/بررسي شعر كوتاه/ حميدرضا شكارسري: شعر كوتاه با زندگي اجتماعي مردم هماهنگ است
حميدرضا شكارسري با اشاره به اميدواري خود به آيندهي شعر كوتاه، گفت: هر حركتي كه با حركتهاي اجتماعي همراه شود، موفق است و شعر كوتاه با زندگي اجتماعي مردم هماهنگ است. اين شاعر در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با اشاره به تمايل به كوتاهسرايي در بين شاعران، عنوان كرد: اين سالها نه تنها در قالب نو؛ بلكه در قالبهاي سنتي هم تمايل به كوتاهسرايي وجود دارد؛ يعني ما رجعتي مجدد به قالبهاي رباعي و دوبيتي داريم و از سرودن شعرهاي طولاني سابق خبري نيست. او دربارهي دلايل گرايش شاعران به شعر كوتاه، گفت: وقتي اتفاقي از حالت يگانه به اتفاقي جاري و مستمر تبديل ميشود، بايد دلايلي داشته باشد. گرايش به شعر كوتاه هم دليل جامعهشناختي دارد و هم دلايل ديگر. از دلايل جامعهشناختي اينكه مخاطب ما اكنون كمترين زمان را دارد تا با آثار هنري در ارتباط باشد، زندگي او زندگي پرمشغلهاي است و به لحاظ اقتصادي بايد زمان زيادي را صرف كار كردن در خارج از خانه كند؛ در نتيجه، امكان رويارويي او با آثار هنري و ادبي كم است. اين موضوع باعث شده موقعيتي به وجود بيايد تا هنرمند به دنبال مخاطب حركت كند و درواقع، خودش را با مخاطب وفق دهد. اين شاعر افزود: همين موضوع سبب شده شاعر شعر را در حالتي كوتاه ارائه كند تا مخاطب در كوتاهترين زمان به فرم و محتوا دست يابد كه اين فقط در قالبهاي نو اتفاق نيفتاده؛ بلكه قالبهاي سنتي را هم دربرگرفته است. شكارسري دربارهي نقش تكنولوژيهاي نو در گسترش شعر كوتاه نيز بيان كرد: از ديگرسو ما با تكنولوژيهاي نو مواجه هستيم؛ مانند پيام كوتاه در تلفن همراه و اينترنت، كه در واقع، محل بازديد است؛ نه محل اقامت. مخاطب اينترنت رابطهاي توريستي دارد و فقط بازديدكننده است؛ در نتيجه، گسترش فضاي ادبي در اينترنت و ارسال متن از طريق پيامك، جريان كوتاهسرايي را تقويت كرده و آنرا به جرياني پرشمار بدل كرده است. او سپس با اشاره به شرايط كنوني جامعهي ادبي، عنوان كرد: در جامعهي ادبي هم هنرمندان ما در وضعيتي قرار گرفتهاند كه هيجانها و جنونهاي آفرينش ادبي سابق برايشان مهم نيست. وضعيتي بر هنر وارد شده كه آن حالت خلسهوار ديگر وارد نيست و معماري كلمات جايگزين آن شده است؛ بنابراين در شرايطي كه مخاطب هم فرصت چنداني براي رويارويي با اثر هنري ندارد، هنرمند هم ترجيح ميدهد كار راحتتر را انجام بدهد. پارادوكس قضيه همينجاست. مخاطب كار كوتاه را ترجيح ميدهد و هنرمند به دنبال او ميرود و فكر ميكند كار آسانتر را انجام ميدهد؛ اما پاشنهي آشيل شعر كوتاه همينجاست كه سرودن شعر كوتاه، كاري سهل و ممتنع است. اين شاعر در ادامه تأكيد كرد: در سرايش كار كوتاه، رعايت ساختار معنايي و زباني آسان است؛ اما بيان حرفهاي بزرگ و شاعرانه در بيان جزءنگارانه و عيني امروز دشوار است. همين است كه فضاي شعر كوتاه با جملات قصار و كاريكلماتور اشتباه گرفته ميشود. او در ادامه دربارهي امتزاج مرز شعر كوتاه با ديگر انواع ادبي، عنوان كرد: اين روزها تمايل به درهم ريختن مرز ژانرهاي مختلف در بين هنرمندان تمايلي مبرهن است؛ جرياني است كه سالهاست به وجود آمده و ژانرهاي مختلف تمايل دارند در هم ريختگي داشته باشند و از قابليتهاي هم براي گسترش يكديگر استفاده كنند. اين خوب است كه شعر كوتاه بتواند از قابليت بازي با كلمات كاريكلماتور و ضربهزنندگي جملات قصار استفاده كند؛ اما بايد ماهيت شاعرانهي خودش را حفظ كند. شكارسري افزود: اين خطا به وجود ميآيد كه شاعران امروزه به جاي ارضاي ذوق مخاطب، اغناي عقل او را هدف ميگيرند و به اين ترتيب، عدم تعادل در شعر كوتاه پديد ميآيد و شعر كوتاه به سمت بازي زباني و بيان انديشه نزديك ميشود. اين البته اجتنابناپذير است؛ زيرا همواره كژشاخههايي همراه شعر و قوالب اصيل شعري بودهاند؛ اما غربال تاريخ، كارهاي شايسته و ماندني را نگه ميدارد. او سپس دربارهي توانايي شعر كوتاه در جذب مخاطب، اظهار كرد: من به شعرهاي كوتاه روزگارمان اميدوارم. هر حركتي كه با حركتهاي اجتماعي همراه شود، هر قالب هنري كه همراه با تغيير نوع زندگي اجتماعي مردم به وجود بيايد و حاصل ضرورتهاي اجتماعي باشد، ماندني خواهد بود. نيما ميگويد «در هيچ جاي دنيا شكل آفرينشهاي ادبي عوض نشده؛ مگر شكل زندگي مردم تغيير كرده باشد». قالب شعر كوتاه پاسخ به تغيير شكل زندگي مردم است و زودگذر نيست؛ بلكه ماندني است. رويكرد به قالبهاي گذشتهي كوتاه هم رويكردي پرشمار است و به لحاظ كيفي هم رو به رشد است. اين شاعر در ادامه عنوان كرد: اقتضاي مخاطب امروز باعث به وجود آوردن شعر كوتاه شده و در واقع، شعر كوتاه يكي از معدود جريانهاي ادبي ايران است كه دارد خودش را با زندگي مردم هماهنگ ميكند. مخاطبان اكنون خواهان اين نوع شعر هستند و به توانمند شدن آن كمك ميكنند. شكارسري همچنين افزود: مهمتر از اينها، كارهاي تحقيقاتي و پژوهشي خوبي است كه دربارهي پديده شعر كوتاه انجام شده است. كتاب «كوتهسرايي» از سيروس نوذري تلاش خوبي دارد كه حق مطلب را دربارهي چارچوبهاي شعر كوتاه بيان ميكند. سايت «آنات» هم به صورت تخصصي به زواياي شعر كوتاه ميپردازد و كارهاي پژوهشي و علاقهمندانه مرا به شعر كوتاه اميدوار ميكند. اين شاعر سپس درباره رواج هايكوسرايي در بين شاعران، عنوان كرد: يكي ديگر از دلايل غيرجامعهشناسي علاقه به شعر كوتاه، همين رواج هايكوسرايي در جهان است كه دلايل رونق آن در جهان خيلي با دلايل رونقش در ايران متفاوت نيست. اين رونق شعر كوتاه در جهان بر تمايل شاعران ما هم بيتأثير نبوده است. شاعران ما در روزگاري كه جهان دهكدهاي كوچك است، با جريانهاي شعر جهان آشنا ميشوند و از آن تأثير ميگيرند. او در ادامه دربارهي فرم هايكو گفت: بايد به اين نكته توجه داشت كه از فرم هايكو يعني نحوهي چينش آن، بعد از ترجمه چيزي نميماند و زبان فارسي و ژاپني با هم تفاوت دارند. بنابراين اگر انتظار داشته باشيم كه مانند هايكوي ژاپني شعر بگوييم، غل و زنجيرهايي به پاي شاعر بستهايم كه از وزن عروضي هم بيشتر است. از سوي ديگر، در ايران تعريفي از شعر وجود دارد كه بر صور خيال و خلق لحظههاي خيالي مبتني است؛ در حاليكه ثبت لحظاتي مستند از طبيعت در هايكوسرايي وجود دارد كه با تعريف شعر فارسي همخواني ندارد. در شعر فارسي ما به دنبال ساختن لحظههايي سوررئال هستيم؛ اما در هايكو شاعر لحظهاي از طبيعت را بر اساس تفكر ذن فريز ميكند. در نتيجه، من اطلاق هايكو را به شعر كوتاه فارسي خودمان منطقي نميدانم، چه به لحاظ ساختاري و چه به لحاظ معنايي. به نظر من، اين جعل تعريف است كه ما با يك گسست از شعر خودمان، ناگهان يك تعريف تازه را به عنوان تعريف شعر بپذيريم؛ اما عالم هنر، عالم آزادي است و بايد به اين نوع تفكر احترام گذاشت. شكارسري در پايان دربارهي نقش كميت شعر در ارزشگذاري آن نيز گفت: اگر معيار ارزشمندي شعر را قطع فيزيكي آن بدانيم كه عملا بحثي نميماند و ما نبايد شاعري چون خيام را ميداشتيم و بايد او را از جامعهي ادبي اخراج كنيم. باباطاهر را هم نميتوانيم در آرمانشهر شعر ايران ببينيم. همچنين از اسم بيژن جلالي هم بايد صرفنظر كرد. ارزش شعر به بلندي و كوتاهي نيست. اين نوع تفكر، تفكري سطحي است؛ زيرا من كميت را معيار و شاخص خوب براي ارزشگذاري شعر نميدانم و گمان ميكنم تاريخ ادبيات ما با مفردات، تكبيتها، خسروانيها و شعر نو كوتاه بعد از نيما ثابت كرده كه اصالت شعر به كوتاه و بلندي آن نيست. انتهاي پيام