رازهاي مسجدالاقصي؛ مسجدي به رنگ سبز نه از جنس طلا

«مسجدالاقصي»، همان كه گنبد سبز رنگ دارد و سال‌هاست به اشتباه نامش را به مسجد «قبه صخره» يا همان كه گنبد طلايي دارد،عاريه داده‌اند. همان قبله‌ي نخست مسلمانان،مسجدي كه از ابتدا تا حالا خار چشم برخي بوده و مدام دست‌خوش تغيير شده، همان كه چند بار زلزله از پاي درش آورده و دوباره بنا شده، همان كه تصرف و غارت شده، آتش گرفته و درش به روي مسلمانان بسته شده؛ ولي با اين همه همچنان در جنوب حرم شريف، زنده است.

«مسجدالاقصي»، همان كه گنبد سبز رنگ دارد و سال‌هاست به اشتباه نامش را به مسجد «قبه صخره» يا همان كه گنبد طلايي دارد،عاريه داده‌اند. همان قبله‌ي نخست مسلمانان،مسجدي كه از ابتدا تا حالا خار چشم برخي بوده و مدام دست‌خوش تغيير شده، همان كه چند بار زلزله از پاي درش آورده و دوباره بنا شده، همان كه تصرف و غارت شده، آتش گرفته و درش به روي مسلمانان بسته شده؛ ولي با اين همه همچنان در جنوب حرم شريف، زنده است.

به گزارش سرويس حج و زيارت خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، حرم الشريف در قله‌ي كوه «موريا» واقع شده است و با هدف حفاظت از صخره‌ي مقدس نيز درست روي قله كه سنگ معراج قرار دارد،«قبة الصخره» (همان مسجدي كه داراي گنبد طلايي است و به اشتباه سال‌هاست مسجدالاقصي ناميده مي‌شود) ساخته شد.

كوه «موريا» از قله به پايين داراي شيب بسيار تندي بوده است، بنابراين براي از بين بردن آثار شيب، «قبه الصخره» را روي سكويي بنا كردند. از اين رو ساختمان مسجدالاقصي را نيز براي آن‌كه كف مسجد سطح صافي داشته باشد و اثر شيب تند كوه در آن نمودار باشد، آن را در دو طبقه ساختند.

طبقه‌ي زيرين مسجدالاقصي، مسجدي روي 88 ستون مربعي شكل ساخته شده است كه راه ورودي آن از ايوان مسجدالاقصي و با يك راه پله شروع مي‌شود. اين مسجد زيرزميني در قسمت جنوبي نيز به وسيله‌ي دروازه‌اي به بيرون وصل مي‌شود.

گفته مي‌شود كه اين مسجد زيرزميني نخستين بار پيش از اسلام به وسيله‌ي مسيحيان به عنوان كليسا ساخته شده بود و آنان معتقد بودند كه حضرت عيسي (ع) از اين محل به آسمان صعود كرده است. همچنين گفته مي‌شود در داخل راهرو، كنار دروازه‌ي اين مسجد زيرزميني به قرار اطلاع هنوز كتيبه‌هايي از دوران قبل از اسلام و نيز آثار تصرف صليبيون بر ديوار آن ديده مي‌شود.

روي مسجد زيرزميني، ساختمان اصلي مسجدالاقصي احداث شده است.

ساختمان اوليه‌ي مسجدالاقصي كه به دستور «وليدبن عبدالملك» ساخته شده است، كوچك بود و به تدريج در قرن‌هاي بعد توسط سلاطين و حكام و سرداران اسلامي وسعت يافت و ساختمان‌هاي ديگري در اطراف آن احداث شد و با دادن تغييرات اساسي در معماري و نقشه و تزئينات آن و نوشتن خطوط عالي و كتيبه‌هاي زيبا و نصب ستون‌ها از بهترين سنگ‌هاي جهان، به صورت يكي از بهترين و مجلل ترين مساجد جهان درآمد.

اين مسجد كه روي ستون‌هايي از مرمرهاي درخشان ساخته شده است،11 در ورودي دارد.

در قسمت جنوبي و وسط مسجد، يك گنبد بلند و بزرگ وجود دارد و در زير آن، محراب باشكوه مسجد به نقش و نگار بسيار عالي تزئين شده و كتيبه‏‌اي‏ دارد كه نشان مي‌دهد صلاح‏‌الدين در سال 583 هجري اين محراب را بنا كرده است و در همين جا منبري وجود دارد كه از بهترين چوب‌ها كه در آن با عاج و صدف‏ منبت‏‌كاري شده و نهايت درجه‌ي حيرت‏انگيزي را برمي‌انگيزد، ساخته شده است.

از كتيبه‏‌اي كه در اين منبر‏ موجود است، معلوم مي‌شود كه اين منبر در سال 564 هجري ساخته شده و شيشه‏‌هاي پنجره‏‌هاي بالاي محراب آن متعلق به قرن 16 ميلادي است. اين منبر در سال 1996 در يك آتش‌سوزي از بين رفت.

سطح دروني اين گنبد عظيم از طلاي ناب است كه وزن طلاهاي به كار رفته در سقف، از ده‌ها كيلوگرم متجاوز است. بر كناره‌ي سقف گنبد و اطراف سر ستون‌ها و حاشيه محراب،آياتي از قرآن كريم با بهترين خط نسخ عربي و كوفي كه گاهي از طلاي ناب و برجسته هستند ديده مي‌شوند.

در كنار يكي از ستون‌هاي گنبد بزرگ،سكويي سنگي به ابعاد 2×3 متر روي چهار ستون مخصوص به ارتفاع تقريبي سه متر قرار دارد كه مؤذن، قاري قرآن و مكبر با يك پلكان مخصوص به آن‌جا مي‌رود و مخصوصا روزهاي جمعه براي اداي مراسم نماز جمعه،از روي آن سكو انجام وظيفه مي‌كنند. كف مسجد كه از سنگ و كاشي ساخته شده، با فرش‌هاي ايراني مفروش است.

رسول اکرم (ص) در بيان ارتباط تنگاتنگ و جايگاه مسجدالاقصي از مسجدالحرام (مکه) و مسجدالنبي (مدينه) مي‌فرمايند: «لاتشد الرحال الا الي ثلاث»، مساجد: المسجد الحرام و مسجدي هذا و المسجد الاقصي » (بار و بنه به قصد سفر و زيارت بسته نشود مگر به اين سه مسجد: مسجدالحرام، مسجد من و مسجد الاقصي).

مسلمانان که به اهميت و جايگاه رفيع مسجدالاقصي و بيت‌المقدس و همچنين ارتباط متين آن با باورهاي اسلامي واقف شدند، درصدد ايجاد تحول به سوي اسلاميت آن برآمدند.

فتح بيت‌المقدس توسط مسلمانان در سال 638 ميلادي،(15 هجري) روي داد. خليفه‌ عمربن‌الخطاب با ورود مسالمت‌آميز خود و از خلال امان‌نامه‌اي که به امان‌نامه عمري موسوم گشت،امنيت را براي مردم اين شهر به ارمغان آورد. اين سند بيانگر ارتباط سياسي و حقانيت قانوني اسلام نسبت به قدس و فلسطين بود.

پس از آن‌که خليفه‌ي مسلمانان کليدهاي شهر قدس را از «صفر نيوس» اسقف اعظم روم دريافت كرد به منطقه حرم شريف که در آن هنگام به ويرانه‌اي بدل شده بود، رفته و جايگاه صخره مبارکه را زيارت كرد و دستور پاکسازي کامل را داد. او همچنين دستور داد مسجدي در بخش جنوبي حرم شريف احداث شود. خليفه در گام بعدي به نظم و ساماندهي امور شهر پرداخته و محضرهايي را داير کردند و به پست و ارتباطات سامان بخشيدند و «يزيد بن ابي سفيان» را به ولايت اين شهر گمارد و «عباده بن‌الصامت» را در مسند قضاوت نشاند.

بازسازي قبله‌ي نخست مسلمانان

خلفاي آن دوره براي تثبيت و تحکيم نماد تمدن اسلامي در بيت‌المقدس به بازسازي منطقه مسجد الاقصي برآمدند.

اين طرح (بازسازي) در عهد خلافت عبدالملک بن مروان و فرزندش وليد صورت گرفت که ساخت قبه‌الصخره و گنبد سلسله در عهد خليفه‌ي عبدالملک و ساخت مسجدالاقصي و دارالعماره، درها و آثار عديده ديگري را شامل شد.

ساختمان اوليه مسجد پس از ورود مسلمانان به فلسطين در سال‌هاي 709 تا 715 ميلادي به دستور وليدبن عبدالملك مروان خليفه اموي بنا شد كه قسمتي از همان ساختمان به شكل ستون‌هاي بسيار بزرگ كه به خوبي از ساير ستون‌ها و قسمت‌هاي بناي مجلل مسجد مشخص است، هنوز وجود دارد.

مشهور است كه خراج هفت سال مملكت مصر براي احداث بناي قبه الصخره و مسجدالاقصي هزينه شده است.

زلزله‌اي كه در سال 746 ميلادي روي داد به ساختمان مسجد صدمه‌ي زيادي وارد كرد كه به دستور المنصور خليفه‌ي وقت عباسي تعمير شد، چندي بعد براي دومين بار زلزله‌اي ساختمان مسجد را لرزاند كه اين بار به دستور المهدي خليفه‌ي عباسي تجديد بنا شد.

خلفاي عباسي به رغم انجام مرمت‌هاي متعدد به ويژه بازسازي قبه‌الصخره در عهد خليفه عباسي «مأمون» و نيز بازسازي مسجدالاقصي در دوره زمامداري «مهدي»، در حد توان از عمارت مسجدالاقصي محافظت کردند. به نظر مي‌رسد خلفاي عباسي توانسته‌اند اين کار را بدون آن‌که تغيير محسوسي در شکل و شمايل و معماري اموي‌ها ايجاد کنند به انجام برسانند.

خلفاي فاطمي نيز مانند عباسي‌ها با انجام بازسازي‌هايي روي قبه الصخره و مسجدالاقصي را مرمت کردند. عبدالدهر يكي از حكام فاطميون مصر در سال‌هاي 1034 تا 1036 ميلادي ضمن انجام تعميرات در بناي مسجدالاقصي، حصار شهر بيت‌المقدس را كه در قسمت‌هاي جنوبي و شرقي آن بر اثر زلزله خراب شده بود، تعمير كرد و آن‌ها را به ساختمان مسجد اتصال داد.

اين صبغه‌ي معماري مسجدالاقصي در عهد «ايوبي‌»ها رشد و گسترش يافت، به طوري‌که ايوبي‌ها پس از آزادي و پاکسازي مسجدالاقصي از لوث صليبي‌هايي که به آن آسيب رسانده و ظاهرش را تغيير داده بودند، مسجد را به وضعيت پيش از تهاجم صليبي‌ها در آورد و ضمن انجام مرمت‌هايي، پاره‌اي تأسيسات را در آن به وجود آوردند. اين اقدامات جهشي در تحول معماري به حساب آمد.

مملوکيان نيز در اظهار و نماياندن چهره‌ي معماري اسلامي مسجد مبارک الاقصي سهيم بودند و دومين جهش در رشد و پيشرفت معماري به‌دست آن‌ها صورت گرفت و در واقع متمم طرح‌هاي اموي‌ها بود و در اين دوره چهره معماري حرم شريف که بيانگر اسلاميت مسجد مبارک‌الاقصي در طول اين دوران‌ها است، تکميل شد.

مملوکيان علاوه بر احداث راهروها، مدارس ديني،مناره‌ها و درها،نسبت به مرمت گنبدها، سقاخانه‌ها، نيمکت‌ها،محراب‌هاي کنوني و منتشره در صحن حرم شريف اقدام کردند.

هم زمان با شکل‌گيري معماري مسجدالاقصي،جايگاه ديني آن نزد مسلمانان که از قرآن کريم و احاديث شريف نشأت گرفته است، تبلور و عينيت يافت. يقيناً اگر اين جايگاه نبود، قدس امروزه شاهد اين معماري و آباداني در مسجدالاقصي نبود .

در بين همه‌ي كساني كه براي نوسازي و توسعه و تزئينات مسجد همت گمارده‌اند بيش از همه نام و آثار صلاح‌الدين ايوبي به چشم مي‌خورد.

تصرف مسجدالاقصي به دست صليبي‌ها

در سال 1099 ميلادي كه شهر بيت‌المقدس در جنگ صليبي به دست مسيحيان افتاد، آن‌ها به حرم وارد شدند و سردار روم قسمت غربي ساختمان مسجد را به قصر اختصاصي خود تبديل كرد. در سال 1118 ميلادي مسيحيان مسجدالاقصي را قرارگاه نگهبانان خود كرد و آن را به نام كاخ سليمان ناميدند. علاوه‌ بر آن قسمتي از مسجد را نيز محل انبار وسائل و لوازم خود كردند و در اطراف مسجدالاقصي ساختمان‌هاي زيادي براي انبار و اسلحه‌خانه‌هاي خود بنا كردند.

مسيحيان صليبي در تصرف بيت‌المقدس و ورود به حرم شريف و تجاوز به ساحت مسجدالاقصي،اين قديمي‌ترين زيارتگاه پيروان اديان توحيدي جهان، چنان فجايعي از قتل و آدمكشي و غارت به بار آوردند كه در جزو آثار ننگين تاريخ ثبت شده است.

«مسجد دورتر»

مسجدالاقصي

نام مسجدالاقصي از آيه‌ي اول سوره‌ي مباركه‌ي اسراء (بني اسرائيل) گرفته شده است: «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَه ...»

ترجمه‌ي تحت‌اللفظي مسجدالاقصي،«مسجد دورتر» است. بيشتر مفسران گفته‌اند منظور از آن، مسجدي است كه در حوزه‌ي عبادتگاه بيت‌المقدس ساخته شده است.

ملاحسين كاشفي از مفسران قرآن نيز در تفسير اين لغت مي‌گويد:«مسجد دورتر از اهل مكه».

با دقت در اين كلام چنين برمي‌آيد كه اقصي را به معني دورتر با مستتر شدن جمله‌ي (از اهل مكه) در نظر گرفته است. البته با توجه به مقياس حركت وسايل نقليه و معيار مسافت‌هاي آن زمان و محدود بودن تعداد مساجد روي زمين،در حقيقت مسجد بيت‌المقدس دورترين مسجد نسبت به مسجدالحرام(درمكه) بوده است، به شرحي كه ابوبكر عتيق نيشابوري در حديث معراج مي‌گويد،طي كردن مسافت بين مكه و بيت‌المقدس در آن زمان يك ماه به طول مي‌انجاميد.

نظريه‌ي ديگر در وجه تسميه مسجدالاقصي به بيان قرآن از توجه به جنبه‌ي تركيب نحوي آيه است: چرا در آيه‌ي مباركه، كلمات «المسجد» و «الاقصي» هر دو با «ال» ذكر شده‌اند؟ اگر «ال» را در مسجد، «الِ» معرفه و تعريف بگيريم اينطور نتيجه گرفته خواهد شد كه اين مسجد قبلا در قرآن مورد گفت‌وگو قرار گرفته و از نظر گوينده يا شنونده و به طور كلي در ميان مردم در زمان نزول قرآن معروف بوده است و كلمه‌ي مسجد گرچه لغت عربي است؛ولي چون قبل از اسلام متداول نبوده، بنابراين به همان معني عام خود يعني سجده‌گاه معهود تلقي مي‌شود و مي‌دانيم كه در صدر اسلام و در زمان نزول اين آيه چنين محل سجده و عبادتي دور از مسجدالحرام كه در ميان مردم آن زمان معروف و شناخته شده بود همان عبادتگاه بيت‌المقدس بوده است.

علاوه‌بر اين قابل توجه است در حالي‌ كه در نقاط ديگر قرآن در يك بيان عام از اين محل با كلمه‌ي «مقدس» تعبير و ياد شده است؛ ولي در اينجا با لغت خاصي كه حاكي از يك بعد مكاني است توصيف و بيان شده است.

به هر حال آنچه امروز به طور عيني به نام مسجدالاقصي مشهود است مسجدي است كه در شهر بيت‌المقدس و در جنوب حرم شريف واقع است كه البته در بيان قرآن و حتي دربيان مردمان،منظور از مسجدالاقصي تنها ساختمان اصلي مسجد نيست بلكه منظور حتا صحن حرم‌الشريف و مجموعه‌ي اماكن مقدسه واقع در آن نيز است.

همسايگان مسجدالاقصي

مسجدالاقصي كه در گوشه‌اي از حرم شريف قرار دارد، همسايگاني، چون مسجدالابيض(مسجد سفيد) يا مسجد زنان،موزه‌ي اسلامي و همچنين يك مناره‌ي بلند و باشكوه نيز دارد. موزه‌ي اسلامي و مسجد زنان وصل به ديوار جنوبي و غربي حصار حرم شريف واقع شده‌اند و در شمال موزه‌ي باب المغاربه (دروازه ي غربي) تعبيه شده است.

در سمت شرقي مسجدالاقصي و وصل به آن،ساختمان‌هاي ضميمه به اسامي محراب زكريا،مسجد چهل شهيد و مسجد عمر شاخته شده‌اند كه همه‌ي آن‌ها با طاق نما و در مخصوص به داخل مسجدالاقصي راه دارند. مسجد عمر از همه‌ي آن‌ها بزرگتر است.

و اما قبة صخره...

اين همان مسجدي است كه گنبد طلايي دارد و سال‌هاست در تمام تصاوير تلويزيوني،پوسترها،كتاب‌ها و عكس‌ها و حتا خبرها هم به نام مسجدالاقصي شناخته مي‌شود كه البته اصلا مكان بي‌ارزشي نيست، ولي آن مسجدالاقصي است كه قبله‌ي نخست مسلمانان به شمار مي‌آيد نه اين مشجد كه گنبدي بزرگ و طلايي دارد.

مسجد صخره روي كوه موريا ساخته شد كه به نقل از تورات؛«خداوند ابراهيم را امر بر قرباني كردن اسحاق بر اين صخره نموده است.»

معروف است در شب معراج،حضرت‏ محمد (ص) از روي اين صخره به معراج رفتند.

طول صخره از شمال به جنوب 5/17 متر و عرض آن از مشرق به مغرب 13 متر و ارتفاع آن يك تا دو متر است. گنبد طلايي نيز درست روي صخره قرار گرفته است. در صحن صخره، هشت چاه وجود دارد .بناي قبة نيز توسط عبدالملك بن مروان در سال 691 ميلادي ساخته شد.

در سال 1099 ميلادي صليبي‌ها اين مسجد را به كليسا تبديل كردند و روي صخره،جايگاه قرباني كردن قرار دادند؛اما صلاح‌الدين‏ ايوبي پس از فتح بيت‌المقدس آثار صليبيون را از بين برد و گنبد را تزيين كرد و ديوارها را با سنگ مرمر پوشاند.

قبة صخره را بنايي از نظر سبك معماري،نقشه و ساختمان از معدود بناهاي بي‌نظير جهان مي‌دانند چرا كه روي روي سكويي ذوذنقه‌اي شكل واقع شده است.

انتهاي پيام

  • پنجشنبه/ ۲۶ مرداد ۱۳۹۱ / ۱۳:۵۸
  • دسته‌بندی: گردشگری و میراث
  • کد خبر: 91052616539
  • خبرنگار : 71021