/بررسي جايزه‌هاي ادبي/ احمد آرام‌: چينش داوران جايزه‌هاي ادبي نبايد ثابت باشد

احمد آرام گفت: اگر چينش داوران در جايزه‌هاي ادبي ثابت نباشد، ما ديگر شاهد سليقه‌يي برخورد كردن نيستيم؛ حالا چه خصوصي و چه دولتي، فرقي نمي‌كند. اين داستان‌نويس در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) درباره‌ي جايزه‌هاي ادبي، گفت: به نظر من، اگر اين جوايز در فضاي سالم و دور از حب ‌و ‌بغض پرورش‌ يابد، نتايج مثبتي به دنبال خواهد داشت. جدي‌ترين نتيجه‌ي آن، نيرو بخشيدن به بدنه‌ي ادبيات معاصر است. در اين مسير آثاري مطرح مي‌شود و نويسنده در معرض ديد قرار مي‌گيرد. بحث فروش فوق‌العاده‌ي كتاب در ميان نيست؛ بلكه صداقت و صميميت هيأت انتخاب‌كننده مطرح است؛ كساني كه درك گزينش بهترين‌ها را داشته باشند. آثار برگزيده بايد پتانسيلِ ماندگاري داشته باشند؛ نه اين‌كه چند ماه بعد به دليل ناحق بودن انتخاب محو شوند. گزينش يك كتاب برحق و گرفتن جايزه‌ي مربوطه از شعور مخاطب مي‌گذرد و در درون او كاركرد واقعي خود را به دست مي‌آورد؛ اما اگر چيزي غير از اين اتفاق بيافتد، مطمئن باشيد پيوند علاقه‌مندان به ادبيات با چنين جوايزي خدشه‌دار خواهد شد. او‌ در پاسخ به اين سؤال كه به نظر شما، جايزه‌هاي ادبي در كاركردها و فوايدي كه براي آن‌ها برشمرديد، موفق بوده‌اند، عنوان كرد: بعضي‌ها موفق بوده‌اند، نشانه‌ي اين موفقيت‌ها را مي‌توان در انتخاب درست بعضي از آثار مشاهده كرد. اگر آثار برگزيده كژ و كوژ باشد كه تكليفش معلوم است و ماندگاري ندارد. البته نمي‌توان با بدبيني به اين مسأله نگاه كرد كه اغلب آثار انتخاب‌شده مشكل دارند. يادم مي‌آيد در آن سال‌هايي كه براي اولين‌بار جوايز ادبي برقرار شد، سنجش آثار بهتر صورت مي‌گرفت. همين سنجش‌هاي سالم باعث شد تا ما از دهه‌ي 70 شاهد شكوفايي خوبي در اين زمينه باشيم؛ در واقع انگيزه ايجاد مي‌كرد. اين را فراموش نكنيم كه فونداسيون هر جشنواره‌اي از طريق سنجش درست آثار مستحكم مي‌شود. ما در آن سال‌ها شاهد خلق و چاپ آثاري بوديم كه تقريباً زبان خودشان را پيدا كرده بودند. براي مثال، نسل چهارم خودش را جدي گرفت و نسل‌هاي بعد تلاش كردند تا به هويت واقعي خود برسند. اين نويسنده در تبيين برخي از توفيق‌هاي جايزه‌هاي ادبي، به تأثيرپذيري و آشكار شدن نوعي انديشه‌ي نوشتاري در نسل جوان‌تر استناد كرد و توضيح داد: ما نبايد دو رمان خوبي را كه در واقع با چاپ آن‌ها يك اتفاق ادبي رخ داد، از ياد ببريم: «همنوايي شبانه‌ي اركستر چوب‌ها‌ - رضا قاسمي» و «چراغ‌ها را من خاموش مي‌كنم - زويا پيرزاد ». بدون شك، ساختار درست اين رمان‌ها در شكل‌پذيري خيلي از آثار مؤثر واقع شد. اگر امروز آثار خوبي همچون «آداب بي‌قراري - يعقوب يادعلي»، «شاخ - پيمان هوشمندزاده»، «از چهارده‌سالگي مي‌ترسم - حسن محمودي»، «نگران نباش - مهسا محب‌علي» يا «شب ممكن - محمدحسن شهسواري» مي‌درخشند، به دليل گذر از زمانه‌اي است كه در آن تحولي عميق صورت پذيرفته است. البته بايد به اين مسأله اشاره كنم كه منظور من، كپي‌برداري از دو رمان فوق‌الذكر نيست؛ بلكه سود بردن از فضايي است كه شوق نوشتاري را در ما زنده نگه مي‌دارد و اين خودش توفيق بزرگي است. آرام در بخش ديگري از اين پرسش و پاسخ متذكرشد: ما مي‌خواهيم از يك سنت جوايز ادبي كه شايد ده‌ها سال است كه در اروپا و غرب اتقاق مي‌افتد، الگوبرداري كنيم. هركس با پيش‌زمينه‌اي به اين سنت نگاه مي‌كند؛ اما من حيث‌المجموع، همه‌ي آن‌ها خودآگاه يا ناخودآگاه آن شيوه‌ي جوايز ادبي را ايرانيزه مي‌كنند؛ يعني بنا به سليقه‌ي خود، تغييراتي درش مي‌دهند تا مثلاً نوانديشي‌اي به كار برده باشند. البته نوانديشي در هر كاري بد نيست؛ اما اين‌كه شيوه‌ي بررسي و خوانش كتاب‌ها سمت‌وسوي سنتي پيدا كند و خصلت‌هاي سنتي / ايراني خودمان را هم قاطي آن كنيم، يك چيز ديگر متولد مي‌شود كه هيولاوار ما را مي‌ترساند؛ مي‌خواهند يك عملكرد مدرن اجتماعي داشته باشند؛ اما نتيجه‌ي كار، جايزه به شيوه‌ي ايراني مي‌شود. در اروپا يا غرب شما با هر مليتي، اگر به زبان‌هاي زنده‌ي دنيا كتاب بنويسي، داوران قبل از اين‌كه به مليت يا زبان شما فكر كنند، كتاب را با دقت مي‌خوانند. حالا تو هركسي كه مي‌خواهي، باش؛ آن‌ها كاري به اين مسأله ندارند؛ زيرا مي‌دانند فردا در تاريخ ادبيات جهان، نحوه‌ي سنجش آن‌ها ديده مي‌شود. او ادامه داد: اما در اين‌جا من شنيده‌ام كه حتا بعضي از كتاب‌ها را به درستي نمي‌خوانند، نيمه‌كاره رها مي‌كنند يا اين‌كه اصلاً به طرفش نمي‌روند و ابراز مي‌دارند كه كتاب خوبي نيست.اين عدم مسؤوليت بسيار خطرناك است. به همين دليل در ايران جوايز ادبي شكلي ديگر از خود مي‌آفريند كه بسيار عجيب و غريب است. مثلا درباره‌ي چينش داوران، وقتي با يك گروه داور روبه‌رو مي‌شويم كه انگار وحي مُنزَل است تا مادام‌العمر در اين سمت بمانند، واقعاً دلزده مي‌شويم. بعضي از داوراني كه كارشان را بلد هستند، متأسفانه در اقليت به سر مي‌برند، آن‌هايي هم كه ناداورند، زمام امور را در دست دارند. به نظر من، اين رويكرد سليقه‌يي و چيدمان دوستانه بسيار ايراد دارد و ضربه مي‌زند. احمد آرام سپس درباره‌ي مقايسه‌ي عملكرد جايزه‌هاي ادبي خصوصي و دولتي، گفت: جوايز ادبي دولتي قانونمندي‌هاي خودش را دارد؛ يعني آن‌ها در يك چارچوب به سنجش آثار مي‌پردازند كه نتيجه‌هايش هم معلوم است. آن‌ها مي‌گويند ما اين‌جوري فكر مي‌كنيم و اين نوع كتاب را مي‌پسنديم. ما كه نمي‌توانيم بگوييم نه كار شما اشتباه است. آن‌ها شيوه‌ي خود را دارند و از قبل مي‌دانند كدام كتاب در راستاي تفكر آن‌ها به پيش خواهد رفت. اما جوايز مستقل ادبي كه خيلي هم روي سنجش درست و خوانش درست آثار تأكيد دارد، نتيجه‌اش دنيا آمدن همان غول است كه پيش ‌از اين به آن اشاره كردم. اگر در بعضي از رقابت‌هاي ادبي مستقل حرمت چندصدايي را پاس مي‌داشتند، ما بعد از نتايج اعلام رأي داوران، شاهد بگو مگو نبوديم. همين امسال من وقتي كانديداتوري و نتايج آراي بعضي از جوايز ادبي مستقل را شنيدم، واقعاً شوكه شدم. در واقع اين‌ها دارند چه كار مي‌كنند؟ اگر سليقه‌يي عمل كنند و اين سليقه‌ها استمرار يابد، مطمئن باشيد به يك هرج و مرج ادبي مي‌رسيم و همان چند مخاطب را هم از دست خواهيم داد. الآن چند سالي است كه اين آقايان زور مي‌زنند تا آثار خاص ادبي را از ميدان به در كنند؛ نمونه‌اش رمان زيباي «خواب‌نامه‌ي مارهاي ايراني - عليمراد فدايي‌نيا» و ده‌ها آثار ديگري است كه تعمداً دوست ندارند ديده شوند. واقعاً گيج شده‌ام و نمي‌دانم اين وضعيت بلبشوي ادبي تا كي ادامه خواهد داشت؟ انتهاي پيام
  • دوشنبه/ ۶ دی ۱۳۸۹ / ۱۰:۱۶
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8910-00477
  • خبرنگار :