نصرالله امامي متولد آبادان در سال 1328 است. او دانشآموخته رشته زبان و ادبيات فارسي از دانشگاه تهران در سال 1351 است كه در همان سال، دوره فوق ليسانس را در دانشگاه تبريز شروع كرد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خوزستان، استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه شهيد چمران اهواز در سال 1355 در اين دانشگاه استخدام شد. در اين سالها در دانشگاههاي شيراز و يزد به عنوان استاد مهمان فعاليت كرده است. در همايشهاي خارجي شركت كرده و مقالاتي به زبانهاي عربي و انگليسي ارائه داده است. او همچنين بيش از صدواندي رساله دكترا را راهنمايي كرده است.
امامي در 33 سالي كه در دانشگاه شهيد چمران به كار مشغول بوده، در حد توان، نيروهاي علمي قابلي را براي تدريس در دانشگاهها پرورش داده است. در سال 1378 به عنوان استاد نمونه كشوري انتخاب شد و مدارج دانشگاهي را از استادياري، دانشياري و استادي در زمان مقرر طي كرده است. در سال 1375 به عنوان استاد رشته زبان و ادبيات فارسي شناخته شد و همچنان اين روال ادامه دارد.
اما چرا زبان و ادبيات فارسي؟
امامي ميگويد: اين رشته را از دوران دبيرستان و به سبب شيفتگي بيش از حد به اشعار سعدي و اينكه واقعاً مستغرق در نبوغ شاعري سعدي شده بودم، انتخاب كردم. در واقع مسير زندگي من را يك قصيده از قصايد سعدي كه در دوران دبيرستان بايستي حفظ ميكردم، عوض كرد. من اين قصيده را حفظ كردم؛ اما دهها بار، بلكه صدها بار در خلوت و تنهاييام اين قصيده را تكرار ميكردم و درباره آن فكر ميكردم. بعد به كليات سعدي كشيده شدم و بعدها كليات سعدي دروازهاي شد براي توجه به متون شعري ديگر.
او ميافزايد: در باب سعدي تعداد زيادي پاياننامه را راهنمايي كرده و چند مقاله نوشتهام؛ اما همانطور كه نبوغ سعدي منتهي شد به ظهور حافظ، سعديشناسي من نيز به حافظشناسي منتهي شد و در دو دهه اخير كلاً كار من بر حافظشناسي متمركز شد.
تحقيق دربارهي حافظ
او درباره آثار منتشرشدهاش درباره حافظ اظهار ميکند: «بر آستان جانان» شامل نگاهي انتقادي به زندگي و شعر حافظ همراه با گزيدهاي از غزلهاي حافظ شامل 101 غزل است، كه به منظور تدريس در دانشگاهها تهيه شده است. اين كتاب از درون يك اثر مفصلتر به نام شرح غزلهاي حافظ كه نشر رسش آن را بهزودي منتشر ميكند، درآمده و البته اين شرح، شرح فشردهاي در حدود هزار صفحه است و شرح مفصلتر آن كه بالغ بر چندهزار صفحه خواهد بود، متعاقب آن منتشر ميشود.
تفاوت آثار نوشتهشده دربارهي حافظ
دکتر نصرالله امامي درباره تفاوت آثار نوشتهشده درباره حافظ تصريح ميکند: اين آثار در زمينههاي مختلف از منظرهاي مختلف با توجه به ذهنيتهاي متفاوت نوشته شدهاند و اين نقدها هر كدام به نوعي ميتواند راهگشا باشد. بعضي از اينها آثار تصحيحشده حافظ را مورد بررسي قرار دادهاند كه طبعاً نكتههاي تازه و بعضاً ارزشمندي را مطرح ميكنند كه راه را براي پژوهشگران آينده هموار ميكند.
او ادامه ميدهد: برخي از اين نقدها كتابهاي تأليفشده درباره زندگي و شعر حافظ را در ترازو ميگذارند كه اين كار در مواردي واقعاً كاستيهاي احتمالي را در تحقيقهاي انجامشده نشان ميدهد و منجر به تصحيح برخي از اظهارنظرها و برخي از پژوهشها ميشود. برخي شامل مقالاتي ميشود كه در باب حافظ نوشته شده است و از همه اينها آن نقدهايي كه بيطرفانه، عادلانه و بدون سوگيريهاي خاص انجام شده، خيلي ارزشمند است.
او پيشنهاد ميکند: جا دارد يك پژوهشگر جوان و باحوصله بنشيند و همه نقدهايي را كه بر مقالات، كتابها و تصحيحات انجام شده، براي مثال با عنوان «نقدنامه حافظ» در سه جلد يا در سه طبقهبندي منتشر كند تا محققان همه نقدها را در اختيار داشته باشند.
نياز به مطالعات جديد ادبي
دکتر نصرالله امامي درباره حد و مرز تحقيقاتش ميگويد: آخرين مرز مطالعات پژوهشي من به حافظ ختم ميشود كه در سال 793 درگذشته است؛ اما طبيعتاً در مطالعات ادبي نميتوان حد و مرز خيلي دقيقي را تعيين كنيم؛ در نتيجه، ممكن است گاهي اين مطالعه بنا به ضرورت به قرنهاي بعد هم انتقال پيدا كند. به هر حال، مطالعات جديد و نقدهاي امروز ميتواند داوريهاي ما را درباره ميراث ادبي گذشته تصحيح كند و شكل و تغيير بدهد. در نتيجه هيچ استادي از اساتيد ادبيات كلاسيك از مطالعات جديد ادبي بينياز نيست؛ همچنان كه مطالعات جديد ادبي هم نبايد به پايهها و مباني ادبي گذشته بياعتنا باشند.
جريانگرا بودن پژوهشهاي ادبي
عضو هيأت علمي دانشگاه شهيد چمران اهواز درباره وضعيت پرداختن به ادبيات فارسي خاطرنشان ميکند: پژوهشهايي كه درباره زبان و ادبيات انجام شده، با گستره و تنوع ادبيات فارسي متناسب نيست؛ چون پژوهشهاي ادبي انجامشده درباره ميراث ادبي گذشته ما معمولاً پژوهشهايي جريانگرا هستند؛ به اين معنا كه خيامشناسي به صورت يك جريان مطرح ميشود و تا چند سال پژوهشها بر اين جريان متمركز ميشود. حافظشناسي به عنوان يك جريان و به صورت يك جريان پژوهشي مطرح ميشود و خيلي از تحقيقات بر آن متمركز ميشود؛ فردوسيشناسي نيز به همين ترتيب.
او ميافزايد: در باب معاصران گاهي اوقات آنقدر پژوهشهاي مكرر و موازي بر يك شاعر متمركز ميشود كه از حد جريانگرايي خارج ميشود و به صورت يك اپيدمي درميآيد و اين موجب غفلت در باب شاعران و ميراث ادبي ديگر ميشود. جا دارد كه در دانشگاهها بررسيهاي دقيقي انجام گيرد كه معلوم شود در عرصه پژوهش به كداميك از شاعران و ميراث ادبي ما سهمي نرسيده است؛ چراكه به هر حال بدون اينكه درصدد ارزشگذاري صوري، گذرا و سطحي باشيم، بايد بپذيريم كه اين شاعران واقعيتهايي در ادبيات گذشته ما هستند که بايد به اين ميراثها به طور عادلانه پرداخت. واقعاً در ميراث ادبي گذشته، آثار بسيار ارزشمندي داريم كه به اين آثار تاكنون آنگونه كه بايد و شايد، توجه نشده است.
جاهاي خالي و راههاي نرفته
او سپس به تغييراتي در برنامه واحدهاي درسي ميپردازد و بيان ميكند: در دانشگاه شهيد چمران اهواز در دوره كارشناسي ارشد و دكتراي زبان و ادبيات فارسي همه تلاشمان اين است كه كار را جهت بدهيم به سمت شاعران، نويسندگان و آثاري كه كمتر به آنها پرداخته شده است و توقع ميرود كه دانشگاهها در تعامل با هم به يك موضوعيابي پژوهشي در حوزه ادبيات فارسي دست بزنند و جاهاي خالي و راههاي نرفته و شاعران مورد پژوهش قرارنگرفته و ميراث قابل پژوهش را كشف و مشخص كنند و تحقيقات دانشگاهي را به آن سمت هدايت كنند.
ذهنيت نادرست دانشجويان
اين استاد دانشگاه با اشاره ذهنيتهاي بعضا نادرست دانشجويان در ورود به دانشگاه، ميگويد: دانشجويان در بدو ورود به رشته زبان و ادبيات فارسي و دانشكدههاي ادبيات ذهنيت خاصي دارند. بعد مشاهده ميكنند كه وضعيت موجود و آنچه كه پيش روي آنهاست و مواد درسياي كه ميخوانند، با آن ذهنيت متناسب نيست. اين ذهنيت كه بعضاً صحيح نيست، از آنجا حاصل ميشود كه دانشجويان ادبيات، مطالعه و پژوهش درباره ادبيات را با همديگر خلط ميكنند. ادبيات يك هنر حاصل ذوق است و مطالعه ذوقي درباره آن ميتواند لذتبخش و پركننده ساعتهاي فراغت باشد؛ اما دانشجوياني كه براي خود ادبيات ميخوانند، در دانشگاه با دانش ادبيات و علوم ادبيات و مطالعات علمي در ادبيات روبهرو ميشوند.
او خاطرنشان ميکند: دانشجويان در دانشگاه بايد تاريخ ادبيات، دستور زبان، معاني بيان، فنون ادبي و دستور تاريخي بخوانند كه سخت و وقتگير است. دانشجوياني كه نگاهشان ذوقي است و با نگاه علمي روبهرو ميشوند، ميگويند ذوق ما در دانشكدههاي ادبيات خشكيد. اين ذوق نبايد بخشكد؛ اينجا مطالعه علمي در باب ادبيات آغاز شده است.
امامي درباره واحدهاي درسي دوره کارشناسي ميگويد: در دوره كارشناسي دانشجويان تا حدي مقالات ادبي را ميخوانند؛ اما به ميزان بسيار اندكي به نقد و منابع انتقادي ميپردازند؛ چون مجال آن نيست كه تمامي آثار در سالهاي محدود كارشناسي مورد نقد قرار گيرند. به علاوه، دانشجويان در اين مرحله آگاهي لازم را براي اين كار ندارند.
او ميافزايد: اين توقع وجود دارد كه در دورههاي كارشناسي ارشد و دكترا اين كار به صورت دقيقتر انجام شود كه متأسفانه گرايشهاي انتقادي آنطور كه بايد باشد، نيست؛ به همين دليل، درباره برنامهريزي دوره كارشناسي نبايد انتقاد كرد كه چرا گرايشهاي انتقادي ضعيف است؛ اما توقع ميرود اين جاي خالي در دوره كارشناسي ارشد و دكتري پر شود. برخي دانشگاهها برنامههايي در دست دارند كه دورههاي دكتري گرايشي شوند تا در آينده، دوره دكتري با گرايش نقد و نظريههاي ادبي داشته باشيم.
ايران مهد ادبيات فارسي است
اين استاد زبان و ادبيات فارسي درباره ادامه تحصيل در خارج از کشور خاطرنشان ميکند: ادامه تحصيل در رشته زبان و ادبيات فارسي در خارج از کشور كاري عبث است؛ چون ما همه امكانات را در حالت طبيعي با كيفيت بسيار بهتر در كشور داريم و ايران مهد زبان و ادبيات فارسي است؛ اما اگر بخواهند در زمينه ادبيات مقايسهيي يا در گرايشهاي خاص تحصيل كنند، ميتواند قابل قبول باشد؛ ولي ادامه تحصيل در ادبيات فارسي با گرايش ادبيات فارسي در خارج از كشور كار مفيدي نيست.
او همچنين با اشاره به ارتباط بينالمللي دانشگاهها ميگويد: ارتباط بين دانشگاهها هم به صورت شخصي و هم از طريق ارتباط ميان دانشگاهها با هم صورت ميگيرد. البته امكان ابتكار عمل در دست دانشگاههاست و وزارت علوم و فناوري هم هميشه زمينهسازي كرده است. اگر اين مهم در دانشگاهها ديده نميشود، به دليل كمتحركي آنها است.
پذيرش دانشجو از خارج
اين استاد دانشگاه تصريح ميکند: دانشگاه شهيد چمران اهواز همكاريهايي را آغاز كرده و مذاكراتي هم صورت گرفته كه هنوز عملي نشده است. اين موضوع بسيار مفيد است؛ چراكه از يكسو ما ميتوانيم دانشجويان هندي را در دانشگاه چمران در مقطع دكتري بپذيريم و آنها را با ادبيات فارسي در سطوح عالي آشنا كنيم و حتا ميتوانيم در اينجا دورههاي بازآموزي براي استادان آنها بگذاريم و متقابلاً دانشجويان ما در زمينههاي مقايسهيي به هند بروند تا از منابع آنجا استفاده كنند. حتا برنامهريزي كرديم در صورت عملي شدن اين طرح، استاداني را براي آموزشهاي كوتاهمدت به اساتيد آن دانشگاهها به هند اعزام کنيم.
يك استاد واقعي
اين استاد زبان و ادبيات فارسي با اعتقاد به اين مطلب که استاد بايد پيش از هر چيزي كار خود را باور داشته باشد، بيان ميکند: استاد بايد رسالت خود را به نيكي درك كند و بداند كه رسالت بسيار حساسي را بر عهده دارد و در پيدا و پنهان الگويي براي دانشجويان خويش است؛ پس اين استاد بايد مزين به روح علم، اخلاق سالم و اخلاص علمي باشد و طوري زندگي كند که در همه لحظههاي زندگياش عطر و رايحه علم و دانش را دارا باشد. استاد نبايد شغل خود را با هيچيك از مشاغل و حرفههاي ديگر مقايسه كند؛ چون اين حرفه زمان و مكان نميشناسد.
امامي اضافه ميکند: استاد در هر لحظه بايد استاد باشد و در عين حال بايد احساس دانشجويي را در خودش حفظ كند و شب و روزش بايد در مسير تلاش علمي باشد. اين يك واقعيت است و اگر ما درصدد اين باشيم كه فضاي دانشگاهي قوي داشته باشيم، بايد اين باور را در استادانمان تقويت كنيم. اميدواريم دانشگاههاي ما بتوانند در سايه چنين تلاشي فعاليتهاي خود را گسترش دهند و در معيارهاي جهاني به مراتب بالاتر برسند.
گفتوگو از: فاطمه ابراهيمي، خبرنگار ايسنا در خوزستان
انتهاي پيام