*رمضان در اسارت* شب نوزدهم

آزادگان سرافراز كشورمان اگرچه در مدت زمان اسارت مشكلات و شكنجه‌هاي بسياري را تحمل كردند اما عمل به فرايض ديني را سدي محكم در برابر دشمن مي‌دانستند. به گزارش سرويس فرهنگ و حماسه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،حسين اميني از آزادگان كشورمان در خاطره‌اي از ماه رمضان به نمونه‌اي از عمل به فرائض ديني را توصيف كرده است. وي مي‌گويد: شب 19 نوزدهم ماه رمضان سال 64 بود. دعا خواندن كلاً ممنوع بود. سرگرد اردوگاه اخطار كرده بود كسي دعا نخواند. آن شب بچه‌ها «احيا» گرفته بودند و دعاي جوشن كبير را زمزمه مي‌كردند. ساعت 12 شب بود كه يك دفعه متوجه شديم سرگرد همراه عده زيادي سرباز عراقي رسيدند پشت پنجره‌ها. درب را باز كردند و وارد آسايشگاه شدند. سربازان داخل آسايشگاه پخش شدند تا اين كه سرگرد پنج نفر را از بين همه افراد دعاخوان جدا كرد كه ببرد براي شكنجه. بالاخره آن شب پنج نفر را بردند و بقيه را تهديد كردند كه دعا نخوانند و بخوابند. حدود يك ساعت طول كشيد. بعد از يك ساعت پنج نفر را آوردند پشت درب و هر كدام را چند سيلي زدند و انداختند داخل آسايشگاه. از آنها پرسيديم چه كارتان كردند؟ لبخند زدند و گفتند هيچ‌كاري نكردند. عجيب بود. هر كسي كه كتك يا شكنجه مي‌شد گريه نمي‌كرد كه روحيه ديگران را ضعيف كند. بالاخره با يكي از آنها كه صحبت كردم. گفت پاهاي ما را با كابل بستند و برعكس به پنكه سقف آويزان كردند. يك سرباز ما را مي‌چرخاند و بقيه با كابل كتك مي‌زدند. باز هم مي‌خنديد در حالي كه آثار كابل روي پاهايش مانده بود اما توصيه مي‌كرد به بچه‌ها نگويم كه آنها را شكنجه كردند. در همان شب به پنج آسايشگاه شبيخون زده و همين بلا را بر سر ديگران آورده بودند. انتهاي پيام
  • شنبه/ ۲۲ مرداد ۱۳۹۰ / ۰۹:۴۹
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 9005-13982
  • خبرنگار :