كتاب «ميراث معماري مدرن ايران» تأليف اسكندر مختاري طالقاني ـ كارشناس حوزهي ميراث فرهنگي ـ با حضور سيدمحمد بهشتي، شهريار عدل، محمدحسن طالبيان و جمعي از كارشناسان حوزهي ميراث فرهنگي و معماري در خانهي هنرمندان ايران رونمايي شد.
به گزارش خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين مراسم كه عصر روز گذشته (دوشنبه، 20 تيرماه) برگزار شد، اسكندر مختاري با اشارهاي كوتاه به انگيزههاي تأليف كتاب «ميراث معماري مدرن ايران» گفت: سال 1367، سازمان ميراث فرهنگي تصميم به جدايي ساوه از تهران گرفت و به كارشناسان اين شهرستان اعلام شد كه بايد به تهران برگردند. من هم از جملهي آن كارشناسان بودم. با برگشت به تهران، به فكر جمع كردن تأليفات خود افتادم.
وي اظهار كرد: وقتي به اين فكر بودم، جليل گلشن نامهاي را دربارهي ميدان حسنآباد تهران به من ارجاع داد. براي نخستينبار براي ديدن اين ميدان به آنجا رفتم و متوجه شدم، اين ميدان اثري هنري و قابل توجه است. در آن زمان، ضابطهاي را تهيه كردم و با كمك شهرداري منطقهي 11، اين ميدان را ساماندهي كرديم.
او ادامه داد: در آن زمان، بيشترين توجه من روي معماري دورهي صدر اسلام بود و بعد از آن، به انتهاي دورهي معماري بيشتر توجه كردم؛ ولي هنوز آن فضا را درك نميكردم تا اينكه زماني به توصيه مرحوم آيتاللهزاده شيرازي در حال كار روي جلوخوان شمسالعماره بودم كه عكسهايي از بدنهي عودلاجان و ناصرخسرو گرفتم. در اين عكسها، چهرهي جديدي از بافت تاريخي تهران براي من آشكار شد. اين بافت به رنگ سرنجي و سبز بود. پس متوجه شدم، تاريخ تهران با تاريخ شهرهاي ديگر متفاوت است. اين مفهوم به دورهي تحول ما از سنتهاي معماري تا دورهي مدرن برميگردد.
مختاري با اشاره به كارهايي كه در بخشهاي مختلف سازمان ميراث فرهنگي و پس از مدتي، در ارگ تاريخي بم داشت، بيان كرد: آنچه در اين كتاب است، بخشي از تجربه و اطلاعات من است و بخش ديگر آن، در طول سالها كار، پيش من امانت مانده است. فكر ميكنم هنوز آنقدر امانت پيش خود دارم كه كتابي ديگر به جامعهي ميراث فرهنگي و معماري بدهكار باشم. معتقدم بايد اطلاعاتم را به ديگران نشر دهم و اميدواريم آن كتاب نيز دربارهي تهران باشد.
اين استاد دانشگاه گفت: از وقتي تحقيقات جدي خود را در اين زمينه آغاز كردم، متوجه شدم عدهاي روي اين موضوع كم و بيش كار كردهاند؛ ولي هنوز هيچكدام از آنها به نتيجه نرسيده بود، پس تصميم گرفتم كار را به پايان برسانم و جايگاهي درخور شأن آن بهوجود آورم.
مختاري ادامه داد: اگر زماني به جايي برسيم كه در برابر تخريب هر اثر به اين قضيه فكر كنيم كه اگر آن اثر تخريب شود، ديگر اثري مشابه آن نداريم، بهترين جايگاه براي ميراث فرهنگي و معماري كشور خواهد بود. در آن زمان ميتوان از آن اثر دفاع كرد.
او با اشاره به حضورش در اجلاس ميراث جهاني در سال 2003 ميلادي و ثبت ميداني متعلق به رژيم صهيونيستي در فهرست ميراث جهاني، اظهار كرد: با ثبت اين اثر، به من خيلي برخورد؛ چراكه آن اثر مانند ميداني در تهران، اما با ساختمانهايي سامانيافتهتر بود و با اين وجود، در فهرست ميراث جهاني به ثبت رسيد. بنابراين فكر كردم، توسعه در حال نابودي همهي ارزشهايي است كه در ايران داريم. پس به اين فكر كردم كه اگر اين ارزشها را در يك گفتمان به مناظره بگذاريم و دربارهي آنها بحث كنيم، بهتر است.
او هدف از تأليف كتابش را حفظ ميراث معماري مدرن بهعنوان بخشي از تاريخ دانست و گفت: در اين كتاب، با موضوع «ميراث معماري مدرن» استدلالهايي مطرح و آن استدلالها طبقهبندي ميشود تا راه آينده را به همه نشان دهند.
مختاري افزود: قول دادم اگر كتاب به چاپ دوم برسد، نقشهها و عكسهاي آن را روي سيدي بگذارم تا براي همه قابل استفاده باشد.
به گزارش ايسنا، رييس پيشين سازمان ميراث فرهنگي كشور نيز در سخناني گفت: اهميت چاپ اين كتاب و كتابهاي مشابه آن كه خوشبختانه در سالهاي اخير، شاهد انتشار آنها هستيم، بسيار زياد است.
سيدمحمد بهشتي ادامه داد: در يك نگاه رايج در نزد معماران، به تأثيري اجمالي از معماري دوران اسلامي و معماري دوران مدرن تقريبا اكتفا كرديم. به همين دليل، اكنون بدون هيچ تفسير اجمالي بسيار راحت دربارهي آنها اظهار نظر ميكنيم. در حالي كه گاهي با يك تفسير اجمالي بايد به يك كتاب نگاه كرد، به شرط آنكه علاوه بر نگاه لانگشات، نگاهي كلوزآپ نيز به اين موضوع داشته باشيم.
وي بيان كرد: اكتفا به يك نگاه اجمالي در عمل، ما را به اين باور ميرساند كه به نگاه عميق نياز نيست و اين شبيه اين قضيه است كه گاهي فكر ميكنيم، همهي چينيها شبيه هم هستند و تعجب ميكنيم، چرا همديگر را اشتباه نميگيرند، آنها نيز اينگونه دربارهي ما ايرانيها فكر ميكردند.
او اظهار كرد: اين يك نوع گرفتاري است كه نهتنها در حوزهي معماري مدرن با آن مواجه هستيم، بلكه در حوزهي معماري گذشته نيز با آن مواجهيم.
وي با اشاره به وجود تفاوتهايي بين معماري دورهي معاصر با معماري گذشته، گفت: دوران گذشته تا ابتداي تاريخ را بهعنوان اثري تاريخي ميشناسيم. به اين معنا كه دلالت تاريخي دارد. اين قضيه مانند شاهدي است كه دربارهي چيزي شهادت ميدهد، اما در معماري معاصر، نگاه تاريخي نداريم. معماري معاصر، معمارياي است كه مورد مصرف واقع ميشود و شأن كاركردي آن اهميت دارد. در واقع، عمر كوتاهي از آغاز تا پايان دارد و به نظر ميرسد، يك معماري مصرفي است.
بهشتي افزود: ما پيش از دوران مدرن، بنا را براي عمري طولانيتر از خودمان ميساختيم، ولي اكنون بنا ميسازيم براي عمري كمتر از دورهي خودمان. اين ابتلايي است كه به معماري دوران معاصر مربوط ميشود. شايد براي جامعهي معماري، آثار معماري دورهي معاصر به مثابه سند تاريخ معماري دورهي جديد باشد.
وي تأكيد كرد: آثار معماري و شهرسازي نه فقط سند تاريخ معماري ما، بلكه سند تاريخ ماست. بسياري از گمشدههاي تاريخ از طريق استناد به اينگونه اسناد است كه ميتواند از پشت مه بيرون آيد. اين شيوهاي است كه باستانشناسي ما زياد با آن آشنا نيست. اگر ما با نگاه باستانشناختي به آثار تاريخي نگاه كنيم، شايد هيچ سندي مانند آثار معماري كه با شرايط احوال جامعه همخوان بوده است، نتواند شهادت دهد.
او ادامه داد: هنر تاريخ مدرن اين است كه بايد ديد، چه چيزي در اسناد تاريخي است كه تا كنون به آنها توجه نشده است. نگاه ما، نگاهي نبوده است كه آثار گذشته شهادت تاريخي ميدهند و بايد آنها را به مثابه سند حفظ كنيم، بلكه نگاهمان از اين جهت است كه كتابي مانند «ميراث معماري مدرن ايران» با اين مفهوم اهميت پيدا ميكند. هرچند كتابهاي ديگري در اين زمينه داريم، ولي كتاب تأليف اسكندر مختاري مفهوم بهتري دارد، چون در مدت 30 سال با اين مفهوم كار كرده است.
بهشتي نقش انتشار اين آثار را كمك به بيشتر شدن علاقهي نسل جديد معماران به اين حوزه ارزيابي كرد و گفت: كتاب كنوني ميتواند نقطهي عطفي در نگاه ما به آيندهي تاريخي كشور باشد.
او بيان كرد: فكر ميكنم، اگر ما به اين حركت توجه جديتري داشته باشيم، ميتوانيم به اين قضيه فكر كنيم كه فقط اسكندر مختاري نبايد اين كتاب را چاپ كند، حداقل كاري كه ميتوان كرد، اين است كه سندهايي توليد كنيم كه به استناد آن اسناد، معماري معاصر را ذخيره كنيم تا معلوم شود اين معماري مانند مردم كشور چيني مشابه يكديگر نيست و فقط نبايد از دور به آن نگاه كرد، چون از دور نگاه كردن به موضوع يعني دورافتادگي از آن.
وي در پايان سخنانش اظهار كرد: پيشنهاد ميكنم، در چاپ دوم اين كتاب، قطع آن مانند چاپ اول نباشد. اسناد كتاب معماري در اين قطع، زياد خوانا نيست.
به گزارش ايسنا، پرويز پيران ـ استاد رشتهي جامعهشناسي شهري ـ نيز در سخناني، مروري گذرا بر شهر در اروپا و مدرنيته و مدرنيسم و تغييرات بعد از آن در شهر داشت.
وي كتاب اسكندر مختاري را مانند نسيم در نمايشنامهي «مكبث» دانست و گفت: اين كتاب نسيم كمجاني است.
به گزارش ايسنا، محمدرضا حائري ـ معمار و شهرساز ـ نيز در سخناني بيان كرد: كمتر از انگشتان دو دست دربارهي ميراث معماري مدرن ايران كتاب داريم. با اين وجود، تعداد كمي از آثار را ميشناسيم و هنوز تعداد زيادي از آنها براي ما شناختهشده نيست.
اين عضو ايكوموس ايران ادامه داد: اگر سال 1357، اين كتاب چاپ ميشد، به يقين مسيري كه در اين مدت به آن رسيدهايم، بسيار زودتر نتيجه ميداد.
او گفت: يك معمار با دغدغههايش در دههي 90 قصد دارد، صحبتي دربارهي آيندهي معماري ايران داشته باشد. كتاب تازهتأليفشده، مسائل بستر تاريخي و بستر اجتماعي را كاملا زمينهساز معماري ميداند و پوشش بيشتر در اين كتاب روي تثبيت و گردآوري آثار بوده است. در كتابهاي تدوينشدهي قبلي با اين موضوع، ويژگيهاي آثار منتشرشده از جمله بررسيهاي مستقل و متمركز تاريخ هنرشناسانه، كمتوجهي به بررسي كيفيتهاي فضايي آثار، كمتوجهي به چشمانداز و آيندهي معماري ايران و مستندات و سرعت تخريب آثار هميشه مورد توجه بودهاند.
حائري اظهار كرد: ايران امروز بين دو قطب گذشته و غرب قرار گرفته و كتاب اسكندر مختاري بهعنوان كسي كه خود 30 سال در گذشتهي ايران كار كرده است و موفقترين سند برنامهي حفاظتي ارگ بم را تدوين كرده، به ما هشدار ميدهد كه معماري مدرن در خطر است.
او با تأكيد بر اينكه ايران امروز ارتباط ضعيفي با گذشتهي خود دارد، در حالي كه ارتباط قوي و پررنگي با غرب دارد، گفت: ما روي گذشتهي ايران كم كار كردهايم، حتا در برخي مواقع پيش از شناخت، روي مكانها و آثار نام گذاشتهايم.
وي تأكيد كرد: آيندهاي موفق است كه گذشته به آن متصل باشد. ما نيز بايد پل ارتباط گذشته و آينده را برقرار كنيم، در غير اين صورت به سوي تخريب پيش ميرويم.
حائري افزود: ايران معاصر بايد نقطهي شروع شناخت باشد. معماري مانند يك زبان است، غربيها در معماري مدرن، حافظهي جديد و تاريخ دارند و نافي سنت و گذشته نبودهاند.
انتهاي پيام