فحاشي و ناسزا، شعار عليه بازيكنان ، كادر فني و مديران ، كندن صندليهاي ورزشگاه، شكستن صندليهاي اتوبوسها، استفاده از الفاظي كه سيماي ملي را مجبور به قطع صداي ورزشگاه ميكند، اتفاقي است كه در فوتبال ايران روزهاي ما به چشم مي خورد. سوال اين است: آيا ما بهترين تماشاگران دنيا را داريم؟ در سوي مقابل مي توان سوال ديگري هم مطرح كرد و آن اين كه ما به عنوان متوليان فوتبال چه چيزي در اختيار تماشاگر قرار دادهايم كه انتظار داريم بهترين تماشاگر دنيا باشد؟
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، موضوع رفتار تماشاگران كه البته اخيرا از درگيريهاي فيزيكي به فاز شعارهاي لفظي و بددهني رسيده، مدتي است كه به يك وضعيت عادي در فوتبال تبديل شده است. در سوي مقابل با مشاهده رفتار تماشاگران در ليگهاي اروپايي كه حتي پس از شكست و باخت تيمشان بدون هيچ مشكلي به تشويق پرداخته و از ورزشگاه خارج ميشوند، اين سوال به ذهن متبادر ميشود كه ريشه بياخلاقي و ناهنجاري رفتاري هواداران در ورزشگاهها كجاست؟ براي پاسخ به اين سوال بايد كمي به عقب برويم، شايد نگاهي به وضعيت يك تماشاگر و شرايط حضورش در ورزشگاه - مثلا آزادي كه بهترين و بزرگترين ورزشگاه و به نوعي آبروي ماست، تا اندازهاي اين بياخلاقي و كم بودن آستانه تحمل تماشاگران را توجيه كند. در ادامه نگاهي به وضعيت تماشاگران خواهيم داشت؛ از لحظهاي كه از منزل روانه ورزشگاه ميشوند، هر چند ريشهي بسياري از مسايل را بايد در زمينههاي اجتماعي و رواني جستوجو كرد.
پيش از وارد شدن به بحث توجه به يك نكته ضروري است. انسانها به طور طبيعي در برخورد با مسائلي كه با آن روبرو مي شوند، واكنشي نشان مي دهند كه ريشه در عوامل به وجود آورندهي آن داشته است. بايد به اين نكته توجه كرد كه بررسي و تحليل رفتار يك قشر خاص - مثلا تماشاگر فوتبال - و مقايسهي آن با ديگر گروههاي مشابه در كشورهاي ديگر تنها بايد در شرايطي صورت گيردكه وضعيت يكسان باشد، چرا كه تنها در صورتي مي توان در يك آزمايش دو پديده را با هم مقايسه كرد كه غير از عامل تحت بررسي، ساير عوامل يكسان باشند.
* تماشاگرنما، واژهاي براي فرار از واقعيت
مشكل بي اخلاقي و رفتار نابهنجار در ايران با خارج از كشور يك تفاوت اساسي دارد. مسلما رفتار خارج از عرف و قانون شكني در تمام دنيا وجود دارد و صحنههاي مربوط به آن هم چندين بار سوژه برنامههاي تلويزيوني شده است. اما تفاوت اصلي اينجاست كه آشوب طلبان و تماشاگران هنجارشكن در كشورهايي مانند ائگليس يك گروه خاص هستند كه كاملا از بقيه جدا شده اند و حتي واژه جداگانهاي هم به آنها نسبت داده شده و به آنها "هوليگان" گفته مي شود. افراد آشوب طلبي كه حسابشان از بقيهي تماشاگران جداست. اما آيا در ايران مي توانيم هجمه ناسزاها و توهينهايي كه در طول يك بازي به افراد مختلف از جمله، بازيكنان، مربيان، داوران و تماشاگران حريف مي شود را كار عدهاي خاص بدانيم. هرچند در سالهاي اخير مد شده كه تحليل كنندگان سعي ميكنند كه با استفاده از واژهي نخنما شدهي تماشاگرنما به نوعي بار منفي ورزشگاه ها را به گروه خاصي نسبت دهند، اما ديگر بر كسي پوشيده نيست كه بي اخلاقي در ورزشگاههاي ايران - مخصوصا از نوع گفتاري- را نمي توان به عدهاي خاص نسبت داد و اين واقعيت ورزشگاههاي ايران است. واقعيتي البته تلخ و دردآور كه بايد براي حل آن چاره انديشي كرد.
* سيستم حمل و نقل ضعيف؛ اتلاف وقت زياد تماشاگران
به داربي تيمهاي پرسپوليس و استقلال كه صد هزار هوادار را از دور و نزديك ايران به ضلع شمال غربي ميدان آزادي ميكشد، كاري نداريم. نميخواهيم به خوابيدن پشت در ورزشگاه روي بلوكهاي سيماني اشاره كنيم. داربي يك بازي خاص است و شرايط خاص خود را هم دارد. اما وضعيت نامناسب ورود به ورزشگاه در تمام بازيها وجود دارد. شرايط خاص برگزاري بازي در ايران و موقعيت جغرافيايي ورزشگاهها هم در تهران و هم در شهرستانها كه معمولا خارج از شهر قرار دارد باعث ميشود، هواداران براي تماشاي بازي تيم محبوبشان چند ساعت زودتر عازم ورزشگاه شوند. گير كردن در ترافيك، بسته شدن خيابان ها، تلاشهاي نافرجام و نه چندان موفق نيروهاي انتظامي براي سهولت در رفت و آمد همه و همه باعث ميشود كه عده زيادي از هواداران چند ساعت پيش از آغاز بازي در ورزشگاه حضور پيداكنند، صرف انرژي، زمان و بعضا هزينه زياد براي رسيدن به ورزشگاه تماشاگر را از لحاظ ذهني و رواني در وضعيت بدي قرار ميدهد. فردي آشفته، كم انرژي و خسته، طبيعتا منتظر جرقهاي است براي بيرون ريختن هر چه در اين چند ساعت به سرش آمده است.
به اين ترتيب بر خلاف آنچه از معنا و مفهوم و و ظيفهي يك تماشاگر بر مي آيد كه بايد به بازيكنان انرژي بدهد، تماشاگر در لحظهي شروع بازي و حتي پيش از آن انرژي خود را از دست داده است. فردي كم حوصله، خسته و منفعل كه توان و حوصلهاي براي لذت بردن از 90 دقيقهاي كه پيش رويش است ندارد و در اين بين تنها كافي است، توپ از زير پاي بازيكني در برود تا صداي گوشخراش بدترين توهينها و الفاظ شنيده شود.
* فقط در ايران: ورزشگاهي كه در طول بازي پر ميشود!
به مجموعه عوامل قبل از بازي بايد يك پديده نادر را اضافه كرد؛ در حالي كه سوت آغاز بازي به صدا در آمده و 22 بازيكني كه از لحاظ وضعيت مالي و بسيار جنبههاي ديگر تفاوت فاحشي با تماشاگران دارند، كارشان را آغاز كردهاند، هزاران نفر از هواداران هنوز وارد ورزشگاه نشدهاند و صف خودروها بيرون از ورزشگاه وجود دارد. شايد ورزشگاه آزادي تنها استاديوم در جهان باشد كه تعداد تماشاگران آن با دقيقه بازي رابطه مستقيم دارد. آمار هواداران برخي بازيها از سي هزار نفر شروع شده و تا پايان نيمه اول به 70 هزار نفر هم ميرسد، يعني يك هوادار با وجود صرف وقت و انرژي زياد به نيمي از خواستهاش نرسيده است!
* فروش اينترنتي بليت، حلقه گمشده ورزشگاههاي ايران
سيستم بليت فروشي در ورزشگاههاي ايران به بدترين شكل ممكن انجام ميشود. در حالي كه دنياي الكترونيك و اينترنت باعث صرفهجويي در زمان، هزينه و انرژي مردم در بسياري از جنبههاي زندگي اجتماعي شده، بليت فروشي در ورزشگاههاي ايران هنوز به صورت دستي و كاغذي برگزار ميشود. مسالهاي كه صفهاي طولاني مردم پيش از آغاز بازي و بازار سياه در اطراف ورزشگاه را به دنبال دارد. نياز به نيروي انساني در ورزشگاه، چاپ هزاران قطعه بليت و اسراف در كاغذ از ديگر نكات منفي اين سيستم بليت فروشي است . اما مهمترين مساله اين است كه حتي با وجود داشتن بليت، تماشاگران تضميني براي ورود به قسمت دلخواه ورزشگاهشان ندارند، چرا كه در صورت تاخير سكو پر شده و هيچ كسي هم پاسخگو نيست. تصاوير تلويزيوني مردمي كه پشت در ورزشگاهها با داشتن بليت در دست موفق به ورود به ورزشگاه نشدهاند، تنها گوشهاي از مشكلات هواداران را نشان ميدهد.
* شير شكسته و سرويس بهداشتي كثيف تنها سهم تماشاگران از ورزشگاه
جدا از وضعيت سخت و بغرنج تماشاگران براي رسيدن به ورزشگاه، شرايط نامناسب در نظر گرفته شده براي مردم، خستگي و آشفتگي تماشاگران را بيشتر ميكند. نبود امكانات تفريحي و بهداشتي از نوع اوليه كه حتي تماشاگر را براي تامين آب آشاميدني با مشكل روبرو ميكند، بيش از هر مساله ديگري آزار دهنده است. چند بوفه غير بهداشتي در بيرون از ورزشگاه و دستفروشاني كه مواد غذايي غير استاندارد را در معرض فروش قرار ميدهند تنها منبع تامين هواداران است و البته تماشاگران هر آن چه خريداري كرده را بايد پيش از ورود به ورزشگاه به مصرف برسانند، چرا كه حمل بطري ، قوطي و هر وسيله ديگر به داخل ورزشگاه با مقاومت نيروهاي انتظامي روبرو خواهد شد. اين مساله بيش از هر چيز به سود دستفروشاني است كه ميتوانند به قيمت رد شدن از لابهلاي تماشاگران معترض روي سكوها اجناس خود را با چند برابر قيمت اصلي به فروش برسانند. وضعيت تاسف آور سرويسهاي بهداشتي هم هر چند به كرات در رسانهها از جمله لنز دوربين رسانه ملي به تصوير در آمده، اما همچنان وضعيت نامساعد و تكان دهنده است. چند شير شكسته متصل به لوله كشي شهري در برخي ورزشگاهها بهترين امكانات قابل تصور به شمار مي رود و البته در برخي ورزشگاهها همين هم وجود ندارد و از وسايلي مانند تانكر استفاده مي شود!
* فوتبالي كه فقط قراردادهايش حرفهاي است
در كنار مشكلاتي كه تماشاگران قبل، زمان حضور و پس از بازي در ورزشگاهها دارند، مسايل ديگري هم هستند كه در بياخلاقي و شعارهاي منفي تماشاگران نقش ايفا ميكنند، يكي از مهمترين مسايل بيترديد ضعف فني و سطح پايين فوتبالي است كه به نمايش در ميآيد. بايد پذيرفت تماشاگر ايراني فوتبال را ميفهمد. فرق بازيكن زحمتكش و بازيكن پولپرست را تشخيص ميدهد. به خوبي پي ميبرد كه حتي نيمي از رقم 350 ميليون توماني هم براي بسياري از بازيكنان فعلي فوتبال ما زياد است، در كنار اين مسايل اضافه كنيد ضعف تاكتيكي و نتيجه نگرفتن تيمي كه هوادار به آن عشق ميورزد، نتيجه چيزي كه جز بياخلاقي و ناهنجاري نخواهد بود. عصر ارتباطات، دنياي اينترنت و ماهواره امكان تماشاي رقابتهاي خارجي را براي همه فراهم كرده است و كيست كه نتواند بين ال كلاسيكوي بارسا ـ رئال يا داربي ميلان ـ اينتر با شهرآورد سرخابي، تفاوت از زمين تا آسمان را تشخيص ندهد؟
* وضعيت تماشاگران در آن سوي آبها
نگاهي به وضعيت هواداران در كشورهاي خارجي شرايط كاملا متفاوتي را با آنچه در داخل ميگذرد، رقم ميزند. استقرار اكثر ورزشگاهها در مركز شهر، سيستم حمل و نقل مناسب تا در ورزشگاه، وروديهاي بسيار زياد كه هيچ كدام به بهانهي رعايت مسايل امنيتي بسته نشدهاند، باعث ميشود كه مردم در فاصلهي كمتر از نيم ساعت مانده به آغاز بازي وارد ورزشگاهها شوند. يعني زماني كه بازيكنان مشغول گرم كردن هستند و تماشاگران به جاي تماشاي چمن خالي و شعار عليه يكديگر تمرين پيش از آغاز بازي را تماشا ميكنند. هر نفر با در دست داشتن بليتي به نام كه پيش از اين از طريق اينترنت خريداري شده است، ميداند براي نشستن روي صندلي خودش بايد از كدام در ورودي وارد شده و از چه مسيري به جايگاهش برسد. پس از پايان بازي هم در كمتر از 10 تا 15 دقيقه ورزشگاه خالي مي شود. گويي چند دقيقه پيش اصلا مسابقهاي برگزار نشده و دهها هزار هوادار در ورزشگاه حاضر نبوده اند!
طراحي برنامههاي تفريحي و سرگرم كننده پيش از آغاز بازي و بين دو نيمه از سوي مسئولان برگزار كننده بازي باعث ميشود، هواداران از حضور در ورزشگاه به معناي واقعي كلمه لذت ببرند تا معناي اصلي Amusement تحقق پيدا كند.
اينجاست كه ميتوان پي برد چرا با وجود نزديكي بسيار زياد هواداران به زمين و بازيكنان نيازي به كشيدن فنس و حصار مقابل آنها نيست. بازيكنان زمان زدن ضربهي كرنر و يا پرتاب اوت در يك قدمي تماشاگران قرار دارند و سنگ و بطري پرتاب نمي شود. نيروهاي امنيتي هم مدام مردم را به عقب هل نميدهند و البته فضاي خالي هم بين هواداران دو تيم رقيب وجود ندارد!
هواداران در كشورهاي خارجي كارت هواداري دارند، به اين معني كه تمام مشخصات آنها شامل مشخصات فردي، محل سكونت و ساير موارد براي مسئولان برگزار كننده و باشگاه مشخص است، اين موضوع ناخواسته سدي براي جلوگيري از گسترش بياخلاقي و هنجارشكني در ورزشگاهها است.
پيش از آغاز يك مسابقه مردم چند روز مانده به بازي در جريان فروش اينترنتي بليت از سايتهاي مشخص ، رسمي و قابل قبول توسط باشگاهها قرار ميگيرند. بليت با نام، شماره و جايگاه مشخص در اختيار هوادار قرار ميگيرد و تماشاگر به خوبي ميداند كه حتي اگر به ورزشگاه نرود، روي صندلي او كه به نامش ثبت شده كسي نخواهد نشست. قطعا فرهنگ و گسترش مسايل اخلاقي در سطح مردم يك جامعه مهمترين عامل و پيشگيري از بياخلاقي و هنجارشكني در ورزشگاهها است، اما وجود مسايلي از اين دست كه به راحتتر شدن وضعيت كنترل تماشاگران ميانجامد، نميتواند بيتاثير باشد. كاري كه از قرار دادن چند صد نفر مامور در ورزشگاهها قطعا كارايي بيشتري خواهد داشت.
تماشاگران خارجي براي تماشاي مسابقه تيم محبوبشان در شلوغترين روز و زمان ممكن در حساسترين بازي، چيزي بيش از 4 ساعت زمان صرف نميكنند كه دو ساعت آن شامل بازي است . عددي كه در ايران در خوش بينانهترين حالت كمتر از 7 ساعت نيست و چه بسا در برخي شرايط خاص به بيش از 10 ساعت يا بيشتر هم كشيده ميشود.
* فحاشي راهي براي تخليه فشار
در بررسي و تحليل رفتار تماشاگران علاوه بر مسايلي كه ذكر آنها گذشت بيترديد بايد از ديدگاه روان شناختي موضوع را ارزيابي كرد، چرا كه علوم اجتماعي از قبيل جامعه شناسي در تركيب با علومي مانند روانشناسي رفتار هر فرد را ناشي از اتفاقات دروني و مسايل پيش زمينه و حاشيه ميداند. مسالهاي كه بيشك در مورد هواداران مانند هر طبقه ديگري از اجتماع صدق ميكند.
تحقيقات روانشناسي نشان ميدهد كه ناكامي يك انسان در جنبههاي هر چند به ظاهر نامرتبط به موضوع اصلي در زندگي، ميتواند زمينه ساز شكل گيري رفتار فرد و واكنش كلي او نسبت به رخدادهاي پيرامونش باشد، بررسيهاي آماري نشان داده كه درصد عمده اي از هواداران حاضر در ورزشگاهها در ايران از قشر متوسط به پايين جامعه هستند (اقتصادي - اجتماعي) و قشرهاي فرهيخته ، تحصيلكرده و بالاتر از متوسط (از لحاظ مالي) حضور در منزل و يا پرداختن به تفريحات ديگر را به حضور در ورزشگاهها با اين شرايط ترجيح ميدهند. نتيجه ضعيف تيم مورد علاقه ، كم كاري بازيكنان و نارضايتي از وضعيت بازي را نبايد ماده سوختني اين شعله برافروخته در ورزشگاهها دانست، بلكه تنها جرقهاي است به تلنباري از خشمها، عقدهها و انگيزههاي سركوب شده و تحقق نيافته كه با آنچه روي مستطيل سبز رخ ميدهد، برافروخته شده و چنان شعلهاي ميكشد كه سيماي ملي را مجبور به قطع صداي ورزشگاه ميكند تا الفاظ و كلماتي را كه هر كسي از شنيدن آن شرم دارد، از اين رسانه پخش نشود.
بياخلاقي و ناهنجاري مردم در ورزشگاهها تنها نمونه اي بزرگ شده و قابل رويت از گسترش ناهنجاري و پايين آمدن سطح تحمل در مردم است. در نمونههاي كوچكتر ميتوان رفتارهايي از همين دست را مشاهده كرد، از دعواهاي خياباني گرفته تا چاقوكشي بر سر يك تصادف ساده، بين راننده دو ماشين كه همه و همه گواهي از نابساماني وضعيت موجود دارد.
* چه بايد كرد؟
قطعا از بين بردن تمام مشكلات و موانع و فراهم كردن تمام زيرساختهاي اخلاقي و رفتاري كه در نهايت ميتواند به تعريف يك الگوي رفتاري مشخص بينجامد كاري نيست كه بتوان در كوتاه مدت و با صرف هزينهي اندك انجام داد. اما موارد ريزي كه بعضا در بالا به آن اشاره شد، مي تواند با هزينه و برنامه ريزي اندكي تا حد زيادي حل شده و وضعيت نابسامان ورزشگاههاي ما را كاهش دهد.
فراهم كردن آنچه در باب مشكلات اجتماعي و اقتصادي كه باعث تغيير يك تماشاگر از يك انسان آرام به يك انسان ناسزاگو مي شود، كار سختي است و نياز به برنامه ريزي در سطح كلان مديريت اجتماعي و فرهنگي دارد، اما آيا واقعا نمي توان با فراهم كردن اندكي امكانات، با كمي احترام بيشتر به حقوق مردم، با كمي برآورده كردن اولين نيازهاي عادي براي يك هوادار شرايط بهتري را رقم زد؟
براي بهبود وضعيت موجود - در زمينهي امكانات، بايد به تغيير سيستم پرداخت و البته بهاي آن را داد. شكي نيست كه اينترنتي كردن فروش بليت، صدور كارت هواداري و ديگر مسائل حرفهاي در فوتبال در ايران بدون پيامد و حاشيه نخواهد بود. مسالهاي كه حتي شايد در ابتدا مشكلاتي ايجاد كند كه به كاهش تعداد تماشاگران بينجامد، اما بايد پذيرفت كه ده هزار تماشاگر بااخلاق و فرهيخته مي توانند به اندازه بيش از صدهزار تماشاگر هنجارشكن در موفقيت تيم موثر باشند. حرفهاي شدن بها دارد. يا بايد بهاي آن را پرداخت يا بايد با همين وضعيت ساخت. انتخاب نه با مردم است و نه با رسانه. انتخاب با مسئولان است. شايد براي قرار گرفتن در مسير درست نياز به تكان باشد.
براي جلوگيري از كلي گويي و پرهيز از شعارگرايي به چند مورد خاص كه مي تواند در بهبود وضعيت ورزشگاهها و بالطبع تماشاگراني كه به استاديوم مي روند تاثير داشته باشد اشاره شده است.
1- حركت به سمت تشكيل كانونهاي هواداري
2- صدور كارت هواداري كه در نهايت مي تواند به صدور اينترنتي بليت بينجامد.
3- نصب صندلي روي سكوهاي ورزشگاهها و شماره گذاري آنها
4-كنترل نامحسوس تماشاگران در ورزشگاه به جاي سيستم منسوخ شده حفاظت فيزيكي
5- خريداري و نصب آبسردكن در ورزشگاهها و امكان دسترسي به سيستم مطلوب بهداشتي
6-هماهنگي مسئولان برگزاري با نيروهاي امنيتي براي برخورد دوستانه با مردم
7- تسهيل در وضعيت ورود به ورزشگاهها
8- ساخت و راه اندازي بوفهها و مراكز تفريحي
9- در نظر گرفتن برنامههاي فرهنگي در ورزشگاه پيش از آغاز بازي و بين دو نيمه
10- احترام از سوي بازيكنان و باشگاهها به هواداران و در نظر گرفتن امكانات خاص براي آنها
گزارش از مصطفي معدني ثاني
انتهاي پيام