همه كارشناسان، روانشناسان و جامعهشناسان جنايي كه عموما تحصيلات جرمشناسي دارند پيش از هر موضوعي در بررسي روند جرمهاي حاكم بر يك جامعه، اعتقاد دارند كه خانواده چه خانوادههاي شخصي و چه خانوادههاي كلي كه همان جوامع هستند، نقش پررنگي در پرورش فضاي ذهني جرمخيز افراد دارند. در اين ميان توجه به نقش روابط زن و شوهر و درپي آن توجه به روابط خانوادگي افراد براي پيشگيري از وقوع جرايم نقش سازنده و مهمي در شكلگيري بزه و بزهكاران دارد.
به گزارش سرويس فقه و حقوق خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در ادامه مباحث مربوط به تجاوز به عنف و بررسي دلايل و عوامل اين پديده شوم، اين بار تلاش كرديم با بررسي دقيقتر دلايل اين اتفاقات موضوع را از ريشه مورد واكاوي قرار داده و همچنين راهكارهاي لازم براي تغيير اين وضعيت را نيز ارايه كنيم تا شايد با تكيه بر اين انديشهها، راهي دايمي و مطمئن براي خروج از چرخهي بيانتهاي افزايش اينگونه جرايم پيشنهاد و در نهايت مسير فكري مسوولان و برنامهريزان را نيز براي حل اين گونه معضلات به مسير اصلياش هدايت كرده باشيم.
دكتر كيومرث عزتيپور از اساتيد دانشگاه و عضو كانون وكلاي دادگستري كه داراي تحصيلات جرمشناسي جنايي در موضوعات خانواده است در نوشتاري با بررسي دلايل عمده اختلافات خانوادهها و ارتباط آنها با موضوع تجاوزات جنسي و همچنين خيانت زن و شوهرها و ارتباط مستقيم اين پديده با طلاق و به تبع آن افرايش بزه در جامعه پرداخته كه متن كامل اين نوشتار به اين شرح ارائه ميشود:
«بر اساس تحقيقاتي ميداني كه اينجانب با حدود 8 هزار و 240 زن و مرد اعم از زن و مرد مزدوج يا زن و مرد غير همسر از طريق مصاحبه و پرسشنامه انجام دادهام، متاسفانه نتيجه حاصله گوياي بي علاقگي 2/ 91% زن و شوهرها نسبت به يكديگر است كه از ازدواج با يكديگر پشيمان هستند و افراد مجرد هم 58% تمايل به ازدواج ندارند. آنها ميگفتند مجرد بودن خيلي بهتر از تاهل است و 32% از افرادي كه ميتوانند ازدواج كنند از عواقب ازدواج خود ميترسند يا نگراني دارند كه آيا واقعاً طرف مقابل را دوست دارند يا خير و آيا اينكه قلباً طرف مقابل وي را بخاطرخودش دوست دارد يا خير؟
زماني كه از آنها پرسيده مي شد آيا از اينكه ازدواج كردهايد پشيمان هستيد يا خير؟ ازدواج شما خوب بوده است يا بد؟يا اينكه اگر ميتوانستيد از نو زندگي مشتركتان را شروع كنيد آيا انتخابتان همين بود؟ اصولاً آنها با مكث كردن يا لب را پيچاندن پاسخ سوالات را ميدادند و در نهايت با تأمل و فكر كردن ميگفتند كه اگر آن زمان فكر الان را ميداشتيم ازدواج نميكردم و 21% آرزو ميكردند اگر بتوانند از نو زندگي خود را شروع كنند با كسي كه در گذشته او را دوست داشته ازدواج نميكردند.
زماني كه اينجانب اين تحقيق را آغاز كردم ميخواستم ببينم اين پشيماني و ولع ازدواج در جوانان چه زماني شروع و چه زماني پررنگ و چه زماني كم رنگ يا از بين مي رود. بهتر بگويم چرا شعله اين عشق به مرور زمان خاموش مي شود كه در حين تحقيقات متوجه شدم عمدتا پس از 8 تا بيست ماه شوق ازدواج و عشق معشوقي به مرور زمان كم رنگتر شده و تا 4 الي 5 سال كاملا از بين رفته و از عشق خودخسته ميشوند زيرا علت و عامل اصلي ازدواجشان عشق واقعي نبوده و فقط طرفين علي الاصول مي خواستند يك عروسي بگيرند و در اين عروسي هدايايي را دريافت كنند.
خيلي از افراد قبلا شخص ديگري را دوست داشتند و اين فردي كه با او وصلت كردهاند زوج دل خواه و و اقعي شان نبوده و 31% ميگفتند اگر برگرديم به همان زمان اين همسر را انتخاب نميكنم و با فرد ديگري ازدواج ميكنم. اين امر خيلي تعجب آور بود و نميتوانستم باور كنم اما ظاهرا حقيقت داشت و در نتيجه تحقيقات به آن رسيدم و درست بود. 22% ميگفتند وقتي كه ما ازدواج كرديم بعد از ازدواج فهميدم همسرم دختر نبوده و 13% متاهلان ميگفتندكه ازدواجشان اشتباه بوده و فكر نكردهايم ازدواج كردهايم. اين امر باعث شد دو هفته تحقيقم را به عقب بياندازم و براي به يقين رسيدن يا ادامه تحقيق و به نگارش درآوردن آن تأمل كردم اما در نهايت خود را قانع كردم كه حقايق جامعه براي پيشگيري از معضلات اجتماعي و خانوادگي بايد مطرح شود و مجاب شدم كه راه پيشگيري از آن را بررسي كنم و در انتها به قلم بياورم.
خانوادههاي ما حامل يك فرهنگ ايراني ـ اسلامي و يكسري آداب و رسوم سنتي هستند كه ريشه در سنت هاي ايراني و مذهبي دارد و اين التزام به تدريج باعث شده تا زنان ايران با حجب و حيا بار بيايند و نتوانند آنچه در همسرداري آشكارا بيان ميكنند بروز دهند، علي الخصوص در روابط زناشويي كه در اين امر حجب و حياي بيشتري پيدا ميشود و حتي با محرم ترين فرد زندگي خود كه شوهرش است در خلوت ترين زمانها نمي توانند آنچه خواسته ها و تمايلاتشان است را بيان كنند، زيرا از يك سو نياموختهاند كه حقوقي در اين رابطه وجود دارد كه بايد مطالعه كنند و بدانند و از سوي ديگر هراس دارند از اينكه مبادا مرد غيرتمند و مذهبي شان به او به ديد يك زن خيابان و هرزه بنگرد كه اينگونه كلمات و خواسته هاي خود را بيان ميكند.
فارغ و جالب آنكه مردان در درون خود خواستار همسراني پرحرارت و پر شور در مسائل زناشويي هستند و همين خواسته مرد را به فكر برقراري ارتباط با زن هاي ديگر مي اندازد و كانون گرم خانواده و عشق زنانشويي به تدريج گسيخته و در آيندهي نه چندان دور پاره ميشود و آن است كه در دادگاه هاي خانواده و يا در اجتماع ميبينيم و همين امر باعث شده است كه 33% از مردان و زنان ميگفتند همسرانشان شريك جنسي خوبي نيستند و يا متاهل بودن خوب نيست! بلكه زندگي مجردي بهتر است. در ادامه ي تحقيقات 10% اظهار ميكردند كه زمان دوست بودن كه يكديگر را به عنوان عاشق و معشوق صدا مي كرديم چون با اين چيزهاي خو نگرفته بوديم و از ابتدا زندگي چيزي به نام عشق و عاشقي را آن گونه كه هست تعريف كرده بوديم و اين ها را پدر يا مادرمان به ما ياد نداده بودند چون خود آنها هم عاشق و معشوق يكديگر نبوده و معناي آن را نمي دانستند و اگر هم عاشق بوديم به خاطر ظاهر طرف بوده نه شخص او.
اكثر خانواده ها ميگفتند كه همسرانشان در منزل شلخته و بي بند و بار هستند. دو سوم خانمهاي متاهل اعتراف ميكردند كه در منزل حوصلهي به خود رسيدن، لباس زيبا و راحت پوشيدن و يا آرايش كردن براي همسرانشان را ندارند. آن هم به خاطر بي حوصلهگي يا كار روزانه و اشتغال در بيرون از منزل و در منزل هم رسيدگي درس و مشق بچه ها يا فكر و ذكر زندگي مثل مشكلات اقتصادي است. يك سوم ديگر خانم هاي متاهل (به صورت پرسشنامه اي) اظهار كردند كه كنار همسرانشان مي خوابند يعني روي تخت يا تشك اما حوصله آميزش و روابط با همسرشان را ندارند.
87% از زن و شوهرها ميگفتند در همان اوايل زندگي و قبل از ازدواج (در زمان دوستي يا نامزدي) چندماه بيشتر بعد از ازدواج در بيرون دست هاي همديگر را مي گرفتيم اما پس از آن ديگر تكرار نميشد و بعد از يكي دو شب اول، ديگر يك شب رمانتيك بعد از ازدواجشان نداشتهاند.
در تحقيقات به عمل آمده حدود 82 درصد زن و شوهرها اظهار ميكردند كه در زمان نامزدي و يك سال اول پس از ازدواج، نزديك به نه بار و بعد از يك تا سه سال اول پس از ازدواج حدود پنج بارهم ديگر را در آغوش ميگيرند كه اين خود نشان مي دهد كه خيلي از خانواده ها عليرغم اينكه همديگر را دوست دارند با يكديگر خودماني شدهاند در صورتي كه هر زوجي در احساس راحتي با ناديده گرفتن همديگر توازن ايجاد كنند. با توجه به مسائل فوق و تحقيقات به عمل آمده و احتساب درصد هاي دقيق كه بر حسب اظهارات خانواده ها به دست آمده علت اينكه مرد و زن از ازدواج پشيمان مي شوند و عامل فروپاشي خانواده كه همان طلاق است چيست؟ مسبب اين بزه كاران، كودكان بي سرپرست و خانواده هاي از هم گسيخته كيست؟ چرا زن و شوهر مثل اول ازدواج نيستند و يا چرا طلاق عاطفي بيش از طلاق عملي (طلاق واقعي و قانوني) است.
متاسفانه طلاق عاطفي نسبت به طلاق عملي دو برابر بيشتر است، به طور مثال اگر در كشور 32% طلاق قانوني باشد 59% طلاق عاطفي داريم آن هم به دليل موانع بسيار مهم طلاق توسط زن است كه تبديل به طلاق قانوني نميشود و اگر اين دو آمار طلاق را با هم جمع كنيم ملاحظه مي كنيم رقم بالايي از خانواده ها از زندگيشان راضي نيستند چون طلاق عاطفي زياد است و اگر طلاق قانوني زياد باشد آن دسته كه زندگي ميكنند يقيناً همديگر را دوست خواهند داشت و جامعه و كانون خانواده سالمتر ميماند.
و دلايل آن هم اين است كه هدف از ازدواج را فراموش كردهايم و جوانان ما بدون درنظر گرفتتن شرايط لازم براي ازدواج و دقت در مسائل زيربنايي آن اقدام به اين كار ميكنند و ازدواج ها به نوعي نمايشگاه تبديل شده و خيلي ها ازدواج را براي يك مراسم رويايي مثل براي كارهايي مثل چرخيدن در فروشگاه هاي لوكس، گلفروشي ها، جواهر فروشي ها، آرايشگاه هاي آنچناني يا ماه عسل... كه در ذهن ها مي پرورانند و برنامه ريزي ميكنند و به فكر سختيهاي بعد از ازدواج نيستند يا بهتر بگويم جوانان ما بعد از همان زماني كه به فكر ازدواج مي افتند بايد خود را براي سختي هاي بعد از ازدواج مثل درك نقش طرف مقابل، بالا بردن آگاهي مالي و اقتصادي، احترام گذاشتن و حفظ تعهدات ازدوج ارتقاي رابطهي جنسي آماده كنند يعني بايد خود را براي ازدواج مهيا كنند و هدف آن را بيازمايند. جوانهاي ما بايد فرق ازدواج كردن و ازدواج موفق داشتن را از ابتدا بدانند در غير اين صورت اين ازدواج كه به تدريج به ازدواج اشتباه و ناموفق در ذهن متبادر مي شود كه سرنوشت آن به طلاق مي انجامد.
علت طلاق كه سال به سال بر اثر برخي افراط و تفريط هاي بي مورد در مسائل فرهنگي و اجتماعي بوجود مي آيد و قبح مسائل خانوادگي را از بين مي برد عدم آموزش اوليه زوجين جوان در امور خانواده است كه رو به افزايش بوده و همين امر باعث مي شود زنان ما اغلب منفعل شوند.
چند شغله بودن مرد خانواده و دوري از محيط خانواده علت ديگر است كه در حال حاضر پيش روي خانواده ها قرار گرفته يعني خستگي و فشار كاري، عملاً حدود 2 الي 4 ساعت در پاسي از شب باقي مانده ديگر حوصله و زماني براي رسيدگي به امورات خانواده باقي نمي گذارد تا ارتباط معنوي، دوستي، عشق و گرمي و دوستي در خانواده را فراهم آورد و اين خود يك علت بي علاقگي مي شود.
علت ديگر افزايش طلاق و يا فروپاشي خانوادگي صرفنظر از منظر اجتماعي و آماري، اقتصادي يعني آشنايي زنان با حقوق قانوني خود كه همان استقلال مالي است. زنان با كسب مهريه و يا اشتغال در جامعه ـ با اشتغال زايي كه از سوي دستگاههاي دولتي و غير دولتي براي زنان فراهم شده به استدلال اينكه براي دريافت حقوق و ديگر مزايا به نحوي قانعاند ومزاحمتي ندارند ـ اين امر كه يك پشتوانه اجتماعي تلقي مي شود باعث شده طلاق عاطفي به طلاق واقعي تبديل شود و آمار طلاق رو به افزايش باشد.
علت ديگر اينكه جهل به تربيت جنسي و نداشتن دستورات آن، عامل بيعلاقهگي به مسائل جنسي در زنان مي شود همچنين تعصبات بيهوده مذهبي يا نداشتن احكام آن كه به ديد پليد و زشت بودن و گناه داشتن و... عامل بي اعتنايي زن به روابط زناشويي مي شود البته اين امر تنها در زنان نيست بلكه در مردان هم بسيار است و همين نارضايتي عامل ديگر طلاق در ايران شده است زيرا اينگونه زنان و مردان چون غريزه جنسي خودرا درون خود سركوب مي كنند و هيچگونه لذتي از آن در وجود خود احساس نميكنند عامل بهانه جويي شده و دست به خشونت مي زنند و تمايل به خود ارضائي شامل آرايش شديد زنان و پوشيدن لباسهاي بدن نما براي نشان دادن برجستگي هاي بدن خود مي شوند و بعضاً براي اينكه كاملتر ارضاء شوند اقدام به رابطه خلاف شئون دين و نظام با جنس مخالف ديگر غير از همسران خود مي شوند. به نظر ميرسد بايد مكاني براي آموزش دختران و پسران جوان قبل از ازدواج و يا توسط پدر و مادران فراهم شود چون اين بي تفاوتي جامعه و پدر و مادر در اين امر مهم باعث ناهنجاريهاي خانوادگي و بعضاً پديده زشت خيانت همسران در زندگي مشترك شده است.
در تحقيقاتي كه اينجانب به عمل آوردم متاسفانه آمار ناگواري از ارتباط دختران و پسران جوان وجود دارد و بعضاً اين دوستي ممكن است ارتباط جنسي را هم در برداشته باشد كه خانواده ها و مسئولان مدارس از اين موضوع بي اطلاع هستند و اين در حالي است كه نوجوانان و جوانان ما آگاهي كافي نسبت به اين مسئله ندارند كه تا قبل از ازدواج چه پيامد ناگواري در انتظارشان است.
همچنين در تحقيقات بدست آمده مشخص شد كه90 درصد دختران در 12 تا 24 يا 26 سالگي نامه هاي عاشقانه اي به پسران 13 تا 27 يا 28 سال مي نويسند كه به نظر بايد سطح آموزش و آگاهي در بين اين قشر از جامعه بالا رود.
با عنايت به معضلات اجتماعي فراهم شده، بنا به بررسيهاي فوق الذكر راز عاشق ماندن آن است كه با ميل و رغبت و خواسته قبلي خود براي آن تلاش كنيم زيرا عاشق بودن و عاشق ماندن موجب دستيابي به مشاركتي درازمدت درزندگي خواهد شد و توانايي اقدامات شجاعانه را بوجود مي آورد و اين رابطه برقرار كردن زياد سخت نيست بلكه برعكس اگر كسي مايل به برقراري اين ارتباط عاشقانه با يكديگر باشد بايد تلاش كند و آن هم با احساس و عاطفه كه برايش لذت بخش و مفرح باشد مثل همسري كه براي همسرش جشن تولد ميگيرد طوري برنامهريزي مي كند كه طرف مقابل اصلاً اطلاعي ندارد تا در يك آن وارد محفل مي شود هيجان زده مي شود و نمي داند چگونه از اين همه شور و حال عاشقانه كه برايش ترتيب دادهاند، قدرداني كند و هيچ زمان اين عمل و حركت را فراموش نميكند حتي اعضاي شركت كننده در آن مراسم هم از ياد نميبرند و صميميت بيشتري نسبت به آنها پيدا ميكند؛ پس يك زن و شوهر يا دو زوج جوان بايد طوري با يكديگر معاشرت و ارتباط داشته باشند كه تمايل قلبي خود را به زيباترين نحو نشان دهند تا خود از لحظه به لحظه آن لذت ببرند و اين عمل مستلزم وقت و امكانات كافي و مناسب بوده كه بايد براي آن ايجاد كنند.
متاسفانه زندگيهاي امروز، مملو از گرفتاري ها و درگيري هاي اقتصادي واجتماعي شده و مردم ديگر وقت چنداني براي برقراري ارتباط صميمي با يكديگر ندارند و آنقدر براي يك خانواده كوچك سرگرمي ايجاد شده كه دقايقي را نمي توانند با يكديگر خلوت كنند و ازخاطرات زندگي و معاشرتهاي عاشقانه ومودبانه و پاكي و صفا زندگي مشترك بگويند و يا پاسخگوي سوالات و خاطرات خود براي بچه ها باشند. بطور مثال همين جعبه جادوئي كوچك كه در هر كوچه و برزخي مثل خانه هاي ما نقش تربيتي بسيار بدي پيدا كرده و الحمدالله روز به روز به كانالهاي سرگرم كننده آن كه حدود 12 الي 13 كانال است، افزوده مي شود كه اگر براي هر كانال نيم ساعت هم وقت بگذاريم و با دو چشمانمان به آن زل هم بزنيم جمعاً7ساعت مي شود يعني نيمي از وقت بسيار با ارزش و گرانبهاي ما. حال آيا وقت و فرصت صحبت با زن و بچه و ديدار روي زيباي آنها پيدا مي شود يا شايد طعم غذايي كه كدبانوي خانه درست كرده را احساس نميكنيم چه برسد به تشكر و به به گفتن. زيرا دستمان به قاشق و هدايت آن به دهان است، تا چشممان به اين برنامه و بعد آن برنامه باشد آيا اين است لذت زندگي و عشق و محبت؟ در صورتي كه اگر همين وقت را صرف ديدار روي زيباي يكديگر و گفتوگوي گرم و صميمي كنند چقدر زيباست.
همچنانكه كندن علفهاي هرز يك زمين و آبياري آن براي شاداب نگه داشتن باغ ضروري است وقت گذاشتن براي ارتباطات و گفت و شنود با شريك زندگي نيز براي طراوت زندگي زناشويي و خانوادگي ضروري است و اين باعث استحكام خانواده مي شود.
متأسفانه بعضاً زن و شوهرها فكر ميكنند همه زواياي زندگي همديگر را شناخته اند در حالي كه تغيير و تحولات است كه به زندگي رنگ و بو مي دهد و اتفاقات غيرمترقبه خوشايند است كه زندگي را از يكنواختي خارج كرده و به آن هيجان مي دهد. البته اختلاف نظر در خانواده بسيار است و آنقدر كارهاي فرعي و اصل براي خود تراشيدهاند كه هر كدام از آنها نياز به وقت فراوان دارد.
در صورتي كه اگر هر يك از طرفين وقتي را به يكديگر اختصاص دهند و هر روز ساعاتي را با آرامش در كنار هم بگذرانند مثل چاي يا قهوه خوردن كنار يكديگر و فكر كردن به اينكه در گذشته (قبل از ازدواج) يا زمان نامزدي يا اوايل شروع زندگي زناشويي كه چقدر همديگر را دوست داشتند و يا چرا همديگر را دوست داشتند خيلي از معضلات وناهنجاري هاي زندگي و جدايي و طلاق و بزهكاري در جامعه حل شده و راهكاري براي پيشگيري از خيلي از جرائم خواهد بود.
چند پيشنهاد:
1- براي حفظ روابط صميمانه زن و شوهري هر روز چند دقيقه با يكديگر قدم بزنيد و زمان خواب دست در دست هم بخوابيد و صبح كه از خواب بيدار ميشويد و شب قبل از خواب همديگر را ببوسيد اين عمل عامل مي شود كه حس كنيد با يكديگر نزديك هستيد.
2- صريح و واضح به هم بگوييد دوستت دارم و بگوييد هر دوي ما در زندگي و ارتباط سابقمان از گفتن اين جمله پرهيز ميكرديم ولي حالا در تجربه و زندگي جديدمان براحتي به هم ميگوييم دوستت دارم سپس اثر اعجاب انگيز آن را خواهيد ديد.
3- اگر همسرتان كاري براي شما انجام داد به او بگوييد متشكرم، خريد هداياي كوچك مثل:چند شاخه گل و غافلگير كردن طرف مقابل با برنامه هاي خاص در مناسبتهاي خاص باعث ميشود همسرتان احساس كند شما قدر او را ميدانيد و براي كارهاي او ارزش قائل هستيد.
4- در نامه نوشتن به يكديگر در زمان مأموريت با الفاظ دوست داشتن، طرف هميشه اين نامه را با خود همراه دارد چه بسا در روز چندين مرتبه آن را مطالعه ميكنند و همين امر باعث آرامشش مي شود و حتي در زمان دلخوري با يكديگر وقتي مراجعه به آن نامه هاي مي كند و آنرا رويت ميكند با آن گذشته شيرين، احساس آرامش دست ميدهد.
يادآوري ميشود وقتي را كه حضرت امام (ره) در لبنان بودند و نامه عاشقانه به همسر گراميشان نوشته بودند با چه كلمات زيبا و عاشقانه اي ـ كه خيلي از علماء باورشان نبود اين نامه و الفاظ و عبارات از امام است ـ نامه مينوشتند، لذا سعي كنيد تاجايي كه مي توانيد از يكديگر دور نشويد و روابطتان را به هر نحو كه ممكن است برقرار كنيد و از ارتباطات غيرضروري مثل ديدار دوستان و شب نشيني با آنها يا پارك و سينمارفتن وجلسه و... پرهيز كنيد زيرا اينها لطمه به روابط خانوادگي مي زند. باور كنيد اين عبارت دوري و دوستي لفظ فريبانه غربي است كه با ما تحميل كردهاند.
5- سعي كنيد نيازها و علائق طرف مقابل را بشناسيد و براي دستيابي به آنها تلاش كنيد عشق شما به طرف مقابلتان پايدار خواهد ماند، مردي كه به احترام متقابل اهميت مي دهد در مقابل احترام و محبت شما خود به خود همين روش را دنبال مي كند لذا چنين مردي از الفاظ زشت و... متنفر است و مسلماً دوست ندارد اين الفاظ از دهان زن خارج شود پس دنبال راهي باشيد براي هرچه نزديك تر شدن به همسرتان چون صرف سينما رفتن، وقت گذراني ، پارك و مهماني رفتن كافي نيست زيرا اينها محلي براي بحث هاي جدي و شناخت يكديگر نيست و عاشق ماندن يك راز مهم و يك ارتباط طولاني مدت است، پستي بلندي هاي زياد دارد و به همين دليل بايد با هم صادق شفاف باشند حتي اگر هوا طوفاني باشد و تگرگ ببارد.
با اميد فراواني زيباييهاي زندگي و هرچه با شكوه و بارورتر شدن عشق، دوست داشتن، محبت خانواده و پيشگيري از جرم با افزايش اين زيباييها و بها دادن به اموراتي كه سازنده زندگي و جامعهاي پويا است».
انتهاي پيام