در ادامه دوازدهمين جلسه دادگاه رسيدگي به پرونده فساد بزرگ مالي، مهآفريد اميرخسروي نسبت به اظهارات تورگ ـ نماينده دادستان و مسئول نظارت بر اموال گروه اميرمنصور آريا ـ با قرار گرفتن در جايگاه واكنش نشان داد و در پاسخ به اين سوال قاضي سراج كه چه مبلغي را از وجوه تنزيل بابت تاسيس بانك آريا مصرف كردهايد؟ گفت: بنده چون به بانك مركزي بدهكار بودم و همچنين برادرم بدهكار سيستم بانكي بود، به من گفتند از بانك آريا خارج شويد. بايد بگويم كه در اين مورد بنده دخالتي نداشتم و فقط پول را به عنوان قرض به مسئولان بانك آريا دادم.
به گزارش خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، قاضي سراج در رابطه با درصد اين مبالغ از مهآفريد خسروي پرسيد كه وي پاسخ داد: مبالغ و سهم و درصد آنها در خاطرم نيست و در پرونده موجود است.
وي ادامه داد: خريدي كه انجام شده بابت شعب بانك آريا نبوده بلكه اين خريد به دليل اين بوده كه چون ملك گران شده بود، آنها را خريداري كرده بودم.
رييس دادگاه در رابطه با 15 درصد گروه اميرمنصور آريا كه به «ع.د» تعلق داشت پرسيد كه مهآفريد اميرخسروي پاسخ داد: قرار بود اين كار انجام شود ولي اين امر اتفاق نيفتاد. من از مخفي بودن اين موضوع اطلاع ندارم.
قاضي سراج در مورد مبلغ 15 درصد از متهم پرسيد كه وي جواب داد: مبلغ آن را نميدانم.
قاضي سراج از مهآفريد اميرخسروي خواست كه در رابطه با بحث دامپينگ و انحصار از خود دفاع كند.
مهآفريد گفت: من قصدي از اين موضوع نداشتم و بحث ما بحث توليد بوده و در توليد هم رقابت وجود دارد و در زنجيره توليدي ميخواستيم بحث پايين آوردن قيمت تمام شده را امتحان كنيم.
رييس دادگاه در رابطه با بحث تراورس و انحصار از مهآفريد اميرخسروي پرسيد و خواست كه از خود دفاع كند.
مهآفريد پاسخ داد: بحث تراورس مساله مهمي نيست و همانطور كه ميدانيد كشيدن خطوط راهآهن در همه جا مرسوم است و بايد بگويم كه كار راهآهن توليد تراورس بود و در واقع اينها ابتكاراتي بود كه براي پايين آوردن قيمت تمام شده انجام داده بودند و سياست در استراتژي ما پايين آوردن قيمت تمام شده براي خدمات و كالا بود.
قاضي سراج در رابطه با مبلغ 258 ميليارد تومان بدهي كه در رابطه با تراورس بود نيز از متهم خواستار پاسخ شد كه مهآفريد گفت: تخفيف تراورس 129 ميليارد و 126 ميليون تومان بود كه آن را خريداري كردم و اين قيمت كارشناسي بود و بايد بگويم كه ابتدا 230 ميليارد تومان براي تراورس در مزايده اول قيمتگذاري شد ولي به دليل اينكه كسي آن را نخريد، قيمت آن به 129 ميليارد تومان تخفيف داده شد.
اميرخسروي تصريح كرد: در واقع ما ميتوانيم در شركت تراورس با مقدار تجهيزات و امكانات در كشور و بوميسازي، هزاران كيلومتر راهآهن بسازيم و بايد بگويم كه شركت تراورس ميتواند در كشور، هزار كيلومتر زيرسازي و روسازي در سال انجام دهد.
قاضي سراج در رابطه با 16 پروژهاي كه در قبال بحث تراورس قرار بوده به مهآفريد اميرخسروي واگذار شود، سوال كرد كه متهم پاسخ داد: بحث نگهداري خطوط راهآهن در تراورس بود و بايد بگويم كه براي اينكه مديرعامل گروه بودم، تقاضا داشتم كه همه مديرعاملهاي شركت كارهايشان را توضيح دهند.
اميرخسروي تاكيد كرد: بنده همين جا اعلام ميكنم كه آمادگي اين را دارم كه اين شركتها را با قرار گرفتن در يك اتاق در بسته به بهرهبرداري برسانم، زير نظر هر شخص يا زير نظر مقام معظم رهبري قادرم اين كار را انجام دهم و در عرض چهار سال بدهيها را پاس كنم.
قاضي سراج گفت: آيا كسي كه اين قدرت كارآيي را دارد بايد با رشوه كار كند؟
مهآفريد پاسخ داد: وقتي كه شما ميخواهيد ناظر وجود داشته باشد، كسي جرات رشوه گرفتن از من نميكند.
قاضي سراج پاسخ داد: آنها به شما كمك ميكنند ولي نميتوانند رشوه بگيرند.
متهم ادامه داد: آقاي تورگ دشمن من است و از وي ترسي ندارم. چرا خرجي زن و بچه من را نميدهد؟ از همينجا بايد بگويم كه مخارج ماهيانه همسر من 10 ميليون تومان است.
وي ادامه داد: آقاي تورگ نسبت به بنده سوء نيت دارند و ماشين همسر من را گرفتهاند. خانم من بايد بهترين ماشين را سوار شود زيرا من به اين جامعه خدمت كردهام. اين نظر آقاي تورگ است كه ميگويد من خيانت كردهام. حرف زدن راحت است؛ عملكردن مهم است.
اميرخسروي ادامه داد: من در بخش بازرگاني و توليد اعتباري داشتم و آن را پرداخت كردم و ماليات شركت را دادهام و 60 شركت به بنده تعلق ندارد و اين موضوع تهمت و دروغ است. اگر اين مطلب را اثبات كرديد، حكم اعدام من را بدهيد.
وي اظهار كرد: چه كسي ميتوانست حقوق 17هزار نفر را در ماه بدهد و بدهي خصوصيسازي را هم پرداخت كند؟ در واقع من با گردش پول در جامعه اين كار را كردهام. هنر من اين بوده است كه با پول سيستم بانكي كه سودش را دادهام، كار چرخش پول را انجام ميدادم.
در ادامه اين جلسه، غلامعلي رياحي ـ وكيل مدافع مهآفريد اميرخسروي ـ از جايش بلند شد و خواست صحبت كند اما قاضي سراج خطاب به وي گفت: با داد و بيداد چيزي روشن نميشود. شما بفرماييد بنشينيد. من سوال ميكنم تا مسائل روشن شود.
وي از مهآفريد خواست تا از خود دفاع كند.
مهآفريد اميرخسروي گفت: من در زمان كوتاه نميتوانم دفاع كنم. شما ميخواهيد آخرين دفاع من را بگيريد. من بيماري قند دارم و روزي ده قرص ميخورم.
قاضي سراج گفت: شما سه جلسه در دادگاه حضور داشتيد و ميتوانستيد صحبت كنيد.
متهم پاسخ داد: من در جلسه دوم صحبتي نكردم. اگر شما ميخواهيد امروز آخرين دفاعيات من را بگيريد نميشود و بايد بگويم كه بنده 10 ماه در انفرادي بودهام.
وي با بيان اينكه من اهل عملم گفت: بنده براي دادستان تهران 53 صفحه نامه نوشتم و در آنجا گفتم كه شركت مجموعه من بايد كار كند اما 10 ماه كسي با من صحبت نكرد. بنده همينجا اعلام ميكنم كه خودم كار ميكنم و سود بانكي را تا ريال آخر پرداخت خواهم كرد و ميتوانم تا پايان سال 1396 تمام بدهيها را بدهم.
اميرخسروي ادامه داد: در سال 1367 در رشته پرستاري در دانشگاه علوم پزشكي تهران قبول شدم ولي پس از دو ترم انصراف دادم و اگر آن رشته را ادامه ميدادم، صدتا انسان مانند تورگ به من نميرسيد.
قاضي سراج با لبخند خطاب به متهم گفت: ولي شما براي انجام اين كار قلبتان درد ميكند.
خسروي پاسخ داد: با همين قلب بيمارم، حرف نميزنم، بلكه عمل ميكنم و حاضرم تمام بدهيهاي بانكي را با سود پرداخت كنم و وقف امام رضا (ع) خواهم كرد. بعد از آن به ده خودمان (ناش) خواهم رفت.
ادامه دارد...