تاريخچه‌ي كاوش تپه‌ي «پيسا» در همدان از 99 سال پيش تا كنون

مدرس گروه باستان‌شناسي دانشگاه بوعلي سينا درباره‌ي تپه‌ي «پيسا» در همدان، گفت:‌ تپه‌ي پيسا يا اوزباغ روسي شامل دو تپه‌ي بزرگ در مجموع به مساحت بيش از 5 / 5 هکتار است که امروزه در ضلع غربي شهر همدان و در کنار جاده‌ي همدان ـ عليصدر قرار دارد.

دکتر عباس مترجم در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در همدان، اظهار كرد: وجه تسميه‌ي اين منطقه به‌دليل ايجاد زيستگاهي براي جذاميان شهر همدان در اواخر دوره‌ي قاجار است که در اين محل ساكن شدند. ظاهرا آن‌ها در آلونک‌هاي محقري تا سال 1312 هجري شمسي زندگي مي‌كردند. در منابع مکتوب، از اعانه‌ي يکي از کنسرت‌هاي موسيقي قمرالملوک وزيري در شهر همدان به آن‌ها اشاره شده است.

او يادآوري كرد:‌ اين تپه‌ي بزرگ در سال 1912 ميلادي براي نخستين‌بار توسط شارل فوسه از اعضاي هيأت دمورگان کاوش شد.‌ ظاهرا او به‌دنبال کشف شهر مادي هگمتانه مطابق روايات تاريخي هرودت بود و به‌دليل موفق نبودن كاوش، بدون آن‌که گزارشي نوشته شود، زود رها شد. اكنون و پس از گذشت يك قرن، هنوز برش طولي کارگاه او به عمق هشت متر، طول 120 متر و عرض 32 متري حتا در تصاوير ماهواره‌يي ديده مي‌شود.

اين مدرس دانشگاه گفت: در سال 1988 ميلادي، نيکل شواليه در مقاله‌اي را درباره‌ي برخي اشياي يافت‌شده از يک گور در محل کاوش فوسي منتشر کرد.

وي بيان کرد:‌ در حدود سال 1340 به‌دنبال اجراي طرح اوليه‌ي جاده، بخش از ضلع شمالي تپه تخريب شد که امروزه ديواره‌ي آن باقي مانده است. همچنين در سال 1364 دکتر صراف و مهندس مهريار با عمليات گمانه‌زني حريم اين تپه را تعيين کردند؛ اما به‌دليل تمکين نكردن زارعان و بروز مشکلاتي، دوباره در سال 1383 عمليات سامان‌دهي و کاوش لايه‌نگاري در محل برش تخريبي ضلع شرقي تپه با هدف آگاهي از دوره‌هاي فرهنگي تپه و تعيين حريم دوباره انجام شد.

او ادامه داد: در اين برنامه‌ي پژوهشي، من عمليات لايه‌نگاري را هدايت کردم و در نتيجه‌ي اين کاوش مشخص شد كه آغاز استقرار روي خاک بکر در عمق 260 سانتي‌متر پايين‌تر از سطح فعلي دشت ايجاد شده است.

مترجم همچنين با اشاره به نخستين استقرار در اين مکان، اظهار كرد:‌ در گمانه‌ي لايه‌نگاري که فقط سه مترمربع از آن حفاري شد، سفال‌هاي سياه داغداري شناسايي شد که روي برخي از آن‌ها نقوش کنده مثلثي، زيگزاگي و ترکيبي کنده شده و دوباره با گچ پر شده بود. در حالي که اين سفال‌ها قبلا در طبقه‌ي چهارم گودين در کاوش‌هاي کايلر يانگ شناسايي و به‌عنوان نفوذ فرهنگ يانيق به زاگرس معرفي شده بود.

استاديار گروه باستان‌شناسي دانشکده‌ي هنر و معماري دانشگاه بوعلي سيناي همدان به قديمي‌ترين استقرارها در اين تپه اشاره و بيان کرد:‌ تا کنون قديمي‌ترين دوره‌ي استقراري در اين محوطه به فرهنگ يانيق يا همان گودين 4 مربوط است که در تداوم اين استقرار در نهشتي برابر با 870 سانتي‌متر به ترتيب 29 لايه بر مبناي تغيير رنگ تشخيص داده شد.

او با بيان اين‌که در برخي از آن‌ها، بقاياي معماري اندک شامل خشت و چينه بدون امکان بازسازي سازه وجود داشته است، گفت:‌ اين در حالي است که بيش‌تر حجم لايه‌ها را خاکستر تشکيل مي‌دهد، اما دست كم استفاده از پي سنگي براي ايجاد معماري قابل مشاهده است.

مترجم در ادامه اظهار كرد:‌ اگرچه در نتيجه‌ي کاوش‌ها مشخص شد که تداوم وجود سفالينه‌هاي شاخص نوع گودين 4 تا سطح تپه ادامه دارد، اما اين امر را بايد به استفاده از خاک آن در ساخت خشت و چينه در دوران استقرارهاي بعدي مربوط دانست.

وي افزود:‌ اطلاعات لايه‌نگاري نشان داد که از لايه‌ي شماره‌ي 14 به بعد در کنار رواج سفال‌هاي سياه داغدار، استفاده از سفالينه‌هاي نخودي منقوش تک‌رنگ با موتيف‌هاي مشابه نوع گونه‌هاي گودين 3، 4 و 5 رايج شده است.

استاديار گروه باستان‌شناسي دانشکده‌ي هنر و معماري دانشگاه بوعلي سيناي همدان بيان کرد:‌ به‌دليل تفاوت فرهنگي بين اين دو گونه سفال، از اينجا دوره‌ي گودين 3 فرهنگ شاخص دوران مفرغ مياني و جديد زاگرس مرکزي آغاز مي‌شود که پراکندگي و مشخصات فرهنگي آن در محدوده‌ي زاگرس مرکزي به‌روشني توسط رابرت هنريکسون بيان شده است.

او ادامه داد:‌ ادامه‌ي روند فرهنگ گودين 3 تا لايه‌ي 2 ادامه يافت، اما سطحي‌ترين لايه‌ي تپه به يک استقرار کوتاه‌مدت از دوره‌ي اشکاني مربوط بود.

مترجم با بيان اين‌که نخستين نشانه‌ي مربوط به فعاليت‌هاي صنعتي در ارتباط با ذوب و قالب‌گيري فلزات در لايه‌ي 5 به‌دست آمده است، گفت: اين لايه با ضخامتي بين 15 تا 35 سانتي‌متر داراي بافتي شامل ماسه‌ي مخلوط با رس و آوار چينه بود که در آن، بخشي از يک قالب يک کفه‌يي گل پخته به فرم بخش قدامي يک خنجر، همچنين يک قطعه شمش مفرغي به وزن تقريبي 200 گرم بود.

وي با اشاره به اين‌که در لايه‌ي 6 بخش قدامي، يک پيکرک گلي احتمالا بز يا گوسفند به‌دست آمد که با پوزه‌ي بلند بسيار مشابه نمونه‌هايي مربوط فرهنگ يانيق است، اظهار كرد:‌ مشابه آن از نظر نوع و ريخت در کاوش‌هاي SUS Houok در شرق آناتولي گزارش شده است.

مترجم بيان کرد: با توجه به پيدا شدن دوباره‌ي نمونه‌ي مشابه در لايه‌هاي تحتاني و استقراري اوليه در برش B در غرب تپه در کاوش‌هاي سال 1387 تعلق آن به لايه‌هاي زيرين قطعي است که در انتقال و جابه‌جايي خاک در دوره‌ي استقراري گودين 3 در بافت اين لايه وارد شده است.

اين مدرس دانشگاه گفت: در ميان لايه‌ي 10، يک پديده‌ي خاص در منتهي‌اليه غربي برش ديده شد که شامل تعداد زيادي شاخ بز اهلي از نمونه‌هاي بسيار کوچک تا نمونه‌هاي بالغ در يک زمينه‌ي به‌هم ريخته شده بود. هرچند نمونه‌ي مشابه و قابل قياسي با آن در کاوش‌هاي مربوط به اين دوره گزارش نشده است، اما قبل از هر چيز نوعي تعلق آييني و معيشتي ساکنان به اين حيوان را روشن مي‌کند.

وي توضيح داد:‌ در لايه‌ي 15 به پايين، مهم‌ترين ويژگي بافت فراواني سه نوع شيء سنگي بود که به تناوب در بيش‌تر لايه‌ها وجود داشت. اين موارد شامل انواع سنگ برقو با آثار و علائم سايش و گاه شيار طولي که قطعا براي تيز کردن ابزار و ادوات استخواني يا فلزي کاربرد داشته‌اند و سردوک‌هاي گلي موسوم به توپکي بودند که ضخامت بخش مرکزي آن‌ها به نسبت ديگر بخش‌ها بيش‌تر است و در اندازه‌هاي مختلف و متعارف از جنس گل پخته بيش‌تر به رنگ سياه مايل به قهوه‌يي شناسايي شده که نمونه‌هاي مشابه علاوه بر طبقه‌ي 4 گودين در يانيق‌تپه و همچنين حفريات ساس هويوک شرق آناتولي از همين فرهنگ نيز گزارش شده است.‌ اشياي شمارشي يا ژتون از جنس گل پخته و گاه سنگ به فرم کروي و نيم‌کروي نيز از ديگر موارد کشف شده است.

استاديار گروه باستان‌شناسي دانشکده هنر و معماري دانشگاه بوعلي سيناي همدان گفت: ‌در لايه 22 تيغه‌هاي سنگي از جنس چخماق که با تکنيک فشار مماس توليد شده بودند، به‌دست آمد که بايد از آن‌ها در ساخت داس‌ها استفاده شده باشد. همچنين وجود صدف‌هاي دو کفه‌يي نوع آب‌هاي شيرين که در رودخانه‌ي عباس‌آباد در کنار تپه و قره‌چاي وجود دارند، يافت شد. در حالي که وجود سوراخ در وسط اين صدف‌ها استفاده از آن‌ها براي زينت‌آلات شخصي را مطرح مي‌كند.

او بيان کرد:‌ در لايه‌ي 25 تنها شيارگر سنگي به‌دست آمد که در کنار وجود تيغه‌هاي چخماقي، استفاده در امر کشاورزي را نشان مي‌داد. اين خيش از جنس سنگ سيليس رودخانه‌يي و با پرداخت دو سويه‌ي لبه‌ي پهن تهيه شده که در بخش انتهايي با وجود شکستگي، آثار شيار ناشي از مهار به دسته‌ي بلند خيش مشهود است.

مترجم با اشاره به وجود مواد فرهنگي لايه‌ي 29 به‌عنوان قديمي‌ترين يا نخستين لايه‌ي استقراري در اين تپه، اظهار کرد:‌ اين لايه از نظر نوع مواد فرهنگي تفاوت عمده‌اي با لايه‌هاي بالاتر دارد. در حالي که به نسبت تمام لايه‌هاي فوقاني درصد بيش‌تري از سفال‌ها تزيينات کنده دارند و تعدد موتيف و نقش در آن‌ها بسيار بيش‌تر است؛ اما بيش‌ترين انباشت اين لايه را خاکستر تشکيل مي‌دهد.

او همچنين با بيان اين‌که ادامه‌ي کاوش‌هاي باستان‌شناسي در سال 1386 به سرپرستي دکتر يعقوب محمدي‌فر در محل برش شرقي در 4 ترانشه ادامه يافت، افزود:‌ نتايج اوليه حاکي از وجود لايه‌ي استقراري موقت اشکاني در لايه‌ي 1 و همچنين وجود معماري بسيار منظم از دوره‌ي مفرغ مياني با سفال و ديگر مواد قابل مقايسه با گودين 3 در لايه‌هاي 2 تا 4 بود.

استاديار گروه باستان‌شناسي دانشکده‌ي هنر و معماري دانشگاه بوعلي سيناي همدان گفت:‌ براي آگاهي ضمني از گسترش زيستگاه اوليه دوره‌ي مفرغ قديم در اين محوطه در غربي‌ترين نقطه‌ي تپه که شيب آن به سمت رودخانه‌ي عباس‌آباد به شدت کاسته مي‌شود، اقدام به يک لايه‌نگاري ديگر تحت عنوان لايه‌نگاري B شد، جايي که کاملا به‌دليل طغيان‌هاي رودخانه بخشي از تپه بريده شده بود.

مترجم ادامه داد: روشن بود که جبهه‌ي غربي اين محوطه روي يک پشته‌ي طبيعي بنيان نهاده شده است؛‌ اما مطالعه‌ي نوع مواد فرهنگي آن از لحاظ گونه‌شناسي درصد نمونه‌هاي با نقش کنده کاملا به طبقه‌ي 1 هماهنگ بود، ولي در اين برش، فقط هشت لايه که تماما در گروه طبقه‌ي 1 جا مي‌گيرند، شناسايي شد.

استاديار گروه باستان‌شناسي دانشکده‌ي هنر و معماري دانشگاه بوعلي سيناي همدان از ديگر مواد فرهنگي منتسب به فرهنگ گودين 4 را پيکرگ گلي کوچک از حيوانات شاخدار، سردوک‌هاي گلي که در قسمت مرکز حالت توپکي شکل دارند و مقدار کمي مصنوعات سنگي از جنس فلينت مرغوب در طيفي از رنگ‌هاي سبز و قهوه‌يي دانست.

مترجم اضافه كرد:‌ ادامه‌ي کاوش‌ها در لايه‌هاي 2 تا 5 در سال 1387 توسط دکتر محمدي‌فر در محل برش A به‌صورت افقي و در چهار ترانشه‌ي ديگر ادامه يافت که نتيجه‌ي آن مشخص شدن بخش اندکي از يک استقرارگاه موقت يا کوتاه‌مدت از دوره‌ي اشکاني در لايه‌ي سطحي 1 بود که سفال‌هاي شاخصي از نوع منقوش جلينگي اشکاني از مشخصات اصلي آن بود. در لايه‌هاي زيرين 2 و 5 نيز بخشي از يک بافت کاملا منظم معماري با موادي از جمله سفال‌هاي نخودي منقوش و ساده و گودين 3 بودند.

فصل سوم كاوش تپه‌ي «پيسا» در سال 1389 به سرپرستي دکتر عباس مترجم و با بودجه‌ي مشترک دانشگاه بوعلي سينا و سازمان ميراث فرهنگي انجام شد و در آن، آثار معماري مهمي از دوره‌ي مفرغ مياني گودين 3 کشف و شناسايي شد.

انتهاي پيام

  • جمعه/ ۱۵ بهمن ۱۳۸۹ / ۰۹:۳۰
  • دسته‌بندی: فرهنگ2
  • کد خبر: 8911-03526
  • خبرنگار :