در گير و دار سوءتفاهمات و جريانات مختلفي كه در عصر حاضر به وجود ميآيد، ياد برخي از بزرگان كشورمان فراموشمان ميشود. اين در حالي است كه از افرادي چه در داخل كشور و چه در خارج - كه شايد از نظر علمي، اخلاقي و شخصيتي نسبت به بزرگان در سطح بسيار پايينتري قرار داشته باشند - همواره ياد ميشوند. « علامه آيتالله شيخ محمدحسين غروي اصفهاني»، از جمله علمايي است كه شاگرد بسياري از بزرگان حوزه علميه شيعه و استاد بسياري از ديگر بزرگان بود.
به گزارش خبرنگار دين و معارف اسلامي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، امروز، پنجم ذيالحجه، مصادف است با سالروز وفات اين عالم بزرگ كه با ذكر تاريخي از ولادت، تحصيلات و زندگي، ياد ايشان را گراميميداريم.
ديار نخجوان و آذربايجان از دير باز سرزميني مسلمان نشين و عالم خيز بوده است و بسياري از افراد، تاريخ قفقاز و نخجوان را بيشتر با شخصيتهاي سرشناس و درخشان آن ميشناسند. خاندان "محقق غروي" از آن خانوادههاي متديني بودند كه نسل در نسل در اين ناحيه سكونت داشته و هميشه ميان مردم، جايگاه ممتازي را دارا بودهاند. از اجداد و نياكان آيت الله محقق غروي، تنها نام نيكي در تاريخ مانده است كه به ترتيب و اجمال نام برده ميشوند.
پدر ايشان «حاج محمد حسن» كه تاجري درست كار و ديندار بود فرزند «علي اكبر» و نواده «حاج محمد حاتم نخجواني» است.
پس از آنكه در سال 1243 ه.ق. و در زمان قاجار قرارداد تركمانچاي امضا شد و در نتيجه آن، بخشي از سرزمين ايران يعني قفقاز و نخجوان و قسمتي از آذربايجان از پيكر اين كشور جدا شد، مسلمانان آن سوي رود ارس، دچار بلاهاي بزرگ و درد رنجهاي سنگيني شدند و زير فوج فاجعهها و در حصار حادثهها خرد شدند. گروهي مردند، گروهي ساختند و سوختند و گروهي ديگر هجرت را برگزيده، از خانه و كاشانه چشم پوشيده، تنها جان به سلامت بردند. حاج محمد اسماعيل نخجواني (پدر بزرگ محقق غروي) از اين گروه اخير بود كه به همراه خانوادهاش به شهر تبريز كوچ كرد.
اما در تبريز هم اوضاع را مساعد نديد و پس از چند صباحي به شهر اصفهان روي آورد. سالياني را در آن شهر سپري ساخت تا آنجا كه خود و فرزندانش به «اصفهاني» شهرت يافتند. ولي ديري نپاييد كه خاندان نخجواني از اصفهان هم كوچ كردند تا بالاخره به شهر زيارتي و مذهبي كاظمين، پناه بردند و همانجا را براي خود به عنوان وطن اختيار كردند و در آنجا حاج محمدحسن اصفهاني (پدر آيت الله غروي اصفهاني) براي خود اسم و رسمي يافت.
پدر آيت الله غروي اصفهاني در ميان مردم و تاجران سرشناس عراق به نيك مردي و كارسازي پرآوازه بود و در حوزه بزرگ آن روز نجف هم تاجري صاحب نام و آبرومند شناخته ميشد و همگان وي را با شهرت «معين التجار» گرامي ميشمردند.
مولود كاظمين
روز دوم محرم سال 1296 ق. آسمان كاظمين هم مانند ديگر شهرهاي مسلمان نشين، بوي كربلا و عطر عاشورا ميداد. همزماني اين تولد مبارك با ماه حماسههاي هميشه جاويد حسيني، سبب شد كه بر اين مولود ماه محرم «محمد حسين» ناميده شود.
حديث اشتياق
حاج محمد حسن معين التجار تنها همان يك پسر را داشت و دلخوش بود كه وي ميتواند پس از مرگش راه او را در تجارت دنبال كند. اما محمدحسين تنها آرزويش اين بود كه پدرش اجازه دهد تا راه كمال طلبي و دانشجويي پيش گيرد و هر گاه فرصت را مناسب ميديد، آرزوي خود را با پدر در ميان ميگذاشت و با اصرار از او ميخواست كه رضايت دهد تا وارد حوزه معارف اسلامي شود. اما پدر راضي به اين كار نميشد. چيزي كه اين مشكل را از سر راه محمد حسين غروي اصفهاني جوان برداشت تنها توسل به حضرت باب الحوائج امام موسي كاظم (ع) بود. ايشان خود ميگويند:
«آن روز هم مثل هر روز با پدرم در نماز جماعتي كه عصرها در صحن مطهر كاظمين برپا ميشد شركت كرده بودم. نماز كه تمام شد پدرم با يكي از تجار بغداد گرم صحبت شد. همچنانكه نشسته بودم چشمم به گنبد زيباي مرقد امام كاظم(ع) بود ... در اين حال از دلم گذشت كه "اي باب الحوائج، اي موسي بن جعفر(ع)، تو عبد صالح و از بندگان برگزيده خدايي و در پيش حضرت حق آبروداري، تو را چه ميشد اگر از خدا ميخواستي دل پدرم را به من نزديكتر ميكرد تا با تصميم من كه چيزي جز تحصيل علم و كمال در مكتب شما نيست، راضي ميشد ... در همين انديشهها بودم كه ديدم پدرم صدايم ميكند"محمد حسين، پسرم؛ اگر هنوز هم آرزومندي كه به حوزه بروي تا دروس اسلامي را بخواني برو، از طرف من خاطرت جمع باشد، ناراحت نميشوم ... اگر دلت ميخواهد به نجف اشرف بروي، برو».
از آن روز زندگاني محقق غروي آغازي ديگر داشت كه خشنودي پدر را نيز همراه داشت پس با خيالي آسوده، راه نجف اشرف را در پيش گرفت تا روح تشنهاش را از چشمههاي جوشان علم و حكمت و عرفان علوي سيراب سازد.
محمد حسين هنوز در دوران كودكي بسر ميبرد كه توانست هنر ظريف خط و خوشنويسي را آن هم در انواع گوناگون آن ياد گيرد. از آنجا كه آن روزها هم چون گذشته، صنعت خط از هنرهاي بديع و چشمگير بود، اين مهارت ايشان را در نزد آشنايان زبانزد ساخت. پدر هم كه به استعداد درخشان فرزندش پي برده بود، با تمام توان وسايل ترقي محمد حسين را در حوزه علميه نجف فراهم ساخت تا اين استعداد هر چه بهتر و بيشتر شكوفا گردد.
محمدحسين در دهه دوم زندگي در سال 1314 يا 1315 ه.ق، بود كه پا به حوزه بزرگ نجف نهاد و چيزي نگذشت كه مراحل كمال را در دروس مقدماتي يكي پس از ديگري پشت سر گذاشت و بزودي در حلقه درس بزرگترين استادان آن روز حوزه نجف شركت كرد.
استادان سطح و خارج آيت الله محمد حسين غروي اصفهاني:
شيخ حسن تويسركاني، آيت الله سيد محمد طباطبايي فشاركي، حاج آقا رضا همداني. آيت الله آخوند خراساني.
محقق غروي در نزد چهار استادي كه ذكرشان رفت بيشتر علم فقه و اصول را خواند. اما استادان وي در حكمت و فلسفه عبارتند از حكيم محمدباقر اصطهباناتي شيرازي و شيخ احمد شيرازي.
همراهان و دوستان آيت الله محمد حسين غروي اصفهاني
داستان دوستان حكايتي بس دلكش و آموزنده است و كارساز بودنش در شناخت شخصيتها چنان پراهميت است كه سعدي ميگويد:
تو اول بگو با كيان زيستي، من آنگه بگويم كه تو كيستي
اما از دوستان و همراهان علامه غروي چيزي ننگاشتهاند تنها از چند شخصيت يادي شده است كه ما نيز از آنها نام ميبريم:
عارف بزرگ معاصر آيت الله ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي، ميرزا علي اصغر ملكي تبريزي، ميرزا حبيب ملكي تبريزي و فقيه اصولي، ميرزا محمد حسين نائيني، آيت الله سيد احمد كربلا تهراني.
آيت الله غروي با هر سه بزرگوار رفت و آمد داشت اما بيش از همه با ميرزا علي اصغر ملكي تبريزي مأنوس بود ... رفاقت و مصاحبت ايشان با عارف واصل ميرزا جواد آقا ملكي هم از ديرباز برقرار بود. علامه غروي و ميرزا جواد آقا هر دو از شاگردان حاج آقا رضا همداني بودند و تا سال 1320 ه.ق. كه ميرزا جواد آقا از نجف به ايران بازگشت، با هم مأنوس بودند. پس از آن نيز توسط نامه از حال همديگر باخبر ميشدند.
بزرگان بسياري براي علامه غروي اجازه نامه روايتي نوشتهاند كه براي نمونه دانشمندان و انديشوران زيرا را ميتوان نام برد:
بزرگ محدث معاصر حاج ميرزا حسين نوري طبرسي، گردآوردنده مجموعه روايتي شيعه "مستدرك الوسائل"، آيت الله سيد حسن صدرالدين موسوي معروف به صدر كاظمي نويسنده كتاب "تأسيس الشيعه"، ميرزا محمد باقر اصطهباناتي شيرازي، شيخ احمد شيرازي مشهور به «شانه ساز»، شيخ الشريعه اصفهاني.
در آسمان آثار و ابتكار
مهمترين امتيازي كه در آثار نابغه نجف آيت الله محمد حسين غروي اصفهاني ديده ميشود استدلالي و ابتكاري بودن آنهاست كه حكايت از ژرفنگري و دقت نظر او ميكند و همين است كه او را يكي از استوانههاي علم اصول و حكيم ژرفانديش و عارف پارسا و زاهد شب زندهدار، مشهور و پر آوازه كرده است و اين همه را آثار او به زبان رسا حكايت هستند. حال بخشي از آثار ماندگار ايشان را در اينجا ميآوريم:
علم اصول:
«الاجتهاد و التقليد و العداله»
«الاصول علي النهج الحديث»
«الطلب و الاراده عند الاميه و المعتزله و الاشاعره»
اين سه كتاب در يك مجلد بزرگ با نام «بحوث في الاصول» چاپ شده است.
«چندين رساله در مباحث مختلف اصولي»
«حاشيه بر رساله قطع شيخ انصاري»
نهايهالدرايه في شرح الكفايه، در چهار جلد: در مورد اين كتاب كه بزرگترين اثر علامه غروي در علم اصول است تجليل و تعظيم بسيار شده است. به راستي كه اين شرح، نهايت درايت را داراست و اگر برتر از كتاب كفايه نباشد كمتر از آن نيست.
علم فقه:
«كتاب الاجاره»، «صلاه الجماعه»، «صلاه المسافر» اين سه كتاب هم به تازگي در يك مجلد با نام «بحوث في الفقه» انتشار يافته است.
«حاشيه كتاب المكاسب» حاشيه بر مكاسب شيخ انصاري، معروفترين اثر فقهي علامه غروي است كه پس از گذشت دو سال از وفاتش در دو جلد بزرگ به قطع رحلي انتشار يافت.
«حاشيه بر كتاب الطهاره شيخ اعظم انصاري»، «چندين رساله فقهي»، «سه منظومه دربارهاعتكاف، روزه و نماز جماعت»، «الوسيله توضيح المسائل به زبان عربي»، «"ذخيره العباد" توضيح المسائل فارسي»
فلسفه و حكمت:
«تحفهالحكيم» منظومهاي است به سبك منظومه حكيم سبزواري در حكمت متعاليه. تحفه حكيم از همان روزهاي نخستين انتشارش مورد توجه اهل فن بوده و بعضي از حكما ونويسندگان به شرح آن دست زدهاند.
«رساله في اثبات المعاد الجسماني»، «حاشيه بر اسفار ملاصدرا». «مكاتبات فلسفي و عرفاني»
مجموعهاي است از 14 نامه در شرح و تحليل دو بيت شعر از عطار نيشابوري، آنجا كه ميگويد:
دائـــماً او پادشاه مـــطلق است در كـمـال عزّ خود مستغـرق است
او بسر نايد زخود آنجا كه اوست كي رسد عقل وجود آنـجا كه اوست
كه نيمي از نامهها از حكيم غروي اصفهاني و نيمي ديگر از عارف معروف سيد احمد كربلايي است كه ديدگاه يكديگر را به نقد و بررسي نشستهاند. حاصل آن مناظرات علمي اين اثر جاويد گشته است.
«تفسير قرآن» اين تفسير كه گويا نيمه تمام مانده تاكنون چاپ نشده است.
«الانوار القدسيه» مجموعه دل انگيزي از اشعار عربي آيت الله غروي است.
«ديوان "مفتقر"» اين كتاب كه شعرهاي فارسي حكيم غروي را در خود گردآورده است با نام نامناسب "ديوان كمپاني" كه هيچ برازنده ايشان نيست دهها بار چاپ شده و انتشار يافته است و اين اشتباه از آنجا ناشي شده است كه پدر اين شاعر حكيم و عارف حوزه نجف حاج محمد حسن اصفهاني معروف به معين التجار، كمپاني يعني شركت راهآهن بغداد - كاظمين را به عهده داشت و او بود كه براي نخسين بار باني اين كار خير گشت.
از اينجا و تنها به همين علت است كه ديوان اشعار فرزندش با نام «ديوان كمپاني» و نام آن حكيم الهي به نام «آيت الله كمپاني» معروف گشت. ولي چنانكه شماري نقل كردهاند ايشان از اين اسم ناراضي بودند و از شنيدن اين كلمه بيگانه به سختي ناراحت ميشدند.
«ديوان غزليات يا مجموعه عارفانهها»
شاگردان آيت الله محمدحسين غروي اصفهاني
مكتب علامه غروي را چه در علم اصول و فقه و چه در حكمت و فلسفه بايد از مكتبهاي بسيار پربركت شيعه به حساب آورد.
بر طبق تحقيقي، حدود يكصد و پنجاه بزرگوار افتخار شاگردي در مكتب علامه غروي را داشتهاند. عجيب اينكه در ميان شاگردان، از مرجع تقليد، فقيه و فيلسوف گرفته تا مفسر، محدث، متفكر، نويسنده، عارف، واعظ و ... را ميتوان ديد كه همگي به نوعي به شاگردي آيت الله غروي اصفهاني مباهات ميكردهاند. اكنون ما تنها از بعضي از آنان نام ميبريم.
حضرات آيات:
سيدمحمد حجت كوه كمري، سيدحسين طباطبايي بروجردي، سيدمحمد هادي ميلاني، سيد ابوالقاسم خويي، سيدعبدالاعلي سبزواري، سيدمحمد كاظم موسوي حسيني، شيخ سلمان خاقاني، شيخ محمدتقي بهجت فومني رشتي، سيدمحمدباقر طباطبايي سلطاني بروجردي، شيخ ابوالفضل خوانساري، سيدعلي بهشتي بابلي، ميرزا غلامحسين جعفري همداني، شيخ علي خوزاني اصفهاني معروف به «آيت الله مشكات»، حاج شيخ علي محمد بروجردي، شيخ عبداللطيف سمامي حائري، شيخ ابوالحسن شيرازي، آقا ميرزا كاظم دينوري تبريزي، سيد مهدي اشكوري نجفي، شيخ احمد اهري، علامه سيد محمد حسين طباطبايي، سيد محمد حسن الهي طباطبائي، علامه شيخ عبدالحسين اميني تبريزي،محمد علي اردوبادي، شيخ محمدرضا مظفر، شيخ محمدحسين مظفر، ميرزا شيخ نجم الدين جعفر عسكري، سيد عبدالحسين طيب، سيد محمد حسيني همداني، شيخ محمد حسين اعلمي، سيد ميرزا محمود موسوي زنجاني، سيدامير محمد كاظمي قزويني. شيخ محمد جواد يثري، سيد محمدتقي آل بحرالعلوم، شيخ عبدالرحيم سامت قزويني، شيخ محمود شريعت مهدوي، شيخ محمدرضا غراوي، سيد نورالدين ميلاني حائري، سيد صدرالدين شوشتري جزايري، سيد محمد شبر، محمد طاهر آل شيخ راضي، شيخ كاتب طريحي، محمد طه كرمي هويزي، شيخ محمدامين زين العابدين بصري، شيخ عبدالمهدي مطر، حاج شيخ حسين انواري همداني، توسلي شيرازي، سيدسجاد علوي گرگاني، حاج سيدعلي مولانا تبريزي، حاج شيخ نصرالله شبستري و ...
شاگردان برگزيده عرفان آيت الله محمد حسين غروي اصفهاني
حكيم غروي اصفهاني، مدت زماني طولاني حوزه درس عرفاني خصوصي داشتند كه در خانه خود برگزار ميكردند. بزرگمرداني كه در اين حلقه گرد هم ميآمدند، عبارت بودند از:
علامه سيد محمد حسين طباطبايي تبريزي، آيت الله سيدمحمد هادي ميلاني، آيت الله سيد ابوالقاسم خويي، آيت الله ميرزا يوسف ايرواني، آيت الله امام زنجاني، آيت الله اعتماد رشتي.
وفات
پنجم ماه ذيحجه سال 1361 ه.ق روز دوشنبه بود كه از فراز بارگاه قدس حضرت علي (ع) خبر وفات آيت الله محمد حسين غروي اصفهاني، اين استاد بزرگ حوزه نجف به گوش همگان رسيد. اين خبر چنان نابهنگام بود كه فضلا و دانشوران حوزوي را دچار تحير غمباري كرد. بزرگ اديب شيعي، علامه اردوبادي، سوگ سرودهاي را كه در گراميداشت استادش گفته بود، ورد زبان همگان ساخت، مردم بويژه شاگردان و ياران و نزديكان استاد كه سخت از اين فاجعه اندوهبار، آزرده و آشفته بودند بيتي از آن سوگواره دلسوز را به هم ميخواندند و ناله ميكردند. اديب اردوبادي در آن بيت گفته بود:
عاكـفان حــرمت قبـله اهـل كرمنـد، واقـف از نـكته سربـسته لوح و قلمند
خاكساران تو ماه فلك مـلك حدوث، جـان نـثاران تـو شـاه ملكوت قدمـنـد
«مفتقر» دست تو و دامن آنان كه همه، خضر جانند و مسيحا نفس و روح دمند
آري تشييع پيكر نابغه نجف و خادم صادق امام حسين (ع) با نام و ياد آن حضرت برگزار شد و در آستان قدس علوي، زير ايوان طلاي مولا جنب مناره شمالي در مقبره كوچكي در كنار مقبره علامه حلي به خاك سپرده شد.
منبع:
پايگاه انديشه قم www.andisheqom.com
انتهاي پيام