*8 سال حماسه،30 سال پايداري* بايد تمام زواياي جنگ را بررسي كنيم گفتوگو با محمدحسين حرمي سومين مدير راديو جبهه
با پيروزي انقلاب نيروهاي جوان و انقلابي اداره كشور را به عهده گرفتند و در اين ميان هر كس با توجه به علايق خود و نيازهاي سازمانها و نهادهاي مختلف در جهت خدمتگزاري به ملت ايران اهتمام ورزيدند. محمدحسين حرمي از جمله كساني است كه به ضرورت انقلاب و شرايط انقلابي پا به عرصه رسانه گذاشت و با نويسندگي و سردبيري برنامههاي سياسي همكاري خود را با اين مجموعه آغاز كرد. به گزارش سرويس فرهنگ و حماسه ايسنا، وي در مدت حضور در راديو، مدير خبر راديو زاهدان، مدير گروه جنگ راديو سراسري، مدير راديو جبهه، مدير پخش و نظارت راديو سراسري، مدير راديو جبهه، مدير پخش و نظارت راديو سراسري، مدير گروه اجتماعي راديو تهران و مدير راديو تهران بود. سپس مدتي مشاور معاون صدا و مشاور رييس سازمان بود و از سال 82 تا پاييز 84 به عنوان مدير شبكه 5 تلويزيون به فعاليت خود در رسانه ملي ادامه داد. وي در مورد نحوه ورود به راديو و همچنين مسؤوليتش ميگويد: قبل از انقلاب چندسالي زنداني سياسي بودم. با شروع موج انقلاب و حركت مردم در سال 57 از زندان آزاد شدم و مدتي در كميته استقبال از امام (ره) در مدرسه رفاه بودم. با پيروزي انقلاب همراه تعدادي از دوستان به كميته انقلاب اسلامي در ميدان بهارستان رفتيم. يك روز آقاي خسرو تهراني اعلام كرد كه راديو احتياج به نيرو دارد و تعدادي از بچههاي كميته بايد به راديو و تلويزيون بروند. به اين ترتيب با توجه به علاقهاي كه به كار در راديو و تلويزيون داشتم جذب اين رسانه شدم. در اولين برخوردم با شهيد مجيد حداد عادل روبهرو شدم. ايشان يكي از مديران راديو بود و از من خواست تا براي شروع چند صفحهاي در مورد موضوعي خاص بنويسم. بعد از اينكه من مطالبم را نوشتم ايشان ضمن تأييد مطالب مرا به ساختمان خبرگزاري برد و به تعدادي از همكاران معرفيام كرد و من فعاليتم را شروع كردم. تنها به واسطه ضرورت انقلاب بود كه من در آن محيط مشغول به كار شدم. او در مورد توليد اولين برنامهاش ميگويد: اين برنامه، «همگام با مدارس» نام داشت و هر روز 7/5 صبح پخش ميشد و به ضرورت حضور جوانان در عرصههاي مختلف انقلاب ميپرداخت. نويسندگي اين برنامه برعهده من بود. يكسري برنامههاي تحليلي هم بعد از ترور شهيد قرني و شهيد مطهري در رابطه با گروه فرقان تهيه و پخش كردم كه سردبير و نويسنده آن برنامهها هم بودم. ما در زندان يك پتانسيل جمعشدهاي داشتيم كه با ورود به عرصه رسانه در تلاش براي به ظهور رساندن آن بوديم و اينها خودش براي ما انگيزه ايجاد ميكرد. ما در آن زمان آنقدر انگيزه داشتيم كه بعضي از شبها در راديو ميمانديم و تا صبح به خاطر شرايط موجود با دل و جان كار ميكرديم. من معتقدم نسل اول راديو بعد از انقلاب تكرارناشدني است. خرمي كه مدتي مديريت خبر راديو زاهدان را بر عهده داشته است ميگويد: فروردين سال 59 در شرايطي بسيار سخت به عنوان مدير خبر راديو به زاهدان رفتم. سيستان و بلوچستان در آن روزها خيلي ناامن بود و روزانه 10-15 تا شهيد داشتيم. زماني كه جنگ شروع شد در زاهدان بودم. البته چون زاهدان از مناطق جنگي خيلي دور بود آن شور و هيجاني كه در ساير مناطق كشور ديده ميشد در آنجا نبود. تنها منطقه كنارك بود كه به واسطه پايگاه شكارياش فعاليت چشمگيري داشت. ولي ما در برنامهسازيهايمان براي جلبنظر مردم در جهت كمك به رزمندهها تلاش ميكرديم. به واسطه همين برنامهسازيها نيروهاي بسياري را براي جبهه بسيج كرديم. من تيرماه 61 به تهران آمدم. مدتي قائم مقام واحد مركزي خبر بودم و بعد به راديو آمدم و گروه سياسي را راهاندازي كردم. مرتضي رحماني از همكاران ما در اين گروه بود. در گروه سياسي برنامه بررسي مطبوعات را تهيه ميكرديم كه هرروز ساعت 3/5 از راديو پخش ميشد. يكي از مشكلات بنيصدر در آن دوران كه به عزل وي منجر شد همين برنامه بود. در آن زمان در عمليات فتحالمبين به عنوان خبرنگار عازم جبهه شدم. مسوول تيم ما آقاي حسين حقيقي بود. يك روز در منطقه بوديم كه حسين حقيقي گفت: با سرهنگ ازقمي فرمانده لشكر 77 خراسان گزارش تلويزيوني بگيرم؛ چون نيروهاي عراقي خبر شهادت وي را شايع كرده بودند. در عمليات بيتالمقدس هم به عنوان سرپرست تيم خبري اعزام شدم و گزارشهاي راديويي و تلويزيوني بسياري در اين عمليات تهيه كردم. در منطقه دارخوين درحال گزارش بودم كه هواپيماهاي عراقي آن محل را بمباران كردند. از ناحيه شكم و دو پا مجروح و به تهران منتقل شدم. بعد از اينكه به تهران برگشتم بچههايي كه من در مدرسه رازي به آنها درس ميدادم من را از روي انگشتري كه در دست داشتم شناخته بودند. حرمي در پاسخ به اين سؤال كه آيا قبل از ورود به عرصه راديو، براي كار در اين حوزه آموزشي ديده بوديد؟ ميگويد: وقتي به ما گفتند به راديو برويد، حتي تا قبل از آن براي ديدن راديو به آنجا نرفته بوديم. در آن موقع يكي از آرزوهايمان اين بود كه ببينيم راديو چه فضايي دارد. تا آن زمان واقعا كسي كاري براي انقلاب نكرده بود كه بتوان به تجربه او تكيه زد. در واقع موفقيتي كه دوستان در همه عرصهها به خصوص در راديو داشتند مرهون تعهد و اخلاصي بود كه در بين بچهها بود. ما تمام كار را در حين عمل ياد گرفتيم و در عينحال هم سعي ميكرديم كار جمعي انجام دهيم تا از نظرات هم بهرهمند شويم. اوج كار و شكوفايي راديو تا سال 65 و به واسطه تلاش نسل اول راديو بعد از انقلاب بود و بسياري از برنامههايي كه در آن دوران تهيه شده است قابليت استفاده و تكرار مجدد دارد. وي در مورد تأثيرگذاري راديو بر رزمندگان ميگويد: در آن زمان با توجه به اينكه تلويزيون به گستردگي امروز نبود، راديو تأثيرگذاري ويژهاي داشت. رزمندهها هم بيشترين اوقات فراغتشان را به راديو گوش ميكردند و با توجه به اينكه راديو تمام نيروهاي خود را براي تقويت روحيه مقاومت و تشجيع نيروهاي رزمنده بسيج كرده بود و اين به يك جهاد رسانهاي تبديل شده بود، در مصاحبه با رزمندگان به وضوح ديده ميشد كه راديو يكي از عوامل ترغيب رزمندهها براي حضور در جبهه بود. اوج اين جهاد رسانهاي تشكيل راديو جبهه بود. گروه گزارش فهرست افرادي را كه ميبايست به جبهه اعزام شوند به صورت هفتگي تهيه ميكرد و براساس آن ليست و به صورت هفتگي گزارشگران را به جبهه اعزام ميكرديم. در اينجا بايد از اكبر سعيدي يكي از گزارشگران فعال راديو در زمان جنگ ياد كنم كه هروقت ما نياز به گزارشگر داشتيم به صورت داوطلبانه اعلام آمادگي ميكرد. حرمي در مورد پيوستن به راديو جبهه هم ميگويد: در سال 64 با حكم آقاي ابطحي مدير راديو به عنوان مدير گروه جنگ منصوب شدم. برنامه سپاه و ارتش زير نظر اين گروه بود. اين گروه تا پايان جنگ بود و بعد هم به عنوان گروه دفاع مقدس به كار خود ادامه داد. در همين مقطع كه مدير گروه جنگ بودم طراحي راديو جبهه را با نظر آقاي ابطحي انجام داديم. آقاي محمد عرب مدير گروه سياسي و آقاي خزايي و من هسته اوليه طراحي راديو جبهه را تشكيل ميداديم. يك سفر به منطقه رفتيم و فرمهايي تهيه كرديم و سوالاتي مطرح كرديم تا با نيازهاي رزمندگان بيشتر آشنا شويم. جلساتي هم در همين مورد با ستاد تبليغات جنگ داشتيم و بعد از دستهبندي آنچه در فرمها بود، راديو جبهه را راهاندازي كرديم و آقاي حميدرضا خزايي اولين مدير راديو جبهه شد. راديو جبهه روزي سه ساعت برنامه داشت كه از ساعت 8/5 تا 11/5 صبح پخش ميشد. آقايان لشگري، خزايي، باونديان و بهروز رفيعي از اولين همكاران راديو جبهه بودند. حرمي به تفاوت كار راديو جبهه با گروه جنگ راديو سراسري اشاره كرد و گفت: كار گروه جنگ راديو سراسري تهيه برنامه براي مردم پشت جبهه بود؛ ولي راديو جبهه به طور ويژه به نيازهاي رزمندگان ميپرداخت و بيشتر به مسايلي توجه ميكرد كه حول محور جبهه و جنگ و مختص رزمندگان بود و بسياري از آنها نياز به طرح در پشت جبهه نداشت. كار ما در راديو سراسري ترويج فرهنگ ارزشي انقلاب و جنگ تحميلي اطلاعرساني در خصوص آخرين تحولات جنگ بود و آموزشهاي اطلاعاتي، معارفي، بهداشتي و اطلاعيههاي سپاه از راديو جبهه پخش ميشد. وي همچنين به نحوه براي مقابله با تبليغاتي كه از سوي بنگاههاي سخنپراكني رژيم بعثي و ديگر كشورها صورت ميگرفت، اشاره ميكند وميگويد: يك بخش را در برنامه «جبهه چه ميگذرد» و بخشي را هم در برنامه «بررسي راديوهاي بيگانه» مورد توجه قرار ميداديم. البته در آن مقطع مردم به آنچه از سوي رسانههاي خارجي گفته ميشد توجه چنداني نداشتند. اواخر جنگ بود. من همزمان هم مدير راديو جبهه و هم مدير نظارت راديو بودم. بعد از مدتي گروه جنگ و تاريخ ادغام شد و آقاي شريف خدايي از گزاشگران جنگ مسووليت آن گروه را به عهده گرفتند. من آخرين مدير اين راديو بودم. بعد از اينكه فعاليت راديو جبهه به پايان رسيد همكاران ما به گروه جنگ پيوستند. البته هنوز هم گروهي به نام دفاع مقدس در راديو فعاليت ميكند. به نظرم بحث هنر دفاع مقدس و يادآوري خاطرات رزمندگان از مهمترين بخشهايي است كه الآن ميشود به آنها پرداخت. وي به ضرورت اين كار اشاره ميكند و ميگويد:در طول دفاع مقدس با توجه به كوران جنگ، ما در رسانه نتوانستيم به همه زواياي جنگ آنطور كه شايسته است بپردازيم؛ ولي امروز ميتوانيم در رسانه براي تحليل جنگ و زنده نگه داشتن ياد كساني كه به هر نحو در آن سالها براي حفظ تماميت ارضي كشور تلاش كردند كارهاي زيادي بكنيم. جامعه امروز ما نياز دارد كه بداند در دوران هشت سال دفاع مقدس بر اين مملكت چه رفته است. حرمي در پاسخ به اين سؤال كه آيا به نظر شما راديو جبهه توانست نقش خود را به خوبي ايفا كند؟ اظهار ميكند: من صادقانه ميگويم كه راديو بيشترين موفقيت را در دوران دفاع مقدس به دست آورد و نقش مهمي را در اين دوران ايفا كرد. يكي از دورانهاي طلايي راديو در هشت سال جنگ تحميلي رقم خورده است و راديو بيشترين حمايتها را از جنگ كرده است. من اين حرف را قبول ندارم كه با توجه به افزايش روزافزون وسايل ارتباط جمعي مخاطبان راديو تقليل يافته است. اينكه تلويزيون در بعضي موارد جاي راديو را پر كرده است چيزي اجتنابناپذير است؛ اما راديو شنونده خاص خود را دارد و من معتقدم اين روزها شنونده راديو افزايش هم داشته است. اما مخاطبين راديو با توجه به زيادشدن شبكههاي راديويي توزيع شدهاند و شناخت مخاطبان جديد و نيازهاي آنان ميتواند در جذب مخاطب به همكاران ما كمك كند. اين جز با تداوم آموزش در امر برنامهسازي و حضوري فعال در عرصه رسانه ملي حاصل نميشود. تأكيد ميكنم راديو هنوز مخاطب خود را دارد و هنوز با مردم زندگي ميكند. انتهاي پيام