مدير سابق موسسهي فرهنگي - هنري «صبا» تاكيد كرد: براي ارزش گذاشتن به نگاه هنرمندي كه بيش از چهار دهه پيش جريان نگارخانهداري را آغاز كرد و آرزو داشت «گالري هنر نوين» را موزه دائمي كند، بايد كاري كنيم تا گالري ژازه تباتبايي به بنياد و موزهاي دائمي به نام او ثبت شود.
محسن زارع كه تا آخرين روزهاي درگذشت ژازه تباتبايي قصد برپايي نمايشگاهي از آثار او را داشت و بعد از مرگ اين هنرمند نيز بحث راهاندازي بنيادي به نام ژازه را مطرح كرده بود به خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: پيش از پرداختن به موضوع بنياد ژازه، بايد سه ويژگي مهم اين هنرمند را ارزيابي كرد.
وي ادامه داد: ژازه قبل از هرچيز يكي از بنيانگذاران جريان نگارخانهاي در ايران محسوب ميشد و اطلاعاتي كه جمعآوري كرده بود، نشان ميداد كه خانهي او براي اولينبار در سالهايي كه هنوز نگارخانهاي نبود و يا جريان نگارخانهداري خيلي اهميت نداشت به عنوان يكي از مراكز مهم نگارخانهاي فعاليت ميكرد.
زارع با اشاره به مجسمههاي اين هنرمند مطرح كرد:آثار ژازه ويژگي خاصي دارد كه متاسفانه اين شيوه ادامه پيدا نكرد. البته شايد امروز چند هنرمند با همان ايده كار كنند، اما اين تكنيك در نهايت منحصر به ژازه باقي مانده است.
وي سومين ويژگي آثار ژازه را به مجموعهاي بودن آنها مرتبط دانست و افزود: اين مجسمهها در قالب مجموعههايي با عنوان «سربازان زرهپوش»، «سمفوني شهر» و عناويني اين چنيني دستهبندي ميشود. نقاشيهاي او نيز بسيار مدرن و حتي تاثيرگذار در مكتب سقاخانهاي است كه ژازه خود از پيشروان و بنيانگذاران اين مكتب محسوب ميشد.
مدير سابق موسسهي فرهنگي - هنري صبا با مرور گذشته و برنامههاي فرهنگستان هنر براي برپايي نمايشگاهي از آثار اين هنرمند ادامه داد: آن زمان فرهنگستان هنر قصد داشت در برنامهي تجليل از پيشگامان هنر معاصر نمايشگاهي از آثار ژازه برپا كند. اين نمايشگاه شامل آثار بسيار درخشان اين هنرمند ميشد كه تا به حال ديده نشده بود.البته اين اتفاق هيچ وقت نيافتاد.
زارع يادآور شد:ديداري كه براي برپايي اين نمايشگاه با ژازه داشتيم ،عنوان كرد:« از همان سال 32 كه نگارخانه را راهاندازي كردم، دوست داشتم اينجا تبديل به موزهاي شود ، به همين دليل هميشه مراقب آثارم بودم تا از اين مجموعه خارج نشوند. به همين دليل اجازه بدهيد اين نمايشگاه در گالري خودم برپا شود.»
وي ادامه داد:آن زمان براي فرهنگستان هنر امكان خريداري خانه او وجود نداشت، اما در نهايت به دليل خواستهاي كه داشت ترجيح داديم تا نمايشگاه در فرهنگستان برپا نشود و در فرصتي مناسب در همان خانه او كه دوست داشت تبديل به بنياد و موزه ژازه گردد، برپا كنيم.
اين پژوهشگر و منتقد هنر معاصر به آخرين روزهاي زندگي ژازه تباتبايي اشاره كرد و افزود: در آخرين روزها همراه با مدير وقت دفتر هنرهاي تجسمي به ديدار او رفتيم و همان جا در حضور ما وصيت كرد تا اين مجموعه تبديل به موزه و بنياد ژازه تباتبايي شود. او اعلام كرد كه؛ «راضي نيستم آثارم از اين فضا بيرون برود.» آن زمان جناب حامدي هم عكسهايي از متعلقات گالري ژازه گرفت كه به همين دليل امروز كسي حتي ورثهي او اجازهي جابهجايي اين اشيا را ندارند و اين آثار جزو گنجينه ملي ايران است و تا آنجا كه خاطرم است ،برادر ايشان تعهد كتبي دادند تا آثار ژازه از نگارخانهي او خارج نشود.
معاون سابق تجسمي فرهنگستان هنر اضافه كرد: به زعم بنده براي ارزشگذاشتن به نگاه هنرمندي كه بيش از چهار دههي پيش جريان نگارخانهداري را راهاندازي كرد، ضرورت برپايي چنين موزه و بنيادي احساس ميشود. حق ژازه اين بود كه چنين كاري بعد از مرگ او برايش انجام شود، ما هم تلاش خود را كرديم.
محسن زارع در پايان گفت:امروز كدام ظرفيت براي برپايي يك نگارخانه در يكي از خيابانهاي اصلي اختصاص دادهايم؟ گالريداران براي ارتزاق خود و حمايت از هنر با سختي در خيابانهاي فرعي فضاهايي را تهيه ميكنند، در حالي كه براي مديريت هنري كشور ضرورت دارد تا به ارتقاي چنين نگاهي بپردازند.
انتهاي پيام