آيتالله امامی كاشانی گفت: عقل و عرفان به وجود حضرت ولیعصر(عج) اذعان و اعتراف دارند؛ زيرا وجود ايشان را يك ضرورت برای عالم خلقت میدانند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ايران(ايسنا) منطقه قم آيتالله محمد امامی كاشانی در همايش تخصصی «مهدويت؛ نگاهی به پژوهشهای نو» با بيان اينكه «مساله هويت شخصی امام زمان(عج)، از مهمترين مباحثی است كه در طول تاريخ اسلام پيرامون مساله مهدويت، به بحث گذاشته شده است» اظهار كرد: مساله هويتشناسی حضرت، بسيار مهم است و به همين دليل است كه يكی از نويسندگانی كه سالها بر عليه مهدويت قلم میزند، روی همين مساله مانور میدهد و قلمفرسايی میكند.
وی افزود: عناوين بسياری در مباحث دينی موجود است كه از آنها میتوان در خصوص مساله شخصی بودن منجی، مباحثی را ارايه كرد؛ جملاتی از جمله اينكه حضرت را از اولاد فاطمه زهرا(س)، ذكر كردهاند، يا از نوادگان پيامبر(ص)، بسيار است ولی در مساله شخصی آن رواياتی را مورد نظر قرار میدهيم كه نزديكترين نسبت به شخص امام حسن عسكری(ع)، باشد؛ در اين مساله رواياتی از جمله اينكه حضرت نهمين نسل از امام حسين(ع)، است، به حوزه هويت شخصی ايشان نزديكتر است.
وي با اشاره به اينكه در روايات، میتوان به نگاه شخصی در خصوص حضرت، رسيد، عنوان كرد: عقل و عرفان نيز به وجود حضرت ولیعصر(عج) اذعان و اعتراف دارند و ايشان را به شكل نوعی معرفی میكنند؛ زيرا وجود ايشان را يك ضرورت برای عالم خلقت میدانند، اما از آنجا كه يك اصل اصيل در منطق اسلامی وجود دارد كه عقل، هميشه كلی را تشخيص میدهد، در اين زمينه نيز، كلی، يعنی موجوديت حضرت را میپذيرد ولی نمیتواند، به نگاه شخصی برسد.
نويسنده كتاب خط امان، تصريح كرد: از طرفی عرفان نيز از آنجا كه به وجود انسان كامل، برای رشد و تعالی اعتقاد دارد، به امام منصوب از سوی خدا، اعتقاد كامل دارد؛ در زمينه روايی نيز تلاشهای مسلمانان برای اثبات هويت شخصی حضرت از همان سالهای پس از غيبت، آغاز شد و بزرگانی همچون شيخ صدوق در اين رابطه به بحث و تاليف رساله پرداختند؛ روايات شيعه به خط سير هدايت از انبيا به اوصيا و امامان و حجت قطعی خدا تا روز قيامت به شكل كاملا محكم و با اسناد دقيق، اشاره میكنند.
وی گفت: به غير از بحثهای عقل و عرفان و مباحث روايی، علومی همچون روانشناسی و فلسفه تاريخ و... نيز به اثبات مساله منجی و موعود دلالتهايی را مطرح میكنند؛ همچون پروفسور بركسون كه از نظر روانشناختی به اثبات ماهيت الگوخواهی انسان از نظر فطری برای كمال و رشد و تعالی مباحثی را بيان میكند.
وي با اشاره به نكات ظريف علمای اسلامی درباره اثبات اصل وجود امام غايب و همچنين ثمرات اين امام در عصر غيبت، گفت: خواجه نصيرالدين طوسی در اين رابطه مباحثی را از متن روايات استخراج و بيان میكند كه برخیها تنها به ظاهر اين كلمات دقت میكنند در حالی كه عمقی از معارف روايی و قرآنی را در خود جای داده است؛ همچنان كه از ايشان نقل شده است كه وجود امام، لطف است و عدم وجود او به خاطر اعمال ماست، كه در اين جا ايشان به آثار تربيتی حضور حضرت اشاره میكند.
وی اظهار كرد: يكی از ضرورتهای پژوهشی آثار علمای شيعه و سنی و اهالی آنها، توجه به تعريف شاخص و دقيقی است كه بايد از اهل تسنن ارائه كرد؛ اغلب مردم میپندارند كه سنی به كسی گفته میشود كه ائمه را قبول ندارد و تنها به خلفای راشدين معتقد است در حالی كه ما جمعيتهای بسياری از اهل تسنن را مشاهده میكنيم كه دوازده امام شيعه را نيز قبول دارند كه اين جمعيتهای خاص در شبهه جزيره هند زندگی میكنند كه جمعيت بسيار زيادی را تشكيل میدهند.
امامی كاشانی افزود: نقطه افتراق تفكر آنان در خصوص امامت و به ويژه مساله مهدويت است كه نمیتوان عنوان شيعه را برای آنان برگزيد؛ زيرا آنان اعتقاد دارند كه بسياری از آنان به حضرت مهدی(عج) به چشم فرزند امام عسكری(ع) نگاه میكنند و نه امام منتظر؛ بسياری از آنان نيز اعتقاد دارند كه ايشان در سن كودكی يا 60 سالگی يا 80 سالگی رحلت فرمودهاند و دليلشان هم اين است كه انسان نمیتواند تا اين حد بيشتر زندگی كند؛ آنها مساله سقيفه را میپذيرند و آن را جزو مصلحتانديشی صحابه بعد از پيامبر(ص) توجيه میكنند و همچنين مذهبشان را نيز از ابوحنيفه گرفتهاند با اين توجيه كه چون بسياری از مسلمانانی كه آنها میشناختند چنين كاری كردهاند، آنان نيز برای اينكه احكام، يكدست شود، از آنها تبعيت كردهاند.
وي اظهار كرد: پس در زمينه مطالعات شيعه و سنی بايد به اين مسايل به خوبی دقت كرد؛ زيرا نمیتوان تمام مسلمانان را در يك خط غير متغير تعريف كرد و برای همه آنها يك نظريه داد، زيرا بسياری از اين شعوب فكری دارای زير مجموعههايی هستند كه مطالعه روی آنها میتواند به اثبات حقانيت شيعه كمك كند.
وی گفت: در تحقيقاتی كه در گذشته و از سوی علمای پيشين در خصوص مولفان مهدوی سنی بيان میشد، اشاراتی به 40 يا 48 نفر شده است ولی در پژوهشهای فراگيری كه در اين حوزه انجام دادهايم، به اعدادی بسيار بيشتر از اين تعداد برخورد كردهايم كه مطمئن هستيم تعداد علمای سنی كه در زمينه مهدويت قلم زدهاند، بسيار زياد است و نمیتوان اين همه روايات را از افرادی كه بعضا در بسياری از حوزهها نيز موضع گرفتهاند ولی مساله مهدويت را از مسلمات عنوان كردهاند، ناديده گرفت.
امامی كاشانی، با اشاره به تاييدات مهدوی در عرفان نظری اسلامی، اظهار كرد: عرفان عملی به اخلاق عملی میانجامد ولی در عرفان نظری، يك رويكرد پيش روی فرد قرار داده میشود كه در اين رويكرد، فرد به دنبال كمالجويی با تبعيت از انسان كامل میرود و اين انسان كامل، انسانی است كه وجوه كامل هدايت به صراط مستقيم را در خود دارد؛ عرفان نظری در بحث هستیشناسی به ارائه ديدگاه دقيقی پيرامون مساله مهدويت میپردازد.
وی با اشاره به مسايلی از جمله رويا، مكاشفه و ملاقاتگرايی در مباحث مهدوی، اظهار كرد: اينكه برخی بزرگان و افراد خاص میتوانند در شهود كامل به حضور حضرت برسند، امری متقن است؛ ولی در بحث مكاشفات بايد دقت بسياری صورت گيرد، زيرا خطای ادراكی ممكن است كه بسياری را حتی از ميان عرفا و بزرگان به اشتباه بياندازد كه بايد دراين مساله دقت بسياری صورت گيرد؛ ولی آنچه میتوان گفت اين است كه مقام شهود و ديدار عينی حضرت را نمیتوان با مباحثی چون مكاشفه و رويا در يك سطح قرار داد.
انتهاي پیام