تکامل و تحول در طبيعت و موجودات اجباري است و هر موجود و نبات و يا حيواني، طبق آيين خلقت خداوندي به اجبار بايد به مرحلهاي برسد، اما اين مسأله در انسان اين گونه نيست؛ بلکه خداوند به انسان اختيار داده و او را براي طي مراحل تکامل و تحول از مراحل پايينتر به مراحل بالاتر صاحب اختيار قرار داده است، او يا راه حق، عدالت و ارزشهاي انساني را طي ميکند يا در مسير حيوانيت قرار ميگيرد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، حجتالاسلام والمسلمين محمدصادق يوسفي مقدم، رييس مرکز فرهنگ و معارف قرآن کريم به مناسبت فرارسيدن فصل بهار و تحول در طبيعت، سير مراحل تکامل انسان از ديدگاه قرآن را به بحث نشست.
خداي متعال انسان را آفريد و در آفرينش او به خود آفرين گفت «فتبارک الله احسن الخالقين» و اين آفرين به لحاظ جايگاه و اهميت خلقت انسان و ارزشهايي که او ميتواند در طول زندگي دنياييش کسب کند است. البته آدمي دو نوع آفرينش دارد، آفرينشي که جنبه مادي و به تعبيري مُلکي دارد و آفرينشي که جنبه معنوي و ملکوتي دارد.
* مراحل خلقت انسان
خلقت مادي و دنيايي انسان داراي مراحلي است که متوقف بر تحول و تکامل است، البته جنبه ملکوتي و بُعد معنوي او نيز داراي مراحل تحولي و تکاملي است که آيات مختلف قرآن به آنها اشاره کرده است.
* تحولاتي که انسان را کامل ميکند
طبق آيات قرآن کريم، انسان هم از نظر فيزيکي و مادي، دوراني را از تحول طي کرده و به کمال ميرسد و هم از حيث معنوي دوراني را طي کرده و به کمال ميرسد، در بُعد آفرينش مُلکي انسان، در برخي از تعابير قرآن تصريح دارد «وَ مِنْ آَيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ»، (الروم:20)؛ يعني از نشانههاي خداوند اين است که انسان را از خاک آفريده است، در برخي از تعبيرات دارد که «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ»، ( الانعام: 2).
اين گونه تعبيراتي که ابتداي آفرينش انسان را از خاک و گل ترسيم کرده است و حتي در برخي آيات ديگر ميفرمايد: «وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا»، (الفرقان: 54 )، يعني خداوند از آب انسان را آفريد و يا «أَلَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ»، (المرسلات: 20)، آيا ما شمارا از آبي بي مقدار و پست نيافريديم، ناظر به تحولات و تکامل آفرينش انساني است.
اين آيات و تعابير مختلف مراحل آغازين تحول و تکامل بشري را نشان ميدهد، قرآن کريم در آيهاي ديگر ميفرمايد: «أَوَلَمْ يَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ»، (يس: 77 )؛ اين آيه بيان گر اين است که انسان از يک مرحله آغازين که آن مرحله را ميتوان به مرحله ابتدايي آفرينش انسان از خاک و آب و گل است ترسيم کرد، تا زماني که اين آب بي مقدار در رحم مادر قرار ميگيرد و همين آب بي مقدار به علقه تبديل ميگردد«ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ»، (مؤمنون: 14)؛ همواره در حال تکامل و تحول فيزيکي و مادي است.
البته لفظ «ثُمَّ» به معناي تراخي است، يعني در اين مراحل خلقت، تدريج وجود دارد و نطفه وقتي در رحم قرار داده ميشود به تدريج رشد ميکند.
* تحولگرايي در آفرينش انسان
بنابراين آفرينش مادي انسان طبق آيات قرآن کريم، آفرينش تحولي و تکامل گرا است، يعني؛ مراحلي را طي ميکند تا به تکامل برسد همانطور که در آيه بعد ميفرمايد: «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ»، (مؤمنون: 14)؛ خون بسته را به صورت پارهاي از گوشت تبديل کرديم و آنگاه آن را به صورت استخوان تبديل کرده و به دنبال آن بر اين استخوان گوشت رويانديم همه اين تصريحات در قرآن کريم، بيان مراحلي از خلقت مادي انسان و تکامل فيزيکي اوست.
خداوند بعد از بيان اين مراحل مادي در سوره حجر و صاد تعبير «ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَليلاً ما تَشْكُرُونَ»، (سجده: 9)؛ دارد، اينجا مرحله جديدي از آفرينش انسان آغاز ميشود و در اين مرحله، انساني که از نظر مادي و فيزيکي به کمال رسيده حالا بايد آغازي از مرحله معنوي خود را شروع کند.
آغاز آفرينش ملکوتي انسان بعد از کمال فيزيکي صورت ميگيرد و آيه قرآن چنين تعبيري دارد که «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ»، (سجده: 14)؛ مراد اين آيه، آفرينش مکلوتي انسان است که با دميده شدن روح در کالبد انساني از جانب خداوند، اين مرحله آغاز ميشود.
* مراحل تکامل ملکوتي
براي تکامل ملکوتي انسان نيز، خداوند مراحلي را در قرآن کريم بيان ميکند که اولين مرحله آن نفخه روح است زماني که در وجودش نفس ناطقه انساني پديد ميآيد، البته مشائين بر اين باور بودند که خداوند ابتدا بدن را آماده کرد و سپس نفس ناطقه را در آن قرار داد، ولي در حکمت متعاليه ثابت شده، خداوند با تحولاتي که در اين جسم مادي و فيزيکي قرار ميدهد، نفس ناطقه پديد ميآيد.
در هر صورت، چه از ديدگان مشاء يا از ديدگاه حکمت متعاليه بخواهيم آن را بررسي کنيم، اين نفس، روح و جان آدمي از جانب خداند است. اولين مرحله آفرينش ملکوتي انسان با همين نفخه آغاز ميشود و اين آغاز بر اساس «فطرت اوستفَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ»، (الروم: 30)، انسان بر اساس فطرت الهي آفريده شده است.
همچنين خداوند در آيات ديگري تصريح ميکند: «قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى»، (طه: 50)؛ خداوند موجودات را بر هدايت تکويني عام قرار داد و آنها را بر اين اساس آفريد و هدايت کرد يا « انا هدينا السبيل» ما انسان را به هدايت تشريعي هدايت کرديم و همه راههاي سعادت و کمال را به او نشان داديم.
اين آيات نشان ميدهد، خداوند انسان را بر اساس سرشت و طبيعتي الهي آفريده که اين طبيعت او را کمک ميکند که به سوي ارزشهاي الهي گام بردارد و حرکت کند، اگر انسان از اين آفرينش و فطرت الهي استفاده نکند و برخوردار نشود به يک حيوان تبديل ميشود و درست بر خلاف آفرينش اصلي خودش گام بر ميدارد و به سوي ضلالت و گمراهي ميرود که تعبير قرآن اين است که «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ»، (الأعراف: 179).
* تفاوت تکامل انسان و طبيعت
خداوند به انسان اختيار داده و او را براي طي مراحل تکامل و تحول از مراحل پايينتر به مراحل بالاتر صاحب اختيار قرار داده است، او يا راه حق، عدالت و ارزشهاي انساني را طي ميکند يا در مسير حيوانيت قرار ميگيرد.
بنابراين دو سير و حرکت بعد از آفرينش ملکوتي تحقق مييابد، يک سير، سير قهقرايي است، انساني که بايد به سوي خدا و کمالات حرکت کند، سقوط ميکند و موجودي پست ميشود و يا سيري ملکوتي دارد و به جايي ميرسد که فرشتگان نيز نميتوانند به آن مقامات دست يابند، البته آدمي در انتخاب هر دو راه مختار است.
خداوند براي انسان و آفرينش او ارزشي قائل شده که اين ارزش را براي ساير موجودات قرار نداده است، بلکه تمام عالم براي انسان آفريده شده تا انسان از امکانات استفاده کرده و مراحل را طي کند و آن تعليم و تربيت الهي است.
اساساً فلسفه رسالت و بعثت انبياء نيز همين است در آيات شريفه قرآن خداوند ميفرمايد: وقتي صحبت از فلسفه بعثت ميشود، بحث تزکيه و تربيت انسان مورد توجه قرار ميگيرد، آفرينش براي به کمال رسيدن انسان پديد آمد و انبياء براي اين آمدن که انسان به کمال برسد، بنابراين کمالي که انسان بايد به آن دست يابد، همان تزکيه و تهذيب و آموختن حکمت و تربيت از انبياء است.
در سوره مبارکه جمعه آيه دوم، فلسفه بعثت پيامبر خاتم را همين مطلب ميداند و با لقبهايي که خداوند در آيه قبل ياد ميکند اهميت مسئله بعثت انبياء به ويژه پيامبر اکرم(ص) را ميرساند، در آيه اول سوره جمعه خداوند درباره مقام تسبيح الهي ميفرمايد: همه آنچه در عالم است خداي يگانه را تسبيح ميکنند، خدايي که پادشاه اين عالم و عزيز و غلبه کننده و هرگز مغلوب نميشود و هيچ کاري بدون حکمت از او سر نميزند، خدايي که داراي اينگونه صفات است، پيامبري را مبعوث کرد که اين پيامبر براي رساندن انسان به کمال، آمده است.
منبع: مركز خبر حوزه
انتهاي پيام