كاهش درآمدهاي گردشگري براي رسيدن به توسعه‌ي پايدار تفاوت پرداختن به ژئوتوريسم در ايران و ديگر كشورها از نگاه يك راهنما

يك راهنما و فعال حوزه‌ي اكوتوريسم معتقد است: توسعه‌ي پايدار در گردشگري كشور ما فقط يک ترجمه از متون انگليسي است و گويا از برنامه‌ريزي‌هاي عملي در آن خبري نيست؛ يا اگر هم خبري هست، ما نمي‌دانيم و احتمالا نظر دوم درست است! محمد منظرنژاد در مطلبي با موضوع «اکوتوريسم، ژئوتوريسم و توسعه‌ي پايدار» كه آن را در اختيار بخش گردشگري خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) قرار داده، تلاش كرده است با نگاهي به مطالعات و اقدامات كشورهاي توسعه‌يافته درباره‌ي سايت‌هاي طبيعت‌گردي و چگونگي رفتار با آن‌ها، به وضعيت سايت‌هاي مشابه در ايران بپردازد. در اين نوشتار آمده است: «امروزه با توجه به توسعه‌ي گردشگري در بخش اکوتوريسم و هجوم گردشگران بسياري که درصدد انجام گشت‌هاي طبيعت هستند و نيز رفتن به مقاصد طبيعي مانند آبشارها، غارها و ديگر جاذبه‌هاي طبيعت که به نوعي در فاز ژئوتوريسم واقع مي‌شود، نگاه به برنامه‌ريزي‌هايي براي رسيدن به توسعه‌ي پايدار بسيار اهميت دارد. در چند سالي که به سفر مي‌روم، هميشه اين پرسش را در ذهن داشته‌ام كه آيا با توجه به تعريف اوليه و اصولي اکوتوريسم مبني بر سفر مسؤولانه در طبيعت براي توسعه‌ي پايدار، اين موضوع واقعا مورد توجه و اهميت قرار گرفته است؟ آنچه در برنامه‌ريزي‌هاي کشورهاي در حال توسعه ديده مي‌شود، فعاليت‌هاي کاملا کارشناسي و تحقيقات ميداني براي دست يافتن به پايداري نسبي است. برخي کشورها براي دست يافتن به پايداري نسبي در بازديدهاي طبيعت‌گردي به زون‌بندي و گروه‌بندي افراد و ايجاد ساعت بازديد و حتا محدود کردن سانس‌هاي بازديد مجبور شده‌اند. اين عملکرد و برنامه‌ريزي در سرانه‌ي درآمد آن سايت به ميزان بسيار زيادي مؤثر بوده است و با کاهش هزينه‌كرد مواجه شده‌اند؛ ولي آنچه در اهداف اصلي طرح‌هاي برنامه‌ريزي آن‌ها ديده مي‌شود، رسيدن به اهداف توسعه‌ي پايدار است. در يکي از مطالعاتي كه درباره‌ي ژئوتوريسم داشتم، با مطلب جالبي مواجه شدم؛ در يکي از کشورها بر ورود گردشگر به غارها تحقيق مي‌شود تا تأثير ورود آن‌ها بر غارها بررسي شود. جالب‌تر از آن، نتايج به‌دست آمده از اين تحقيق بود که محققان متوجه شدند پس از ورود گردشگران به داخل غار، در مدتي نزديك به 45 تا 50 دقيقه، دماي غار تحت تأثير دماي بدن و دم و بازدم تنفسي گردشگران قرار مي‌گيرد. همچنين ميزان خسارت‌هاي ناشي از پاخوردگي و احتمال کندن چکيده‌ها و چکنده‌ها مورد بررسي قرار گرفته و اين نتيجه گرفته شده است كه با سانس‌بندي بازديد از غار و مشخص کردن تعداد گردشگر ورودي براي هر سانس که تغيير کمي را در دماي غار ايجاد کند و همچنين با به‌دست آوردن مدت زمان استراحت غار بين بازديدهاي هر سانس‌، مي‌توانند از به‌وجود آمدن خزه و گلسنگ‌ها و نيز بالا رفتن ميزان دي‌اکسيد کربن حاصل از بازدم گردشگران جلوگيري كنند و تخريب کريستال‌هاي غار را به حداقل برسانند. با اين مطالعات متعجب شدم و افسوس خوردم که رسيدن به توسعه‌ي پايدار واقعا زحمت بسياري مي‌خواهد و برنامه‌ريزي دقيق نياز دارد که در بسياري از سايت‌هاي طبيعت‌گردي كشور تا به حال با آن مواجه نشده‌ام. در سفر به تعدادي از غارهاي گردشگري با تعداد زيادي از گردشگران برخورد کردم که در راهروهاي باريک غار ترافيک ايجاد كرده بودند و رفت‌وآمد گردشگران نيز با تداخل روبه‌رو شده بود. با کمي دقت در روند مديريت و نحوه‌ي برخورد گردشگران، متوجه نبود آموزش شدم؛ چراكه افراد متصدي، اطلاعات مناسبي درباره‌ي اصول و روش‌هاي بازديد از غار براساس آخرين تحقيقات نداشتند. از سوي ديگر، گردشگران نيز صبر و حوصله‌اي براي انتظار از خود نشان نمي‌دادند و به هر طريقي و با هر اصرار و خواهشي، درخواست ورود به غار را داشتند. در حالي كه غار شلوغ بود و متصدي منتظر خروج گردشگران قبلي و خلوتي راهروهاي غار بود. در يكي از سفرها نيز يكي از مسافران گروهي كه راهنماي آن بودم، پرسيد: چرا در داخل غار بوي دي‌اکسيد کربن احساس مي‌شود؟ وقتي تحقيقات کارشناسان در اين‌باره به نظرم آمد، افسوس خوردم. كارشناسان در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيده‌اند كه در هر بار بازديد، حداکثر 70 نفر مي‌توانند از غار بازديد کنند و بين هر بازديد، سه تا چهار ساعت فاصله‌ي استراحتي براي غار بايد باشد و در نهايت، با احتساب زمان بازديد در هر روز، پيش‌بيني مي‌شود چهار نوبت بازديد انجام شود. با اين برنامه‌ريزي، ميزان درآمد حاصل از ورود گردشگران به داخل غار کاهش خواهد يافت؛ ولي هدف اصلي «توسعه‌ي پايدار» و «مسؤوليت‌پذيري» رعايت مي‌شود. در ژئوپارک قشم نيز در نوروز امسال شاهد ورود تعداد زيادي گردشگر به سايت‌هاي طبيعي از جمله «دره‌ي ستاره‌ها» و غار «خربس» بودم؛ ولي با اين همه ورود بدون کنترل، نمي‌دانم آيا روي مسائلي که کارشناسان طبيعت‌گردي در کشورهاي توسعه‌يافته درباره‌ي آن‌ها تأمل مي‌کنند، ما نيز انديشيده‌ايم؟ سايت‌هاي ژئوپارک که از رسوبات مارني بسيار سست و قابل فرسايش زياد تشکيل شده‌اند، آيا ظرفيت بازديد اين تعداد گردشگر را در يک ساعت دارند؟ آيا براي چنين سايت‌ها و غارهايي نبايد تدابيري خاص انديشيد؟ کارشناسان در مناطق مورد بازديد در طبيعت نيز ظرفيت خاصي را از نظر تعداد گردشگر مطرح کرده‌اند كه براساس آن، مسيرهاي زون‌بندي براي پياده‌روي تعريف شده است، چراکه آن‌ها معتقدند، در سطح زمين يک قشر نهان‌زيست وجود دارد که شامل گلسنگ‌ها، موجودات ذره‌بيني و خزه‌هاست که بر اثر پياده‌روي‌هاي زياد و پاخوري تخريب شده و اکوسيستم خاک نيز برهم ريخته است. بر اين اساس، در بعضي از مناطق با ساخت پايه‌هاي چوبي و مسيرهاي چوبي با ايجاد فاصله از سطح زمين، از فرسايش خاک کاسته‌اند. امروزه آنچه سبب از بين رفتن و تخريب طبيعت مي‌شود، آگاهي نداشتن و بي‌هدف بودن در سفر است. تا زماني که براي سفر خود هدف خاصي نداشته باشيم و براي رسيدن به آن مطالعه نکنيم، رسيدن به توسعه‌ي پايدار بسيار بسيار سخت خواهد بود. فعالان و علاقه‌مندان به رشته‌ي طبيعت‌گردي نيز بايد با مطالعه و تعريف هدف در سفرها و اطلاع‌رساني به گردشگران، اين امر را تسهيل کنند و وظيفه‌ي خود را در رسيدن به توسعه‌ي پايدار انجام دهند. نقش يک راهنما در رسيدن به اين اهداف بسيار روشن و واضح است. با توجه به وجود کتاب‌هاي بسيار قوي و ترجمه‌ي مقالات در اين زمينه مي‌توان رسيدن به اين هدف را ممکن ساخت و بايد گردشگران را به راهي برد تا از دانستن و علم به مقصد، شاد شوند و با هدف شاد شدن، به طبيعت بروند. دانش نسبت به چگونگي شکل‌گيري منطقه‌ي هدف و نيز جواب به اما و اگرهاي مقصد، در بالا رفتن ارزش‌هاي معنوي منطقه نقش بسزايي دارد و از طرفي سبب مي‌شود، گردشگران با دانش و اطلاعات گرفته‌شده، نسبت به سفر خود مسؤولانه رفتار کنند.» انتهاي پيام
  • جمعه/ ۱۸ شهریور ۱۳۹۰ / ۰۹:۵۲
  • دسته‌بندی: گردشگری و میراث
  • کد خبر: 9006-07193
  • خبرنگار : 71021