عباس بهارلو، نويسندهي كتاب «خرمشهر»: مصائب و رشادتهاي جوانان خرمشهر در هيچ كتاب و فيلمي نيست
عباس بهارلو گفت: من روزهاي اول جنگ در خرمشهر بودم و بياغراق بگويم مصائب و رشادتهايي كه از جوانان شهر در آن روزها ديدم، شرح و توصيفش را در هيچ كتاب و فيلمي نخوانده و نديدهام و چه حيف است. نويسندهي كتاب «خرمشهر» به مناسبت سوم خردادماه، سالروز آزادسازي خرمشهر، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهي كتابش عنوان كرد: كتاب «خرمشهر» در قالب مجموعهاي با عنوان «از ايران چه ميدانم» تأليف شده، كه باني خير آن دفتر پژوهشهاي فرهنگي است. كتاب «خرمشهر» كتاب نودودوم از اين مجموعه است كه گمان ميكنم تاكنون به صد رسيده است. اين مجموعه موضوعهاي متنوعي را دربر ميگيرد كه يكي از موضوعها شهرهاي ايران است. من اهل جنوبم و مايل بودم در قالب آن مجموعه كتابهايي دربارهي آبادان و خرمشهر تأليف كنم، كه دربارهي خرمشهر توافق حاصل شد. او افزود: كتابهاي اين مجموعه از آنجا كه در حجمي مختصر و با زباني ساده و روان نوشته شدهاند، بويژه براي مخاطبان جوان و نوجوان هم قابل استفاده هستند. او در ادامه عنوان كرد: مجموعهي «از ايران چه ميدانم» دربارهي شهرها، شكل و شمايل بيش و كم يكساني دارد، كه شامل نام و نشان شهرها، طبيعت و اقليم آنها، تاريخ و يادمانهاي تاريخي، جامعه و فرهنگ، اقتصاد و مانند اينهاست. طبعا من هم در تأليف كتاب «خرمشهر» از همين شكل و شمايل تبعيت كردم، كه البته به دليل فقر منابع كار قدري به درازا كشيد. بهارلو دربارهي زاويهي نگاهش در تأليف اين كتاب گفت: همانطور كه در مقدمهي كتاب هم گفتهام، خرمشهر يكي از شهرهاي مهم استان خوزستان و نخستين بندر ايران است و به سبب موقعيت مناسب از ديرباز به عنوان بندري استراتژيك مورد توجه بود. كشف نفت در خوزستان و تأسيس يكي از بزرگترين پالايشگاههاي جهان در آبادان، كه در فاصلهي نزديكي از اين شهر قرار دارد و همچنين تنگهي سوئز در مصر موجب ترقي و رونق اين بندر شد. اينها را گفتم تا معلوم كنم كه زاويهي نگاهم در تأليف كتاب «خرمشهر» زاويهاي اقليمي، بومشناختي، اجتماعي و اقتصادي و در مجموع مردمنگارانه است. حالا كه اين گفتوگو به مناسبت سالروز آزادسازي خرمشهر انجام ميشود، بايد به عرض برسانم كه در فصل دوم كتاب به تعرضهايي كه بيگانگان در يكصدواندي سال اخير به خرمشهر داشتهاند، اشاره شده است. آخرين تعرض به اين شهر توسط رژيم بعثي عراق بود كه منجر به مقاومت دليرانهي جوانان و سپس اشغال طولاتيمدت و در نهايت آزادي خرمشهر شد. اين پژوهشگر سينما سپس دربارهي آثاري كه تاكنون دربارهي خرمشهر تأليف شده است، گفت: براي تأليف كتاب منابع فراواني را مطالعه كردم. بيشترين اطلاعات را از لابهلاي كتابهاي تاريخي، خاطرات روزانه، كتابهايي دربارهي استان خوزستان (به طور كلي) و مانند اينها استخراج كردم. اما كتاب مستقل دربارهي خرمشهر شايد يكي دو مورد هم نبود؛ بنابراين به نظر ميرسد كه جاي كتابي مفصل دربارهي اين شهر مظلوم و مردمان مظلومترش كماكان خالي باشد كه اميدوارم كسي همت كند و آستين بالا بزند. عباس بهارلو در پايان گفتوگو با ايسنا عنوان كرد: چند سالي هست كه به خرمشهر و آبادان نرفتهام؛ اما بارها گفتهام و نوشتهام كه وقتي خرمشهر در مهر 1359 توسط ارتش بعثي عراق اشغال شد، مردم سراسر ايران، كه غافلگير شده بودند، در بهت و نگراني فرو رفتند و وقتي «خونينشهر»، پس از گذشت روزهاي تلخ و غمبار اشغال، در سوم خرداد 1361 با رشادت و پايمردي جوانان رزمندهي اين مرز و بوم آزاد شد، مردم سراسر ميهن جشن و سرور به پا كردند؛ اما در همان نگاه اول، ويرانيهاي دهشتناك تأسيسات زيربنايي اقتصادي و خانه و كاشانهي مردم و تارك سوختهي نخلهاي بيثمر چهرهاي نازيبا از «عروس ايران» به نمايش گذاشت. او ادامه داد: با وجود اين، اهالي شهر - كه در سالهاي جنگ و آوارگي سختيهاي زيادي متحمل شده بودند - گمان ميكردند كه زادگاهشان در مدتي كوتاه دوباره خرم خواهد شد. پس از گذشت بيش از دو دهه روند كند و بيشتاب و پرسوء تفاهم بازسازي تأسيسات زيربنايي، ويراني خانههايي كه بدون مالك باقي ماندهاند، مشكل نگرانكنندهي آب بهداشتي و كمبود طاقتسوز برق و امكانات بهداشتي، رفاهي، تفريحي و آموزشي چهرهاي از خرمشهر ترسيم كرده كه گويي سالهاست اين شهر، كه زماني مردم آن در آسايش و رفاه غبطهبرانگيزي بودند، از توسعه و پيشرفت عقب مانده است. بهارلو افزود: از نظر مردم خرمشهر، آنها از همهي امكانات ايران بزرگ حق و سهمي دارند كه در سالهاي جنگ تحميلي و پس از آن از آنها دريغ شده و نصيب برخي شهرهاي ديگر شده است. ساكنان كهنسال و حتا جوان شهر اميدوارند كه با تبديل خرمشهر به منطقهي ويژهي اقتصادي، اين شهر در همان مسيري قرار بگيرد كه در سالهاي پس از جنگ جهاني دوم، با ايجاد تأسيسات گمركي، موجب رونق آن شد. من هم اميدوارم. انتهاي پيام