عليرضا داودنژاد كه در جلسه «تشكيل اتحاديه تهيهكنندگان توسط دولت» به عنوان يك شخص حقيقي و كارشناس حضور داشته، دربارهي كيفيت اين جلسه ابراز نارضايتي كرد و گفت: متاسفانه هيچ فردي حوصله نداشت، كارشناسانه و بنيادي مسائلي را كه سينماي ايران به صورت جدي به آن مبتلاست، بررسي كند.
اين كارگردان و تهيه كننده سينما در گفتوگو با خبرنگار بخش سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، مطرح كرد: از طرف آقاي سجادپور (مدير کل شوراي ارزشيابي و نظارت بر آثار سينمايي) در جلسهاي كه با موضوع تشكيل يك صنف واحد براي تهيهكنندگان تشكيل شده بود، شركت كردم. البته من پيش از اين در چنين جلساتي به جز در زماني كه زندهياد سيفالله داد حضور داشت و جلسات كارشناسي ميگذاشت، شركت نكرده بودم. به هر حال فكر مي كردم چنين جلساتي با هدف انجام كاري جدي و كارشناسانه تشكيل شده است و ريشههاي مشكلاتي چون از هم پاشيدن اتحاديه تهيهكنندگان و تشكيل سه تشكل ديگر از دل آن را قرار است بررسي كند؛ اما چنين مسائلي اصلا بررسي نشد.
داودنژاد در ادامه توضيح داد: در جلسه اول من به آقاي سجادپور گفتم كه تا ما چشماندازي از سينماي ايران ترسيم نكنيم كه همه يعني دولت و صنف دربارهي آن توافق داشته باشند و در پرتو آن چشمانداز، وضعيت امروز سينمايمان را بررسي نكنيم و ضعفها و قوتهاي آن را باز نشناسيم و بر اين پايه نقشه راهي براي رسيدن به سينماي مطلوب بومي ترسيم نكنيم، نميتوانيم براي حل و فصل مسائل و مشكلات به اصول، موازين و معيارهاي قابل قبولي دست پيدا كنيم.و در چنين صورتي تابع سلايق اشخاص و گرفتار تشتت آراء وگوناگوني عقايد ميشويم و راه به جايي نميبريم.
كارگردان «نياز» تاكيد كرد: ما بايد معلوم كنيم وقتي از سينماي ملي حرف ميزنيم به چه چيز اشاره ميكنيم. سينما يك پديده فرهنگي اجتماعي است كه اجزاء معيني دارد. سرمايه، نيروي انساني، سازمان توزيع و نظام نمايش اجزاء، سينماي يك كشور هستند. هويت هر سينمايي در گرو رابطهاي است كه بين اين اجزاء برقرار ميشود.
ما اگر براي كشور خودمان، دنبال يك سينماي بومي هستيم، بايد براي هر يك از اين اجزاء و رابطه آنها با هم و رابطه كل پديده سينما با محيط پيراموني آن، تعاريف خاص خودمان را داشته باشيم. ما بايد بتوانيم متناسب با الگوي بومي سينماي ايران، پاسخ بدهيم كه اصليترين منابع مالي آن كدام هستند؟!
ما بايد بتوانيم مناسبات توليد فيلم را متناسب با اين چشمانداز تعريف كنيم. ما براي سينماي بومي خود نميتوانيم هرگونه نظامي از توزيع و پخش را انتخاب كنيم. در كشور ما كه 80 درصد گردش مالي ناشي از نمايش فيلمها، در كمتر از صد سالن اتفاق ميافتد و مالكيت اين سينماها بين سازمانها، نهادها، شهرداريها و بخش خصوصي تقسيم ميشود، ما نميتوانيم نظامي از نمايش طراحي كنيم كه كشورهاي صاحب چند هزار سالن از آن نظامها استفاده ميكنند، ما براي رسيدن به سينماي بومي در ايران و حتي طراحي نظام صنفي و شكل فعاليتهاي صنفي و شيوهي ارتباطمان با دولت و نهادهاي مثل حوزهي هنري، تلويزيون، بنياد فارابي، شهرداري، نظارت و مميزي و همچنين فضاي اينترنت،كانالهاي ماهوارهاي، كانالهاي تلويزيون داخلي،بازار نمايش خانگي و فضاي نمايشهاي غيرقانوني، بر اساس چشماندازي كه از سينماي ملي ترسيم ميكنيم و پاسخي كه به سوالات بالا ميدهيم، امكانپذير ميشود.
داودنژاد در ادامه با اشاره به جلسهاي كه در ارشاد داشتهاند،گفت: اما متاسفانه در اين جلسه هم مثل بسياري از جلسات صنفي كه در 20 سال گذشته شكل گرفته و برگزار شده حوصلهاي براي شنيدن اين حرفها وجود نداشت و دائم ميگفتند كه بايد اختلافات را كنار بگذاريم و صنف واحد تشكيل بدهيم.
حتي اصرار بنده و تعداد ديگري از حاضران براي اينكه ريشهي اختلافات شناخته و رفع شود و يا لااقل دربارهي آنها گفتوگويي صورت بگيرد به جايي نرسيد، عجيب است كه آقاي سجادپور حاضر نبود از حاضران بپرسد كه چرا يك روز همهي شما زير سقف اتحاديه با يكديگر مينشستيد و كار ميكرديد، ولي به تدريج اتحاديه ريزش كرديد و اكثريت اعضاء از آن بيرون آمدند؟ كسي حاضر نبود دربارهي اين سوال تامل كند كه چرا اعضاء ريزش كرده وارد تشكل واحد نشدند و در تشكلهاي مختلف با هم كنار آمدند؟ و وقتي بنده ناچار شدم به بعضي انحصارطلبيها، ظلمها، تبعيضها اشاره كنم و آثار سوء چنان رفتارهايي را در نظام توليد، توزيع ، نمايش متذكر شوم، سر و صدا بلند شد و پاي لحن و ادبيات تهديدآميز به ميان آمد.
اين كارگردان تهيهكننده در ادامه گفت:در دومين جلسهاي هم كه در ارشاد تشكيل شد، بنده در ابتدا تاكيد كردم كه روحيه و اعصاب و روان لازم براي شركت در هرگونه جلسهاي را ندارم و به آقاي سجادپور عرض كردم كه شما به سه روش ميتوانيد اين جلسه را ادامه بدهيد.
روش اول ميتواند دولتي و مستبدانه باشد و شما بگويد الا و بلا بايد به نتيجهاي كه من ميخواهم برسيد. در آن صورت بنده قادر به ادامه حضور در اين جلسه نخواهم بود. روش ديگر اين است كه اجازه بدهيد، دوباره پاي لحن وادبيات مافياي متكي به تهديد به جلسه باز شود و با شلوغكاري آب گلآلود شود كه بعضي بتوانند طبق معمول ماهي بگيرند، در اين صورت هم بنده قادر به ادامهي حضور در اين جلسه نيستم.
صورت سوم اين است كه مباحث، عاقلانه، منطقي، تحليلي، استدلالي، شفاف وهمراه با بحثهاي اقناعي جلو برود. ظاهرا قرار شد جلسه دوم به اينگونه ادامه يابد ولي اينچنين نشد و ديري نگذشت كه باز همان فضاي جلسه قبل حاكم شد و اين ايده شتابزده كه بلافاصله چند نفر انتخاب بشوند تا بروند و براي ايجاد تشكل واحد اقدام كنند،به ميان آمد.
داودنژاد در ادامه تصريح كرد:بالاخره بنده مجبور شدم قضايا را بازتر كنم و با جزئيات بيشتر از پيچيدگي و اختلاف منافع افراد و گروهها حرف بزنم و توضيح بدهم كه افرادي كه در قالب صنف جمع ميشوند بايد اشتراك منافع داشته باشند و ما اكنون در شرايطي هستيم كه همه تهيهكنندگان مثل سابق منافع يكسان ندارند.
وي توضيح داد:امروز منافع يك تهيهكننده خالص با يك تهيهكننده ـ پخشكننده متفاوت است و همچنين منافع يك تهيهكننده خالص با منافع يك تهيهكننده ـ پخشكننده كه صاحب سينما هم شده است، تفاوت دارد.
چرا قرار شده است صنف تهيهكنندگان از صنف پخشكنندگان جدا شوند؟ چون منافع تهيهكننده و پخشكننده گاهي در مقابل هم قرار ميگيرند. چرا صنف سينمادار از صنف تهيهكننده و پخش كننده متفاوت است؟ چون منافع تهيهكننده و سينمادار در بعضي از نقاط در مقابل هم است.
امروز بعضيها كه هم تهيهكننده هستند و در طول ساليان پخشكننده و سينمادار هم شدهاند اصرار دارند همچنان صنف تهيهكنندگان را در اختيار داشته باشند تا بتوانند آنها را كنترل كنند و آنجايي كه منافع توليد با دلالي و سينماداري مقابل ميشود، مانع احقاق حقوق توليدكنندگان بشوند.
آنها در واقع دنبال اين هستند كه از صنف توليد و تهيه نقابي بسازند و پشت آن پنهان بشوند تا بتوانند منافعسينماداري، پخش خود را دنبال كنند و نهايتا همچنان به اشغال غير عادلانه ظرفيتهاي نمايشي توسط فيلمهاي دفاتر خود ادامه بدهند.
داودنژاد در ادامه يادآور شد:بنده در اين جلسه تاكيد كردم و توضيح دادم كه اگر امروز تهيهكننده خالص و تهيهكننده ـ كارگردانها كه فاقد پخش و سالن هستند، ميتوانند در شوراي عالي با تهيهكنندگاني كه پخش و سالن دارند سر يك ميز بنشينند و فعاليت صنفي بكنند، به اين دليل است كه تشكلهاي جداگانه خود را دارا هستند و اگر تهيه كنندگان صاحب پخش و سالن بخواهند منافع آنها را نديده بگيرند، ميتوانند به تشكلهاي خود در مجمع فيلمسازان و تشكلهاي ديگر پناه ببرند و از آنها براي احقاق حقوق اعضاء خود كمك بگيرند.
چيزي كه مثلا تهيهكننده ـ كارگردانها در زمان عضويت در اتحاديه نداشتند. و به همين دليل منافع آنها ناديده گرفته شد و چارهاي نديدند جزء آنكه اتحاديه را ترك كنند و براي احقاق حقوق خود مجمع فيلمسازان را تشكيل بدهند.
حال اين توقع كودكانهاي نيست كه به آنها بگوييم مجمع فيلمسازان را منحل كنيد و دوباره به همان اتحاديهاي برگرديد كه ساختار يكدست آن اجازه نميداد از منافع خود دفاع كنيد؟!
داودنژاد تاكيد كرد: بنده در تعجب هستم كه چرا ارشاد با چنين ساختاري از فعاليت صنفي مخالفت ميكند؟ اگر سردمداران اتحاديه حسن نيت دارند و قصد تضيع حقوق تهيهكنندگان بدون پخش و سالن را ندارند، چرا از اينكه آنها تشكيلات جداگانه داشته باشند در هراس هستند؟
اگر آنها همچنان قصد انحصارطلبي و قبضه ظرفيتهاي نمايشي و ايجاد دار و دستهبازي در توليد را ندارند چرا تحمل نميكنند، تهيهكنندگان معمولي با تشكلهاي جداگانه بر اعمال و رفتار صنفي آنها نظارت داشته باشند.
امروز تهيهكننده خالص، تهيهكننده ـ پخشكننده و تهيهكننده ـ پخشكننده ـ سينمادار با اتكاء به تشكيلات جداگانه ميتوانند در شوراي عالي تهيهكنندگان با هم دور يك ميز بنشينند و كم و بيش با تفاهم برنامههاي صنفي را جلو ببرند و براي اعضاء خود كار كنند.
وي ادامه داد:چرا اتحاديه نميتواند اين وضع را تحمل كند، چرا آقاي سجادپور به آنها توصيه نميكند كه به جاي مناقشه و جنجال به حقوق خود قانع شوند و مثل بقيه، نمايندگان خود را به سر اين ميز بفرستند و در كارها مشاركت كنند؟
يكي از مهمترين وظايف دولت اين است كه از اعتماد مردم مراقبت كند و به اين اعتماد ضربه نزند. متاسفانه در پايان جلسه دوم آقاي سجادپور بياعتنا به همهي اين مباحث چند نفر را به عنوان شوراي تدوين پيشنويس اساسنامه تشكل واحد منتصب كردند و از افراد حاضر كه به صورت حقيقي در آنجا ظاهر شده بودند و از تشكلهاي خود نمايندگي نداشتند، تقاضاي اظهار راي كردند كه تقريبا نيمي از آنها در رايگيري شركت نكردند و تعدادي هم نظير بنده مخالفت كردند.
داودنژاد در بخش پاياني اين گفتوگو با ايسنا مطرح كرد: من واقعا نميتوانم تاسف عميق خودم را از اين اوضاع پنهان كنم، آيا در شرايطي كه بازار كالاهاي فرهنگي در كشور ما گرفتار هرج و مرج است و در شرايطي كه فضاي سمعي و بصري كشور تقريبا به تسخير فيلمهاي وارداتي درآمده است، ما بايد درگير چنين روزمرگيهاي باشيم و سينما و تشكيلات صنفي آن را در گرو انحصارطلبيها و جناحبازيها نگه داريم و با توسل به بازيهاي لفظي منافع عمومي را قرباني منافع شخصي خود كنيم.
سينماي ما در فضاي صدها ميليوني اينترنت سهمي ندارد. در كانالهاي ماهوارهاي كه در سراسر كشور بلكه در تمام كشورهاي فارسيزبان ديده ميشوند، توليد كننده ايران سهمي ندارد.
كانالهاي ماهوارهاي نظير فارسي 1 با پخش فيلمها و سريالهاي دوبله شده مخاطبان كانالهاي تلويزيون داخلي و كشورهاي حوزهي زبان فارسي را به تاراج ميبرند.
بازار دهها ميليوني، ويدئو به تسخير بازار سياه فيلمهاي ويدئويي زيرنويس و دوبله شده درآمده است. آنچه براي توليد كننده ايراني باقي مانده همين اندك سالنهاي نمايش داخلي است كه آنها نيز اخيرا مورد طمع علاقمندان به واردات فيلم خارجي قرار گرفته است.
وي تاكيد كرد:دوستان، عزيزان، مسوولان، همكاران، ايران ما از لحاظ هنري و رسانهاي در مقابل امواج واردات به آستانهي شكست رسيده است. چشم بگشايم، در جهان امروز ملتي كه تفكر انتقادي و تخيل خلاق نداشته باشد هنر به رونق نيز نخواهد داشت و به سينماي اثرگذار نيز دست پيدا نخواهد كرد و ملتي كه سينماي اثرگذار نداشته باشد به رسانههاي سمعي و بصري فراگير و اثرگذار نيز دست پيدا نخواهد كرد.
دنياي امروز بيش از آنكه دنياي موشكهاي دور پرواز و جنگهاي تسليحاتي باشد، دنياي جنگهاي رسانهاي است. ما در مقابل رقيبان و حريفاني كه اهل بازي برد، برد نيستند و در بازي برد و باخت تا مرز دشمني با ما پيش ميروند نبايد نظام هنري و رسانهاي كشور را تضعيف كنيم. سينماي پررونق يعني هنرهاي پر رونق و هنرهاي پررونق يعني رسانههاي فراگير و اثرگذار.
اگر به ماندگاري فرهنگي دل بستهايم و اگر خواهان استقلال كشور هستيم و اگر مردم و مملكت خودمان را دوست داريم، بايد براي نظام هنري و رسانهاي ضربه خورده كشور فكري بكنم.
سنگها بسته و سگها آزادند، اگر دشمن بر ما مسلط بود چه ميكرد كه ما با خود نميكنيم؟ چرا امروز توليدكنندگان نخبه ما دست روي دست گذاشتند؟ با اينهمه نيروهاي ذوقي و تخصصي و خلاق چرا به مقابله با اين تهاجم نميرويم؟ چرا دفاعي نميكنيم؟ چه چيزي ما را اينچنين زمينگير كرده است؟
انتهاي پيام