يك پژوهشگر حوزهي موزه و موزهداري معتقد است: اكنون موزههاي ما زير سايهي عتيقهفروشيها كار ميكنند، نه زير سايهي يك مؤسسهي علمي و ويترين موزههاي ايران با ويترين يك عتيقهفروشي تفاوتي ندارد.
دكتر نوشيندخت نفيسي در گفتوگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، مديريت در موزههاي ايران را به سه بخش سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، اماكن مقدس و آستان قدس رضوي و همچنين بنياد مستضعفان و جانبازان دستهبندي و بيان كرد: هر كدام از موزهها در اين مديريتها، پيشينهي خاص خود را دارند. شايد بتوان گفت كه موزههاي ايران تابع چند مديريت مختلف در هريك از اين بخشها هستند و هر كدام مديريت و مخاطب خاص خود را دارند.
او ادامه داد: بسياري از پرسنل اين مديريتها آموزشهاي لازم را نديدهاند و اين رشته به معني واقعي خود در ايران آموزش داده نشده است، تنها گروهي كه آموزشهاي تخصصي دربارهي موزهداري را گذراندهاند، مديران گروه موزههاي تابع سازمان ميراث فرهنگي هستند كه باستانشناسي خواندهاند و يك واحد از پروژههاي درسي آنها دربارهي موزهداري بوده است.
وي نخستين موزهي علمي ايران را موزهي ايران باستان دانست و گفت: در گذشته، موزهداري مستلزم دريافت آموزشهاي علمي بود كه در موزهي ايران باستان سابق، موزهي ملي كنوني، عدهاي آموزشهاي ضمن خدمت آن را ميديدند. در گذشته، تعدادي دربارهي موزهداري اطلاعات داشتند. اكنون نيز وضعيت موزههاي ما همينگونه است و هنوز هيچ تحولي را در موزهها آنگونه كه بايد نديدهايم.
حركتها در زمينهي موزهداري بسيار كند بوده است
نفيسي اظهار كرد: هرچند در مسائل فني مانند استفاده از سيستمهاي رايانهيي براي ضبط و شناسايي اشيا و قدمت آنها، قدري با تكنولوژي موزهداري آشنا شدهايم، ولي در بخشهاي فرهنگي موزه، هنوز حركت چنداني نشده است.
اين استاد دانشگاه در رشتههاي تاريخ هنر و موزهداري دانشگاه تهران ادامه داد: بهطور كلي، حركتها در زمينهي موزهداري بسيار كند بوده است. اكنون موزهها بيشتر به ابعاد فرهنگي و آموزشي توجه دارند و جذب مخاطب در آنها بسيار ضعيف است، چون بهطور كلي، هيچگاه موزهها طبقهبندي نميشوند.
تأثير آثار موزهها روي مخاطب در نظر گرفته نميشود
وي گفت: در نيم قرن گذشته، موزهها فقط مكاني براي نگهداري و نمايش آثار هنري يا علمي نبودند و بيشتر كار آموزشي و پژوهشي آنها مورد توجه بوده است. در جهان معاصر، هر موزه به دو بخش دروني و بيروني تقسيم ميشود؛ در بخش دروني، آثار تهيه و جمعآوري و اقدامات لازم براي حفاظت از آنها انجام ميشود و با طبقهبندي و ثبت آنها و انجام پژوهشهاي مورد نياز، آثار براي انتقال به موزه آماده ميشود؛ اما پس از ورود به تالارهاي موزه، مسألهي مهمي كه در نظر گرفته نميشود، بررسي تأثير آثار روي مخاطب است و متأسفانه موزههاي ايران در اين زمينه، ضعيف عمل ميكنند.
او افزود: تا چند سال پيش، رشتهي موزهداري در مؤسسهي آموزش عالي ميراث فرهنگي تدريس ميشد، ولي اين مؤسسه نيز در اين بخش، ضعيف عمل ميكرد.
شرايط ويترين موزهها بهتر شده است
اين كارشناس حوزهي موزهداري دربارهي وضعيت موزهها در ايران، گفت: موزهها از نظر مسائل فني و حفاظتي پيشرفت كردهاند. همچنين وضعيت ويترينهاي آنها بهتر شده است، ولي بيشتر تزييني هستند تا اينكه مفيد باشند. ويترينها به انواع وسايل حفاظتي مجهز هستند، با اين وجود، اصلا به كيفيت علمي موزهها توجه نميشود و فقط به بحث كمي و تعداد افتتاح موزهها دقت ميشود.
نفيسي بيان كرد: موزه فقط شامل يك شيء نيست، بلكه مجموعه در موزه اهميت دارد، بخصوص اين امر در ايران يك مسألهي پيچيده است. با اين وجود، موزهي مادر، موزههاي كوچكتر را بايد تغذيه كند.
او با اشاره به مشكل چند سال اخير موزهي ايران باستان مبني بر اينكه برخي مسؤولان آن اطلاعات كافي و كاملي دربارهي موزهها نداشتند، ادامه داد: موزهداري يك كار بسيار تخصصي است و نميتوان مدير آن را بدون در نظر گرفتن حساسيتها انتخاب كرد. گروههاي متخصص بايد براي موزهها تصميم بگيرند. اين موارد متأسفانه در موزههاي ايران حل نشده و فكر ميكنم، بسياري از آنها تا كنون اشتباه انجام شده و مجموعهاي را خراب كرده است، چون در موزهداري قديم، شيء مهمتر از مجموعه بود. اكنون اين وضعيت بدتر شده است. در حالي كه شيء يك كلمه است و با در كنار هم قرار دادن آنها ميتوان ارتباط بين اشيا را برقرار كرد.
موزهها مخاطب را راضي نميكنند
اين استاد دانشگاه اظهار كرد: متأسفانه ما هنوز دربارهي مخاطب موزه هيچ فكري نكردهايم و مخاطبشناسي و طبقهبندي مخاطب كاري است كه بايد حتما انجام شود. موزهداري ما هدفمند و روشمند نيست.
وي دربارهي سپردن موزهها به بخش خصوصي نيز گفت: ديد من در اين زمينه منفي است، اگر موزه بازده خوبي در سيستم دولتي داشته باشد، ميتواند جوابگوي خوبي باشد. دليل ضعيف بودن جذب مخاطب به موزه اين است كه موزهها مخاطب را راضي نميكنند، مخاطب به تالار موزه ميرود، اشيايي را ميبيند و از آنها هر برداشتي را كه دوست داشته باشد، ميكند.
او ادامه داد: موزهداري اين است كه به مخاطب بگوييم، آن شيء چه بوده است و حتا در حالت كلي، هدف از ايجاد آن چيست. شايد در جمع حدود پنجهزار نفري موزهداران كشور تا كنون فقط 300 نفر آموزشهاي لازم را در اين زمينه ديده و تخصص كافي را داشته باشند.
سپردن موزهها به بخش خصوصي كار درستي نيست
نفيسي گفت: ساختار جامعهي ما هنوز نميتواند اين قضيه را كه موزهها به دست بخش خصوصي سپرده شوند، قبول كند، اين كار درستي نيست. من در زمان حاضر، مخالف سپردن موزهها به بخش خصوصي هستم.
او اظهار كرد: هر جامعهاي، ساختارهاي خود را دارد؛ ولي ما هنوز براي مسائل فرهنگي مديريت خاصي نداريم، اينكه چرا موزههاي ما نميتوانند اين كار را انجام دهند، بايد بررسي شود. حتا انتشارات موزهها هم بسيار ضعيف است و فقط چند عكس و زيرنويس آنها، بخش انتشارات موزهها را تشكيل ميدهند. دليل اين مساله وجود سرويسهاي ناقص و ناكافي در موزههاست.
وي گفت: موزه مانند كتابي است كه اگر از آن چيزي نفهميم، ديگر به آن نگاه نميكنيم. اكنون بخش خصوصي فقط وظيفهي خود را برپا كردن يك موزه و انجام كارهاي حفاظتي و امنيتي ميداند. پس موزه نميداند چگونه يك مسألهي فرهنگي را براي بازديدكنندگان جالب و جاذب جلوه دهد.
او تأكيد كرد: براي مخاطب ايراني بايد فرهنگ ايراني عرضه شود و چون ما با فرهنگ مردم خود آشنايي نداريم، نميدانيم بايد به آنها چه خوراكياي بدهيم. در حالي كه موزه، خاطرات گذشته را به ياد ميآورد.
بهروز نبودن موزههاي ايران يك ضعف است
اين كارشناس حوزهي موزهداري با تأكيد بر لزوم هدفمند بودن موزههاي مادر، گفت: فرهنگي كه بايد آموزش داده شود تا مخاطب راضي شود، هنوز در موزههاي ما وجود ندارد، حتا وضعيت برچسبهاي موزهها بسيار ضعيف است. ما در موزهداري، بسيار عقب هستيم و موزههاي ما در بخش خصوصي و عمومي عملكرد مناسبي ندارند، چون مخاطب را راضي نميكنند. حتا در سيستم طبقهبندي انبارها بايد اين قضيه مشخص باشد و شيء در ويترين بايد خود را نشان دهد. آنچه در ويترين وجود دارد، براي آموزش مخاطب است، ولي ما هنوز به اين قضيه نرسيدهايم.
نفيسي ادامه داد: يكي از بزرگترين ايرادهاي موزهها، نبود مستندات براي آنهاست. شيء در ويترين وجود دارد، ولي مستندات آن وجود ندارد.
او بهروز نبودن موزههاي ايران را يك نقطه ضعف دانست و گفت: حتا بليتها نيز اين وضعيت را دارند. بليتهاي تصويري موزهها يكي از بزرگترين انواع تبليغات است. موزهي هنرهاي ابتدايي پاريس روي بليتهايش، تصاوير مختلفي را از اشياي موجود در موزهها منتشر كرده است. آنها از همين قطعه كاغذ نيز براي تبليغ خود استفاده ميكنند؛ ولي متأسفانه ما در ايران بسيار ضعيف هستيم و موزههاي ما با مخاطب همپايي ندارند. در واقع، هرچند امكانات داريم، اما موزهها به مخاطب سرويس نميدهند. در اصطلاح، خروجي مؤسسههاي فرهنگي ما بسيار ضعيف است.
نفيسي با اشاره به دليل نامگذاري 28 ارديبهشتماه تحت عنوان روز جهاني موزهها، اضافه كرد: اين روز پس از تأسيس موزهي آرميتاژ در سنپترزبورگ به اين نام نامگذاري شد. امسال نيز به پيشنهاد ايكوم شعار «موزه و خاطرهها» براي آن انتخاب شده است.
انتهاي پيام