كنار هم‌پيمانان خود خواهيم بود و مايليم با كشورهاي ديگر روابط بهتري داشته باشيم و همكاري‌هاي خود را در زمينه‌هاي تجاري، علمي، فناوري و انرژي توسعه بخشيم و اين اقدام‌ها مي‌تواند راهي را براي برون‌رفت از بحران اقتصادي و به ثبات رساندن تغييرات دموكراتيك ايجاد كند. با اين همه چنين تلاش‌هايي وابسته به وجود نوعي روحيه‌ي مشترك و احترام متقابل است. هيچ دولت، شركت، مدرسه يا سازمان غيردولتي نمي‌تواند با كشوري همكاري كند كه مردم آن شاهد ثبات نيستند. براي موثر بودن يك همكاري، شهروندان ما بايد احساس امنيت داشته باشند و تلاش‌هاي ما بايد مورد استقبال قرار گيرد.

سياستي كه برپايه خشم و ايجاد جدايي در دنيا باشد باعث كاهش همكاري‌هاي بين‌المللي مي‌شود.

به خاطر داشته باشيد كه مسلمانان در مقابل افراطي‌گري بيشترين آسيب را ديده‌اند. همان روزي كه غيرنظاميان ما در بنغازي كشته شدند، يك افسر پليس تركيه در استانبول تنها چند روز پس از مراسم ازدواجش كشته شد، بيش از ده يمني در يك بمب‌گذاري در صنعا جان باختند و چندين كودك افغان زخمي شدند.

زمان آن فرا رسيده كه خشونت و سياست پشت سر آن رها شود. در مسائل مختلف ما با يك انتخاب ميان آينده و گذشته مواجه هستيم و نمي‌توان در اين انتخاب اشتباه كرد. بايد دم را غنيمت شمرد. آمريكا آماده است تا با همه افرادي كه به دنبال داشتن آينده‌اي بهتر هستند، همكاري كند.

آينده به افرادي كه مسيحيان قبطي را در مصر مورد هدف قرار دادند، متعلق نيست بلكه ازآن افرادي است كه در ميدان التحرير مصر شعار «مسلمانان و مسيحيان يكي هستند» سر دادند. آينده متعلق به افرادي كه زنان را مورد آزار و اذيت قرار مي‌دهند متعلق نيست بلكه بايد توسط دختراني كه به مدرسه مي‌روند، شكل گيرد. آينده نبايد به افرادي كه منابع يك كشور را به غارت مي‌برند، متعلق باشد بلكه بايد ازآن دانشجويان، كارگران، صاحبان مشاغل و افرادي باشد كه به دنبال آباداني براي همه مردم هستند.

آينده به افرادي كه به پيامبر اسلام (ص) توهين كردند، متعلق نيست. با اين همه، افرادي كه اين توهين را محكوم كردند، بايد همچنين توهين به ساحت حضرت عيسي (ع)، تخريب كليساها و انكار هلوكاست را محكوم كنند. بياييد حملاتي را كه به مسلمانان و زائران شيعه انجام مي‌شود، محكوم كنيم.

زمان آن فرا رسيده كه به سخنان گاندي توجه كنيم: ناشكيبايي و بي‌صبري به نوع خود خشونت و مانع رشد روح دموكراسي واقعي است. ما بايد دركنار يكديگر در راستاي دستيابي به جهاني همكاري كنيم كه در آن تفاوت‌ها باعث ايجاد تحكيم در روابط شود. اين منظري است كه آمريكا از آن حمايت مي‌كند.

ميان اسراييلي‌ها و فلسطيني‌ها آينده نبايد به افرادي كه از صلح حمايت نمي‌كنند، تعلق پذيرد. بياييد افرادي را كه به دنبال افزايش مناقشات در فرآيند صلح هستند، مورد توجه قرار ندهيم. مسير پيش روي فرآيند صلح خاورميانه دشوار است اما هدف آن مشخص است. با توجه به چنين رويكردي در قبال صلح لازم است توافق‌هايي در اين زمينه ميان طرفين صورت پذيرد و آمريكا از تمامي جناح‌هايي كه در اين مسير حركت مي‌كنند، حمايت مي‌كند.

در سوريه آينده نبايد متعلق به فردي باشد كه مردم را مي‌كشد. اگر دليلي براي اعتراض در جهان وجود داشته باشد، آن دليل آزار كودكان و حملات موشكي به آپارتمان‌ها است. ما بايد با يكديگر همكاري داشته باشيم تا اطمينان حاصل شود كه خواسته‌هاي شهروندان سوري محقق مي‌شود.

ما در كنار يكديگر از افرادي كه در سوريه به دنبال اتحاد هستند، حمايت مي‌كنيم. اين افراد به دنبال كشوري هستند كه در آن تمامي مردم در مورد نحوه اداره كشور اظهار نظر كنند. اين چيزي است كه مورد حمايت آمريكا است و نتيجه همكاري‌هاي ما خواهد بود. در حقيقت آمريكا با تحريم‌ها و اعمال فشار به دنبال اين هدف است. باور ما بر اين است كه در سوريه افرادي كه به دنبال اين اهداف هستند، مشروعيت لازم را براي حكومت دارند.

درباره ايران بايد گفت كه تهران در استفاده از موقعيت براي نشان دادن صلح‌آميز بودن برنامه‌هاي هسته‌يي‌اش بازمانده است و نتوانسته به تعهدات خود به سازمان ملل متحد جامه عمل بپوشاند. بگذاريد به وضوح بگويم آمريكا مي‌خواهد اين مساله را از طريق ديپلماسي حل كند و اعتقاد ما بر اين است كه هنوز زمان و فضاي لازم براي اين كار وجود دارد اما اين زمان نامحدود نيست. ما به حقوق كشورها براي دستيابي به انرژي هسته‌اي صلح‌آميز احترام مي‌‌‌‌گذاريم اما يكي از اهداف سازمان ملل متحد اين است كه از صلح آميز بودن فعاليت‌هاي هسته‌يي اطمينان حاصل شود. اشتباه نكنيد: ايراني كه داراي تسليحات هسته‌اي باشد، چالشي قابل كنترل نيست و تهديد‌هايي از جمله از ميان بردن اسراييل، ايجاد بي‌ثباتي در وضعيت اقتصاد جهاني و ايجاد ناامني در منطقه خليج فارس را به دنبال خواهد داشت. وجود تسليحات هسته‌اي در ايران مي‌تواند به نوعي در منطقه ايجاد رقابت كند و باعث زيرپا گذاشتن قرارداد‌هاي بين‌المللي شود. به همين دليل، برخي كشورها دولت ايران را مسئول مي‌دانند و آمريكا تلاش مي‌كند تا از دسترسي ايران به سلاح‌هاي هسته‌اي جلوگيري شود.

ما با توجه به تجربه‌اي دردناك مي‌دانيم كه مسير امنيت و آباداني خارج از محدوديت‌هاي قوانين بين‌‌‌المللي و احترام به حقوق بشر نيست. به همين دليل است كه سازمان ملل متحد با هدف جلوگيري از خودكامگي به وجود آمد. تاريخ نشان مي دهد صلح و پيشرفت سراغ افرادي مي‌رود كه انتخاب‌هاي درست دارند. در اقصي نقاط دنيا كشورها اين مسير دشوار را پشت سر گذاشته‌‌اند. اروپا كه در قرن 20 صحنه درگيري‌هاي خونين بود اكنون متحد و آزاد بوده و در صلح و ثبات به سر مي‌برد.

به دليل پيشرفت‌هايي كه در دوره تقريبا چهارساله رياست‌جمهوري خود شاهد بودم، درباره آينده جهان اميدوار هستم. جنگ در عراق پايان يافته و نيروهاي ما به كشور باز گشته‌اند. ما فرايند خروج نيروها را در افغانستان آغاز كرده‌ايم و آمريكا و هم‌پيمانانش در سال 2014 طبق برنامه به جنگ افغانستان خاتمه خواهند داد. القاعده تضعيف شده و اسامه بن لادن ديگر زنده نيست. با توجه به چالش‌هاي اقتصادي كنوني كشورهاي مختلف در كنار يكديگر به همكاري مي‌پردازند تا صلح و آباداني گسترش يابد. در نشست گروه 20 ما به توافق رسيديم تا جهان را به سوي مسيري براي بهبود اوضاع هدايت كنيم.

آمريكا همواره به دنبال حمايت از آرمان‌هاي مردم در سراسر جهان بوده است. اين يكي از اهداف اوليه ما به شمار مي‌رود و تاريخ نيز همين مساله را نشان داده است.»

انتهاي پيام

  • چهارشنبه/ ۵ مهر ۱۳۹۱ / ۰۰:۰۹
  • دسته‌بندی: آمریکا و اروپا
  • کد خبر: 91070503115
  • خبرنگار : 71417