/ارزيابي طنز در دهه‌ي 80/ سهيلا صلاحي‌مقدم: در دهه‌ي 80، طنز قابل توجهي نديده‌ام

سهيلا صلاحي‌مقدم در ارزيابي خود از طنز دهه‌ي 80، گفت: از سال‌ 80 به بعد، طنز قابل توجهي نديده‌ام و مي‌توان گفت كه طنز رو به افول رفته است. اين استاد دانشگاه و پژوهشگر در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،‌ با اشاره به ادبيات طنز، گفت: ما طنز را از دوره‌ي عبيد زاكاني يعني در قرن هشتم و در شعر سعدي و حافظ داريم. از مشروطه به بعد نيز با تأثيري كه از ادبيات غرب گرفتيم، آثار طنز زيادي خلق شدند كه آن را در آثار كساني چون ايرج ميرزا، صادق هدايت، ايرج پزشكزاد و دهخدا مي توان ديد. او افزود: همچنين مجلاتي چون «توفيق» را در قبل از انقلاب و مجله‌ي «گل‌آقا» را در بعد از انقلاب داريم؛ اما من مي‌توانم به قطع بگويم كه بعد از فوت كساني چون كيومرث صابري و عمران صلاحي، طنز قابل توجهي نديده‌ام و معتقدم كه طنز رو به افول رفته است. وي هدف طنز را اصلاح خواند و گفت: طنز هدف اصلاح‌طلبانه و اجتماعي دارد و با هزل و هجو متفاوت است و كساني كه قصد اصلاح اجتماعي دارند، طنزپرداز مي‌شوند. صلاحي‌مقدم به رواج طنز در اينترنت اشاره و عنوان كرد: در سال‌هاي اخير، اينترنت و سايت‌هاي اينترنتي اختاپوسي بزرگ شدند و در دسترس همه قرار گرفتند. اين فضا جوان‌پسند است و طنز در اين فضا ممكن است به هجو كشيده شود. او همچنين تأكيد كرد: من فكر مي‌كنم چون در اين فضا طنزي كه گفته مي‌شود، به صورت كتاب درنمي‌آيد، سنگيني و متانت لازم را ندارد. اگر چيزي مي‌خواهد ثبت شود، بايد از حالت اينترنتي خارج شود و كاغذي و كتاب شود تا جاودانه باشد. اين پژوهشگر دليل استقبال از فضاي اينترنت را براي طنزنويسي، آساني آن دانست و گفت: نوشتن در اين فضا نه پولي مي‌خواهد و نه با محدوديت چنداني مواجه است و اين ممكن است روند طنزنويسي را منحرف كند. بايد شرايط براي كساني كه استعداد خوبي دارند، فراهم شود تا بتوانند آثار خود را منتشر كنند. اين استاد دانشگاه در مقايسه‌ي طنز منثور و منظوم نيز بيان كرد: قبل از دهه‌ي 80، طنزهاي بسياري را چه به صورت منظوم يا منثور در مجلات مي‌ديديم؛ اما اين سال‌ها من كار قابل توجهي نديده‌ام كه بخواهم مقايسه‌اي انجام دهم. اكنون هم بيش‌تر كارها به هزل نزديك‌اند و به نظر من، اثر طنزي وجود ندارد كه بشود از نظر ادبيات به آن نگاه كرد. او علت اين موضوع را پريشاني اوضاع خواند و گفت: اين روزها جوان‌ها پريشان شده‌اند و اين پريشاني‌ها و دغدغه‌هايي كه وجود دارد، باعث شده است كه ما طنز فاخري نداشته‌ باشيم. يافتن دليل اين موضوع نياز به تحقيق دارد و بايد با ذره‌بين به اين مسائل نگريست و نبايد اين شتاب‌هايي را كه در طنز ايجاد شده است، دست كم گرفت؛ زيرا طنز يك نوع ادبي و ژانر ادبي جدي است كه نبايد آن را دست كم گرفت. او سپس درباره‌ي جايگاه طنز مكتوب گفت: چون من در اين سال‌هاي اخير، طنز مكتوب خوبي نديده‌ام، نمي‌توانم حرفي بزنم. در اين سال‌ها فقط كمدي‌هاي سطح پايين، شوخي و مطايبه‌هاي سطحي وجود دارد كه مي‌تواند به صورت مكتوب باشد و يا فيلم و نمايش. در اين سال‌ها طنز و كمدي‌هاي ناب نديده‌ام. اين آثار بسيار سطح پايين نشان‌گر اين هستند كه مردم دست كم گرفته شده‌اند و به شعور مخاطبان توهين شده است. صلاحي‌مقدم همچنين درباره‌ي تأثير محدوديت‌ها بر سطحي شدن طنز، گفت: مسلما بسته بودن فضا بر اين موضوع اثر گذاشته شده است. كاش فضا اين‌طور نبود و شما مي‌توانستيد بنويسيد. وقتي قرار باشد طنزپردازي مطلب خود را در فضاي رسمي منتشر كند، حساب‌شده‌تر كار مي‌كند. وقتي بداند قرار است مطالب او را جامعه‌ي فرهيخته بخوانند، نگران مي‌شود و خوب مي‌نويسد. اما وقتي جامعه بسته عمل مي‌كند، آثارش را در خفا مي‌نويسد و در خفا نوشتن، اين مسائل را هم به دنبال دارد. او در ادامه درباره‌ي كم‌تعداد بودن طنزپردازان در سال‌هاي اخير، عنوان كرد: در اين سال‌ها در علوم انساني، ادبيات و شعر و داستان و رمان كار برجسته‌اي نداشته‌ايم. اين شرايط به طنز هم كشيده شده است و سبب شده تا ما تعداد بسيار كمي شاعر و طنزپرداز خوب داشته باشيم. وي يكي از بزرگ‌ترين مشكلات طنزپردازي را كمبود معلومات طنزپردازان عنوان كرد و گفت: دهخدا چگونه نوشت؟ درد‌ها را حس كرد و طنز نوشت. او مطالعات بسيار وسيعي داشت،‌ هر كسي نمي‌تواند طنز بنويسد؛ بلكه بايد استخوان‌شكسته و بامطالعه باشد و با يك پس‌زمينه‌ي ادبي قوي به عرصه‌ي طنز بيايد. دهخدا چنين آدمي بود. اگرچه فضا نيز باز بود و او مي‌توانست بنويسد. جامعه‌ي بسته‌ي امروز بايد كمي باز شود و اجازه‌ي نوشتن به طنزپردازان داده شود. از سوي ديگر، طنزنويسان هم بايد معلومات خودشان را بالا ببرند و به خود سختي بدهند، بخوانند و با طنز در جهان و ايران آشنا شوند. صلاحي‌مقدم در پايان تأكيد كرد: طنز استعداد دروني مي‌خواهد كه نوعي نبوغ است؛ اما اين نبوغ بايد پرورش پيدا كند و جامعه هم به او كمك كند و اجازه بدهد تا حرف‌هايش را بزند. خط قرمزها هميشه هستند و بايد به آن‌ها احترام گذاشت؛ اما مي‌شود با رعايت كردن اين حدود، مسائل اجتماعي، سياسي و اقتصادي را مطرح كرد و به دمل مفسده‌انگيز جامعه نيش زد و آن را شفا داد. اگر اين اتفاق بيافتد، ما مي‌توانيم قله‌هاي ادبيات و علم را فتح كنيم. انتهاي پيام
  • جمعه/ ۳ تیر ۱۳۹۰ / ۰۹:۱۶
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 9004-00702
  • خبرنگار :