يك استاد دانشگاه گفت: هيچ اتحاد كاملي به شكلي كه عربستان با عنوان اتحاد سياسي در حوزه سياست خارجي با اتخاذ سياست مشترك در مسائل منطقه يا جهاني را ميخواهد نميتوان براي كشورهاي حوزه خليج فارس متصور بود.
داوود احمدزاده، در گفتوگو با خبرنگار سياسي خارجي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اظهار كرد: قبل از نشست شوراي همكاري خليج فارس در رياض سلسله تحولاتي در منطقه روي داد كه در نشست اخير اين شورا بسيار تاثيرگذار بود. درواقع تداوم خيزشهاي مردمي كه از سقوط بنعلي و مبارك آغاز شده بود و پس از آن به يمن و بحرين سرايت كرد نگرانيهايي را در اين كشورها ايجاد كرد و تلاشهاي عربستان در اين مدت به عنوان مامن اصلي ديكتاتورها در جهت حفظ بقا و تثبيت موقعيت منطقهاي خود بوده است.
وي افزود: از آنجا كه عربستان ساختار موروثي و قبيلهاي دارد، شكل نامتجانس از حكومتها را در منطقه ارائه ميدهد، بنابراين تلاشهايي كرده است تا به هر صورت در معرض تندباد دموكراسيخواهي در منطقه قرار نگيرد. عربستان پس از اينكه بهار عربي به دروازههاي رياض و شرق عربستان رسيد با سركوب داخلي و گسيل نيروها به بحرين تلاشهاي گستردهاي كرد كه از موج دموكراسيخواهي و تحقق مطالبات مدتي در بحرين جلوگيري كند. اين روندي بوده كه عربستان سعودي در بيش از يك سال گذشته در دستور كار خود قرار داده است.
وي افزود: مولفه تاثيرگذار ديگر، موضوع قدرتيابي ايران در منطقه است. بالطبع پس از تحولات مربوط به بهارعربي يا بيداري اسلامي قدرت مانور ايران در منطقه دو چندان شده است و ايران توانسته كه موقعيت بهتري را در مقايسه با برخي از كشورهايي كه با ساختار استبدادي و ديكتاتوري اداره ميشوند، داشته باشد. بنابراين عربستان سعودي براي حفظ موقعيت سنتي خود با در دستور كار قراردادن ايرانهراسي تلاش كرد با تكرار اتهامات واهي با استفاده از كمكهاي غرب مانع نفوذ طبيعي ايران در منطقه شود. در اين شرايط نشست شوراي همكاري خليج فارس با ايده و محوريت الحاق بحرين به عربستان انجام شده است كه البته با ناكامي بزرگ روبهرو شد.
احمدزاده توضيح داد: اين ايده نه تنها از ابتدا خام و ابتر بوده است بلكه شرايط و موقعيت جغرافيايي، سياسي و اقتصادي كشورهاي منطقه نيز اجازه اين اتحاد را به كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس نميدهد.
اين استاد دانشگاه در ادامه يادآور شد: ايده اتحاد عربستان و بحرين از ابتداي طرح متزلزل و ابتري بوده است. زيرا اختلافات آشكار مرزي ميان قطر و عربستان و يا تمايل نداشتن كويت و حتي امارات نسبت به اين اتحاد، اين واقعيت را نشان ميدهد كه اين كشورها هيچ رغبتي چه به صورت فدرالي يا كنفدرالي براي هماهنگي با ايده عربستان سعودي در منطقه ندارند.
وي گفت: صرفا موج فزآينده دموكراسيخواهي بوده است كه باعث شده عربستان براي حفظ موقعيت نظامي خود و حفظ بحرين به عنوان ساختار مشابه و همانند خود تلاشهايي براي تسخير بحرين طبق اين ايده ارائه دهد. هدف عربستان صرفا حفظ و تثبيت نفوذ خود در منطقه بوده است.
اين كارشناس مسائل خاورميانه اضافه كرد: بررسي روند تاريخي اتحادها ميان اعراب نشان ميدهد كه اين ايدهها بيش از اين دو يا يك سال دوام نداشته است. همانطور كه ميتوان به اتحاد متزلزل ميان سوريه و مصر در سال 1958 يا فدراسيون مشترك اعراب ميان اردن و عراق اشاره كرد كه بعد از چندين سال به دليل ناكارآمدي و اختلافات دروني اعضا به طور كل فرو پاشيده است و حاكمان بايد از اين موضوعها درسآموزي داشته باشند و واقف باشند كه اتحاد و منطقهگرايي تحت شرايط و الزامات خاص خود از حوزه تجاري و اقتصادي و همكاريهاي تجاري گسترده شروع ميشود و اين اتفاق طرح نانوشتهاي نيست كه به صورت دستوري از بالا تحميل شود. هيچ اتحاد كاملي به شكلي كه عربستان با عنوان اتحاد سياسي در حوزه سياست خارجي با اتخاذ سياست مشترك در مسائل منطقه يا جهاني ميخواهد را نميتوان براي كشورهاي حوزه خليج فارس متصور بود.
وي اظهار كرد: فصل مشترك اين اتحاد كينهورزي نسبت به ايران است و با توجه به نشست آتي در بغداد و مذاكرات ايران و 1+5 فقط عربستان به عنوان هماورد و رقيب ايران ميخواهد در مسير مذاكرات صرفا سنگاندازي كند و اين طرح غير از اين موضوع هدف ديگري ندارد. عربستان بقا و ثبات خود را در تثبيت و ادامه بحران ميان ايران و غرب ميداند و از اين طريق تلاش ميكند اين مذاكرات به نتيجه مشخص منجر نشود.
انتهاي پيام