بني‌اعتماد در جشن تولد عزت‌الله انتظامي: شما «عزت» ما هستيد براي همه‌ي كارهايي كه نكرديد

مراسم نكوداشت عزت‌الله انتظامي همزمان با سالروز تولد اين هنرمند، با رونمايي از تمبر آقاي بازيگر برپا شد. به گزارش خبرنگار هنري خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين مراسم كه شامگاه امروز (دوشنبه، 30 خردادماه) در تالار وحدت برگزار شد، تمبر عزت‌الله انتظامي توسط اين هنرمند و محمود فرشچيان پرده‌برداري شد. عزت‌الله انتظامي تمبر خود را مهر زد و امضا كرد تا اين تمبر اعتبار داشته باشد. محمود فرشچيان نيز به يادگار اين جمله را در تمبر عزت‌الله انتظامي نوشت: «الهي تا جهان باشد به عزت در جهان باشيم.» ايرج راد، ديگر هنرمند تئاتر نيز پس از پرده‌برداري از اين تمبر، جمله‌اي را به يادگار براي انتظامي نوشت. در اين مراسم كه با حضور هنرمنداني مانند مرتضي احمدي، رخشان بني‌اعتماد، حبيب رضايي، خسرو احمدي، خسرو سينايي، هوشنگ گلمكاني، اصغر همت، نگار اسكندرفر، حميدرضا صدر و ... برگزار شد، عزت‌الله انتظامي خطاب به مهمانان حاضر در برنامه گفت: عذر مي‌خواهم كه از نظر جسمي بيرون آمدن از خانه برايم آسان نيست. او سپس شعر «گفتن دين و دل بر سر راهت كردم، هر چيز كه داشتم نثارت كردم، گفتا تو چه داري كه كني يا نكني، اين من بودم كه بي‌قرارت كردم» را خواند. انتظامي خطاب به حاضران كه در چهار طبقه‌ي تالار وحدت به شدت او را تشويق مي‌كردند، گفت: شما من را بي‌قرار كرديد، از سالي كه شروع به كار كردم، صداي دست‌هاي‌تان هميشه در گوشم آشناست، شما مردم بوديد كه من را به جلو آورديد و نگه داشتيد و من دست‌تان را مي‌بوسم. او با تقدير از برگزيدگان جشن تولدش، گفت: در مملكت ما، رسم است كه بعد از فوت افراد براي‌شان بزرگداشت مي‌گيرند. در حالي كه در تمام دنيا همزمان با تولد هنرمندان براي‌شان جشن مي‌گيرند. از مسؤولان مي‌خواهم روز تولد علي حاتمي نيز برايش بزرگداشت بگيرند، چراكه علي حاتمي زنده است. آقاي بازيگر سپس خاطراتي را از دوران كودكي خود بيان كرد و افزود: نه پدرم برايم تولد گرفت و نه مادرم. اصلا نمي‌دانستم تولد چيست، فقط مي‌دانستم سال تولدم 1303 است. وقتي به دنيا آمدم، آن‌قدر لاغر و نحيف بودم كه پدر و مادرم مي‌ترسيدند وقتي به خواب مي‌روم، ديگر نفسم بالا نيايد. مادرم كه تنها دختر باسواد محله‌ي سنگلج بود، با مشورت با زنان همسايه من را نزد روضه‌خواني كه «سيدمهدي» نام داشت، تبرك كرد. اين‌كه سن من الان به اينجا رسيده، اول بركت خداست و بعد هم سيدمهدي. انتظامي در ادامه‌ي سخنانش اضافه كرد: آرزو مي‌كنم خداوند به ما سلامتي فكر و آرامش بدهد. لطف و مهرباني را يادمان بدهد. ما در گذشته اين همه بي‌رحم نبوديم، همديگر را دوست مي‌داشتيم، اما امروز وضعيتي داريم كه خدا بايد به ما رحم كند. براي كشورم آرزوي آرامش دارم و براي مردمم لب خندان. در ادامه‌ي اين برنامه، محمود فرشچيان نخستين هنرمندي بود كه روي صحنه آمد. او گفت: عزت انتظامي موجب افتخار و عزت هنر ماست. خداوند به او سلامتي و طول عمر بدهد. استاد بزرگي است كه هر هنري خلق كرد، در نهايت بزرگي و خوبي بود. كمال هنرمندي و اعتلا در هنر در كارهايش متجلي است. فرشچيان از عزت‌الله انتظامي به‌عنوان انساني نيك‌انديش و خيرخواه ياد و اضافه كرد: او همواره در كارهاي انساني و خيرخواهانه پيش‌قدم بوده و اين به‌دليل لطفي است كه خداوند به او دارد. سپس رخشان بني‌اعتماد، ديگر هنرمند حاضر در برنامه در سخناني درباره‌ي عزت‌الله انتظامي گفت: او آقاعزت است، آقا به مفهوم واقعي كلمه. اين فيلم‌ساز خطاب به انتظامي گفت: بهتر از هر كسي مي‌دانيم كه درباره‌ي شما مي‌توان ساعت‌ها گفت، كتاب‌ها نوشت، فيلم‌ها ساخت، همچنان كه چنين كارهايي انجام شده است؛ اما آقاي انتظامي با الهام از خودتان مي‌گويم كه هميشه پاي يادداشت‌هاي‌تان امضا مي‌كنيد عزت. بي‌تعارف و اغراق بايد بگويم شما عزت سينما و عرصه‌ي فرهنگي ما هستيد. نه فقط به‌خاطر آثار به يادماندني‌تان، بلكه به‌خاطر كارهايي كه انجام نداديد و فيلم‌هايي كه بازي نكرديد. او ادامه داد: شما عزت عرصه‌ي فرهنگ هستيد، نه به‌خاطر حضورتان در بسياري از جاها، بلكه به‌خاطر عدم حضورتان در بسياري از جاها. عزت عرصه‌ي فرهنگ و تاج سر همه‌ي ما هستيد چون بنده‌ي زر، زور و تزوير نشديد. سخنان رخشان بني‌اعتماد با تشويق بسيار حاضران همراه شد، به‌گونه‌اي كه در ميان سخنان كوتاه او چندبار اين تشويق‌ها انجام شد. پس از پخش بخش‌هايي از فيلم «گاو» سامان احتشامي، هنرمند پيانيست، دو قطعه موسيقي نواخت. او قطعه‌ي «زندگي» را كه به گفته‌ي خودش به‌خاطر زندگي پرافتخار عزت‌الله انتظامي آماده كرده بود، نواخت و بعد از آن نيز موسيقي مقدمه‌ي سريال «هزار دستان» را اجرا كرد. سپس حسين پاكدل كه به نوعي اجراي برنامه را برعهده داشت، روي صحنه آمد. پاكدل با اشاره به سال‌هاي طولاني حضور انتظامي در عرصه فرهنگ و هنر ايران، گفت: رسيدن به اين‌جا با اين عزت چگونه است، رخشان بني‌اعتماد و استاد فرشچيان جان كلام را گفتند. در دنيايي زندگي مي‌كنيم كه يك‌شبه يك چوب خشك مشهور مي‌شود، مدل‌هاي چيني‌اش هم وارد شده است؛ اما عزت‌الله انتظامي اگر عزت دارد فقط به‌خاطر شهرتش نيست،‌ اتفاقا اين شهرت وبال گردن اوست، 65 سال دنبال آدم بودن، او را به اين‌جا رسانده است. پاكدل با خواندن شعر مولانا «دي شيخ با چراغ همي گشت گرد شهر ...» ادامه داد: عزت‌الله انتظامي نشان داد، آرزوي ما برآورده شده است. او پيش از اين‌كه هنرمند باشد، يك انسان است و درد آدم بودن را دارد. اين هنرمند تئاتر متذكر شد: هريك از ما اعتباري براي يكديگر داريم؛ اما عزت‌الله انتظامي گنجينه‌اي است كه همواره پر است. در همه‌ي زمينه‌ها، گنجينه‌ي او سرشار است. انسان كامل چنين است؛ فردي با اين اندازه شهرت هر هفته با پاي عمل‌شده سه طبقه ساختمان خانه‌ي تئاتر را بالا مي‌رود، مدام به موزه‌ي سينما و فرهنگستان هنر سر مي‌زند و با اعتبارش به بچه‌هاي سينما و تئاتر كمك مي‌كند و هيچ حركت انساني‌اي را نمي‌بينيم كه او جلو نباشد. پاكدل اظهار كرد: مي‌گويند در اين مملكت يك گرسنه نداريم، ان‌شاءالله كه نداشته باشيم؛ ولي آيا گرسنه‌ي آبرو نداريم؟ خدا نكند آدم در اوج شهرت باشد، اما نتواند براي نوه‌ي كوچكش يك هديه بخرد. عزت‌الله انتظامي فردي است كه سراغ اين‌گونه هنرمندان مي‌رود، سراغ كساني كه رو به موت هستند و كسي به ديدن‌شان نمي‌رود. او پناه بسياري از بچه‌هاي سينما و تئاتر است. براي بچه‌هاي افغان از بازاري‌ها پول جمع مي‌كند. حسين پاكدل متذكر شد: سه‌شنبه‌ها كه آقاعزت به موزه‌ي سينما مي‌رود، اميدي در دل من مي‌تپد. باغبان موزه‌ي سينما حس مي‌كند امروز چه روزي است. وي با اشاره به مردمي بودن عزت‌الله انتظامي، خاطر نشان كرد: هيچ شده به تلفن او زنگ بزنيد و تلفنش روي پيغام‌گير باشد. هرگز شده آقا عزت در جلساتي كه با مديران برگزار مي‌شود، براي خودش چيزي بخواهد. او هميشه به فكر بچه‌هاي هنرمند است. پاكدل در ادامه‌ي صحبت‌هايش افزود: بياييد كمي به يكديگر رحم كنيم، درباره‌ي هم انصاف داشته باشيم، روزگار غريبي است، اگر خودمان به يكديگر رحم نكنيم، چه كسي به ما رحم مي‌كند، بياييد نام يكديگر را با احترام به زبان بياوريم. برگزاري اين‌گونه بزرگداشت‌ها بهانه‌اي است كه به نسل امروز بگوييم كه نسل قبلي چنين زيست. كارگردان نمايش‌هايي مانند «حضرت والا» و «رقص زمين» با اظهار تأسف از درد انسان معاصر، يادآور شد: مي‌خواستم از درد عزت انتظامي بودن بگويم. درد او كه گاهي نمي‌تواند كارهايي را كه دوست دارد براي ديگران انجام دهد. ببخشيد اگر پراكنده صحبت كردم، حال‌مان خوب نيست، روزي صورت‌مان را با سيلي سرخ نگه مي‌داشتيم، اما حالا ديگر ناي سيلي زدن هم نداريم. پاكدل در پايان صحبتهايش با خواندن قطعه شعري از زنده‌ياد قيصر امين‌پور «دردهاي من جامه نيستند تا ز تن درآورم ...» گفت: ختم كلام اين‌كه بيشتر به يكديگر رحم كنيم. در اين مراسم بخش‌هايي از فيلم «و آسمان آبي» كه در آن، عزت‌الله انتظامي از شروع كارش در پيش‌پرده‌خواني تئاترهاي لاله‌زار سخن مي‌گفت، پخش شد. پخش تصاويري از فيلم‌هاي عزت‌الله انتظامي از ديگر بخش‌هاي اين مراسم بود. در اين برنامه كه با حضور مسؤولاني مانند حميد شاه‌آبادي ـ معاون امور هنري‌ ـ، حسين مسافرآستانه ـ مدير اداره كل هنرهاي نمايشي ـ، مجيد سرسنگي ـ مديرعامل خانه‌ي هنرمندان ايران ـ، مجيد جوزاني ـ مديرعامل پيشين خانه‌ي هنرمندان ايران ـ، بابك چمن‌آرا ـ از مسؤولان مؤسسه بتهوون ـ برگزار شد، مجيد سرسنگي به نمايندگي از خانه‌ي هنرمندان، تابلويي را كه هنرمندان اين مكان به او تقديم كرده بودند، به عزت‌الله انتظامي اهدا كرد. همچنين بابك چمن‌آرا به نمايندگي از مؤسسه‌ي بتهوون هديه‌ي اين مؤسسه را اهدا كرد. از سوي بنياد رودكي نيز هديه‌اي به آقاي بازيگر اهدا شد. ضمن اين‌كه محمود فرشچيان ديوان حافظي را به آقاي بازيگر اهدا كرد. در پايان اين برنامه، كيك تولد عزت‌الله انتظامي كه تصوير اين هنرمند بر آن نقش بسته بود، بريده شد. انتهاي پيام
  • دوشنبه/ ۳۰ خرداد ۱۳۹۰ / ۲۱:۰۴
  • دسته‌بندی: علمی2
  • کد خبر: 9003-19284
  • خبرنگار : 71342