*رمضان در اسارت* بعد از شب احيا در غذاي اسرا صابون ريختند
يكي از آزادگان كشورمان در خاطرهاي از ماه رمضان، اتفاقات شب احيا در اسارت را توصيف ميكند. به گزارش سرويس فرهنگ و حماسه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين آزاده ميگويد: شب 21 ماه رمضان قرار شد عزاداري کنيم. خيلي از بچهها آن شب از خودبيخود شده بودند و حال عجيبي بود. شبها در اردوگاه خاموشي ممنوع بود اما چون ما احيا گرفته بوديم لامپها را خاموش کرديم. عراقيها هر کاري کردند بچهها چراغها را روشن کنند و دست از عزاداري بردارند، موفق نشدند. از طرفي هم جرأت را نداشتند در يکي از آسايشگاهها را باز کنند و بريزند داخل آسايشگاه. چون فضا تاريک بود و برق هيچ آسايشگاهي روشن نبود. خلاصه آن شب دندان روي جگر گذاشتند تا عزاداري ما تمام شد. لامپها را روشن کردند و گفتند فردا به حسابتان ميرسيم. چون آن شب تعدادشان کم بود و حريف ما نميشدند. فردا صبح يک سري از بچهها را بردند شکنجه کردند و با کينهاي که از بقيه بچهها به دل گرفته بودند داخل غذاي افطار آنها پودر صابون ريختند که منجر به اسهال و استفراغ همه شد و از آن جايي که شبها در آسايشگاهها را ميبستند و امکان استفاده از سرويس بهداشتي نبود بچهها شب خيلي سختي را پشت سر گذاشتند. انتهاي پيام