گفتوگو با احمد طبعي گزارشگر راديو در دوران دفاعمقدس؛ بسياري از گزارشهاي ما در آرشيو صدا پاك شده است
در طول هشت سال دفاعمقدس ما شاهد حضور گزارشگران عزيز راديو در خطوط مقدم جبههها بوديم كه لحظه به لحظه حماسهها را ضبط ميكردند و به سمع مردم ميرساندند. احمد طبعي از گزارشگران فعال راديو در طول هشت سال دفاع مقدس، گزارشهاي بسياري را در ارتباط با جنگ براي راديو تهيه كرده است. به گزارش سرويس «فرهنگ و حماسه»ايسنا، احمد طبعي ميگويد:از سال 60 وارد راديو شدم و با علاقهاي كه به كار گزارشگري داشتم، در اين شغل مشغول به كار شدم. اولين گزارشي كه گرفتم از خانواده يك شهيد بود. يك هفته بيشتر نبود كه من در راديو مشغول شده بودم كه به من گفتند بايد همراه دوستان ديگر به جبهه برويم. فكر ميكنم گزارشگري از بهترين شغلهاي راديو است و من ضمن اينكه از شغلم راضي هستم همواره به آن افتخار ميكنم. وي در پاسخ به اين سوال كه در روز 31 شهريور سال 1359 اولين حمله هوايي عراق به فرودگاه مهرآباد تهران صورت گرفت آن روز شما كجا بوديد؟ گفت: من در تهران خيابان ري سهراه امين حضور بودم. دو فروند هواپيما با ارتفاع خيلي پايين روي پشتبامها حركت ميكردند و با فاصله كمي اعلام كردند فرودگاه مهرآباد را بمباران كردهاند. طبعي در مورد حضورش در جبهه ميگويد: اولينبار به اتفاق شهيد هوشنگ نوري و يكي ديگر از دوستان به نام آقاي منتهايي كه الآن در راديو نيستند و آقاي نعمتي كه الآن در راديو حضور دارند به جبهه رفتيم. دو سه هفته بعد از شكستن حصر آبادان بود كه ما به شوش دانيال رفتيم و گزارشهايي گرفتيم. بعد به اهواز و بعدش هم به چزابه و بستان رفتيم. يكي از بچههاي رزمنده براي راهنمايي ما در چذابه آمده بود. شب بود كه به خاكريز رسيديم و ما را به فرمانده خط معرفي كردند. ما تا آمديم بجنبيم و آماده تهيه گزارش شويم خمپارهاي در خاكريز آمد و راهنماي ما دستش از آرنج قطع شد. البته ايشان را در بيمارستان صحرايي در سوسنگرد جراحي كردند، دستش پيوند خورد و پيوند هم جواب داد. اين اولين حادثه تلخي بود كه در اولين حضورم در جبهه به چشم خود ديدم. وي ادامه داد: يكبار 19 هزار و خوردهاي اسير گرفته بوديم و آنقدر تعداد زياد بود كه به راديو دزفول رفتم و اطلاعيهاي را خواندم كه هركس صداي ما را ميشنود بيايد اسير ببرد. حتي يادم است با موتور آمده بودند اسير ببرند. دست و پاي اسيرها را ميبستند و ميبردند. در آن مقطع ظرف 12-10 روزي كه در جبهه بوديم بيش از 1000 كيلومتر خطوط جنگ را طي كرديم تا لحظه لحظه آن حماسه را ثبت و ضبط كنيم. همواره در تلاش بوديم كه تمامي لحظههاي موجود و بكر را شكار كنيم. فيالواقع يكي از وظايف گزارشگران شكار لحظههاست. گاهي در جادهها جلوي كاميونها را ميگرفتيم و سوال ميكرديم كه بارشان چيست؟ آنها جواب ميدادند: هداياي مردمي است. يا گاهي يك روستايي يا يك كشاوز را ميديديم كه درحال كاركردن بود، ميرفتيم كنار مزرعه و با او صحبت ميكرديم. يادم هست يكي از آنها ميگفت دعا ميكنم محصولم زياد شود تا بخش قابل توجهي از آنها را به جبههها بفرستم و بچههاي رزمنده از آنها استفاده كنند. طبعي در مورد نحوه همكاري با راديو جبهه گفت: راديو جبهه سال 65 راهاندازي شد و تا قبل از سال 65 تنها يك شبكه در راديو داشتيم. راديو جبهه كه راه افتاد تمامي مسايل جنگ حتي مسايل اجتماعي جبهه را نيز انعكاس ميداد. مثلا در آبادان خانوادهاي را ديديم كه آبادان را ترك نكرده بودند. سراغ اين خانواده رفتيم و با آنها گفتوگو كرديم و آنها از مسايل جبهه و جنگ و حادثههايي كه ديده بودند، ورود عراقيها به آبادان و ... برايمان گفتند. در شوش، در خرمشهر، در قصر شيرين و سرپل ذهاب و هركجا كه ما ميرفتيم، سعي ميكرديم همه جنبههاي جنگ را پوشش دهيم. وي در پاسخ يه اين سوال كه زماني كه راديو جبهه راهاندازي شد در مراحل عملياتي گزارشگرها چه نقشي داشتيد؟ گفت: نقش گزارشگرها اصلا تغييري نميكرد، هدف و تلاش همه ما اين بود كه مردم همواره در جريان مسايل جنگ باشند. همكارانمان در آن دوره اكبر سعيدي بود كه شهيد شد، فرضي، توكلي، براري، سنجري، جيرانپور، مهدي فواديان، اردشير تفقد، مرحوم عباس زرگرزاده و تعدادي ديگر نيز بودند كه الآن حضور ذهن ندارم. گزارشگران راديو در زمان جنگ هر 15 روز يكبار طبق برنامهريزي انجام شده به جبهه اعزام ميشدند. از اينرو خاطرات ايشان با توجه به حضور مستمرشان در خط مقدم جبهه كمي پررنگتر از ديگر دوستان است. مثلا آقاي علي سوهاني با بنده در سومار بودند كه آنجا بمباران هوايي شد و ايشان بر اثر اصابت بمب شهيد شدند. فيضي با خود من در ارتفاعات حاج عمران بود كه من تركش خوردم و اگر ايشان نبودند معلوم نبود چه بلايي سر من ميآمد. در عمليات فتحالمبين با آقاي شريف خدايي بودم. آقاي شريف خدايي در جبهه با فوت و فنهاي كار آشنا بود و همواره ديدگاههاي هنرياش به موضوع را در اين سفر به من انتقال ميداد. آقاي مسعود شفاپي كه اولين شهيد گروه گزارش راديو بودند در بيجار شهيد شدند. وي ادامه داد: با آقاي سعيدي از هورالعظيم به جزيره مجنون رفتيم و در عمليات بدر با هم بوديم. بچههاي رزمنده دجله را گذرانده بودند و ميخواستند به سمت فرات بروند، يعني در بينالنهرين بودند. هواپيماهاي عراقي آمدند و آن محل را بمباران كردند. برادري در كنار ما بود كه تركش بدنههاي هواپيماها گردن او را به طور كامل زد. يك دقيقه همينطور نيمخيز توي خاكريز ايستاده بود و بعد افتاد كه من و آقاي سعيدي رفتيم و بدنش و سرش را آورديم و كنار هم گذاشتيم و مدتي را نيز در كنارش بوديم. گزارشگران راديو پل ارتباطي ميان مجموعه رسانه و مسوولان، فرماندهان و رزمندگان جنگ بودند. حتي در بسياري از مواقع گزارشهاي بچههاي راديو از تلويزيون پخش ميشد و اين خود نشاندهنده اهميت راديو و گزارشگران آن بودند. طبعي اظها كرد: من نابترين و بينظيرترين لحظهها را در جبهه به چشم خود ديدم. من با شهيد همت و خيلي از سرداران گفتوگو داشتم. به تعبيري ميخواهم بگويم تمام آنچه در جنگ اتفاق ميافتاد توسط بچههاي راديو به صورت لحظهاي ثبت و منعكس ميشد. همه عوامل راديو در آن دوران منتظر بودند تا يك گزارشگر از جبهه بيايد و نوارهاي حامل گزارشش را همچون غنايم جنگي تقسيم كنند و حاصل تلاش آن گزارشگر را به صورت برنامههاي توليدي درآورده و براي پخش آماده كنند. وي يادآور شد:اگر گزارشگرها توي منطقه نبودند و اين گزارشها را تهيه نميكردند، تهيهكننده، نويسنده، سردبير و صدابردار و موسيقيدانها هيچكدام نميتوانستند اين جهاد رسانهاي را به سرانجام برسانند. اين گزارشگران بودند كه با فضاسازيهايشان همه را به فضاي جنگ هدايت ميكردند. البته معتقدم آنچه اتفاق افتاد حاصل يك كار گروهي بود. در بعضي موقعيتها ما به يك گزارشگر ميگفتيم كه 5 روز به شمالغرب برود و بعد 5 روز به جنوب و از فلان گردانها گزارش تهيه كند. راديو واقعا در طول اين هشت سال دفاع مقدس با يك تركيب 10-12 نفره در همه صحنههاي جنگ حضوري فعال و مستمر داشت تا هيچكدام از صحنههاي جنگ بدون حضور عوامل راديو رقم نخورد. كاري كه گزارشگران راديو كردند كار كم و سادهاي نبود. همواره در تهيه يك گزارش خطرات بسياري بچههاي راديو را تهديد ميكرد. وي در پاسخ به اين سوال كه از گزارشهايي كه شما و همكارانتان در طول هشت سال جنگ تحميلي تهيه كرديد آيا چيزي در آرشيو صداي جمهوري اسلامي ايران در دسترس هست؟ گفت: من دوست داشتم كه بود ولي افسوس بسياري از آنها پاك شده است. طبعي در پايان گفت: گزارشگري يعني تسلط كامل بر تمامي شغلهاي راديويي. يك گزارشگر بايد نويسنده، سردبير، تهيهكننده و گوينده باشد. كسي كه ميخواهد به گزارشگري بپردازد بدون داشتن تمام اين مهارتها در كنار هم نميتواند به عنوان يك گزارشگر موفق در رسانه جاي خود را باز كند. مثلا در زمان جنگ اگر فنون صدابرداري را نميدانستيم با توجه به حجم صداهايي كه در منطقه بود گزارشهايمان خراب ميشد و بلااستفاده ميماند. انتهاي پيام