«عباس كيارستمي»، چهرهي بينالمللي سينماي ايران معتقد است صندليهاي سينما تماشاگران را تنبل ميكند و آنها انتظار دارند تمام اطلاعات فيلم به آنها منتقل شود.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، «عباس كيارستمي» امسال با فيلم «مثل يك عاشق» كه البته محصول مشترك ژاپن و فرانسه بود، در بخش رقابتي جشنوارهي كن حضور داشت، هرچند چندان مورد استقبال گرم منتقدين و تماشاگران قرار نگرفت.
كيارستمي 71 ساله كه از او به عنوان «رهبر موج نوي سينماي ايران» ياد ميشود، در مصاحبه با روزنامهي گاردين به بيان آخرين ديدگاههاي سينمايياش پرداخت.
برندهي نخل طلاي كن با فيلم «طعم گيلاس»، در فيلم جديدش «مثل يك عاشق» داستان يك دانشجوي جامعهشناسي (رين تاكاناشي) را روايت ميكند كه هزينهي تحصيل خود را از طريق كار به عنوان محافظ شخصي تامين ميكند و تاراشي اوكونو نيز نقش يك پروفسور ميانسال را ايفا ميكند. او در اين فيلم با نمايش صحنههاي سكوت، صحبتهاي رمزآلود و پاياني كه هر انساني را تكان ميدهد، فيلم به نظر زجرآوري را ساخته است.
كيارستمي در اينباره به گاردين گفت: خوشبختانه من ميتوانم مخاطبانم را انتخاب كنم و براي همين ترجيح ميدهم كه تماشاگر خشمگين و به ستوه آمده ميان آنها نباشد. صندليهاي سينما تماشاگران را تنبل كرده است و آنها انتظار دارند تمامي اطلاعات به صورت روشن و كامل در اختيار آنها قرار بگيرد.
وي افزود: در پايان داستان فيلمهاي من، به جاي نقطه، علامت سوال وجو دارد. وقتي قرار است انساني را به تصوير بكشم، پيچيدگي رفتاري و مخفيكاري، بخش اصلي يك شخصيت ميشوند. اگر من بيشتر از آنچه كه شخصيتهاي فيلمم نشان ميدهند، اطلاعات ارائه كنم، اصلا معنا پيدا نميكند. اگر تماشاچي آن را نپذيرد، ديگر كاري از من برنخواهد آمد.
كيارستمي هرچند فيلمهاي اخيرش را در خارج از ايران ساخته، اما معتقد است داستان فيلمهايش در ذهن او هنوز به زبان فارسي شكل ميگيرند. «از نگاه من شخصيتهاي فيلم هيچ مليت و زبان خاصي ندارند. آنها فقط دوست شفيق من هستند.»
كيارستمي يك پايش در ايران است و يك پايش در كشورهاي خارجي براي ساخت فيلم و برگزاري كلاسهاي آموزش فيلمسازي. وي در اينباره گفت: تمام دنيا براي من كارگاه فيلمسازي است.
وي در پاسخ به اينكه آيا نگران نيست كه مجبور شود خود را با فرهنگ ديگر كشورها منطبق كند گفت: «دوستي دارم كه پزشك است. او كه در حال حاضر در پاريس زندگي ميكند و متخصص تهيه تصاوير با استفاده از اشعهي ايكس است. من يكبار به او گفتم كه ما هردو كار مشابهي انجام ميدهيم. تو با اشعهي ايكس عكس ميگيري و من هم از درون انسانها عكس ميگيرم. در تصاوير اشعهي ايكس ديگر مليت هيچ معنايي ندارد.
گاردين در ادامهي مصاحبه، اشاره به يك نقل قول قديمي از كيارستمي كرد: «هرگز نميتوان درخت ميوهاي را از ريشه درآورد، آن را به خاك ديگري برد و انتظار ميوه آوردن از آن داشت. اگرهم ميوه بدهد، آن رميوهاي كه در خاك قبلي خود ميداد نخواهد شد.»
كارگردان سرشناس ايران با خنده پاسخ داد: بله، اما اكنون شرايط فرق ميكند. من مانند درختي در باغ پشت خانهام در تهران هستم. وقتي خانهام را ترك ميكنم، هيچكس نيست كه در آن مدت به آن آب بدهد. اما ريشههايم آنقدر قوي است كه نيازي به آب دادن ندارد. ترك ايران براي يك هنرمند جوان شايد خيلي نگرانكننده باشد، اما دربارهي من اينگونه نيست.
كيارستمي در ادامه اظهار كرد: براي ساخت فيلم دوباره به ايران بازخواهم گشت. داستانهاي زيادي در ذهن دارم كه مخصوص تهران هستند و هيچ جاي ديگري نميتوان آنها را ساخت. البته طبيعي است كه اين فيلمها را به زبان فارسي و با استفاده از عوامل ايراني بسازم و در كشور خودم اين داستانها را به تصوير بكشم.
او سپس شانههايش را بالا مياندازد و ميگويد : «تنها لحظاتي كه قلب من تند ميزند، وقتي است كه هواپيما به تهران بازميگردد و به زمين مينشيند.»
انتهاي پيام