يك باستانشناس: بناها، محوطهها و تپهها مانند ورق در حال پاره شدن هستند رسانهها با پرداختن عميق به مسائل، كاري اساسي انجام دهند
رجبعلي لباف خانيكي معتقد است: ميراث فرهنگي در مظلوميت بسيار بدي قرار گرفته است و بايد براي آن دعا كرد. اين كارشناس حوزهي ميراث فرهنگي در گفتوگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، بيان كرد: ميراث فرهنگي مظلوم است، به اين دليل كه بنيانگذار و باني آن ايرانيها نبودند؛ در زمان ناصرالدينشاه باستانشناسان فرانسوي به ايران آمدند و پس از آن، مسائلي مانند موزه، موزهداري، ميراث فرهنگي و باستانشناسي رشد و رونق گرفت. وي با اشاره به اينكه ميراث فرهنگي بهطور فيزيكي در ايران وجود داشته است، اظهار داشت: تئوريهاي اين حوزه، ايراني نبوده، هرچند در متون قاجار و پيش از آن، دلسوزيهايي براي ميراث فرهنگي وجود داشته، اما تئوريهايي كه در اين زمينه تعريف شده است، فرمولهايي خاص براي حفاظت، مرمت، كاوش، گمانهزني و علوم جديد است كه بهنوعي وارداتي است. او ادامه داد: متأسفانه اين مسأله لطمهي شديدي به ميراث فرهنگي زده است و بقيهي خصلتها و بحثهاي زيربنايي و بنيادي هم كه از فرهنگ اصيل ايراني برخاسته است، ديده نميشود. وي گفت: بحث ميراث فرهنگي بايد در ايران ميآمد و اگر نميآمد، حتما خود ايرانيها اين قضيه را مطرح و به آن توجه ميكردند؛ ولي لطمهاي كه به ميراث فرهنگي ايران وارد كرد، اين است كه در يك موضع مظلوميت قرار گرفت، به اين معني كه هيچگاه از ميراث فرهنگي بهعنوان يك ارزش اصيل و تعيينكننده و ارزشي كه با مليت، هويت و گذشتهي ما در ارتباط است، دفاع نشده است. لباف خانيكي درد اين حوزه را حاشيهيي بودن آن در اذهان و مجامع بينالمللي دانست و افزود: نحوهي طرح اين قضيه به آدمهاي مغرض و سوءاستفادهكنندگان ميدان ميدهد كه در ارتباط با ميراث فرهنگي كارهايي را كه نبايد انجام دهند. اين باستانشناس با اشاره به قوانين مربوط به استفاده از فلزيابها و تبليغاتي كه براي فروش آنها در سطح شهرهاي مختلف ميشود، اظهار كرد: بناها، محوطهها و تپههاي تاريخي و باستاني مانند ورق در حال پاره شدن و از بين رفتناند؛ اشياي تاريخي توسط حفاران غيرمجاز از زير زمين بيرون ميآيند، قاچاق ميشوند و در كشورهاي ديگر به حراج ميروند. اين كار چوب حراج زدن به اشياي تاريخي نيست، بلكه چوب حراج زدن به حيثيت، آبرو و امنيت ايران است. وي ادامه داد: متأسفانه اين اتفاقها پيش ميآيند، ولي آنگونه كه بايد و انتظار ميرود، دفاعي از ميراث فرهنگي نميشود و كسي با اين مقوله بهعنوان يك امتياز ملي و بشري درگير نميشود. شايد بتوان گفت، اين بزرگترين سند مظلوميت ميراث فرهنگي است. او با اشاره به انتخاب و نامگذاري روزهايي به نام موزه و ميراث فرهنگي، بيان كرد: اين موقعيتها بايد فرصتهايي باشند كه اين مفاهيم در آنها شكافته ميشوند. وي اين موقعيت را فرصتي براي رسانههاي گروهي دانست و گفت: رسانهها بايد اينگونه مسائل را جدي بگيرند و با پرداختن عميق به اين مسائل، از كارهاي سطحي شعاري و روتين پرهيز كنند و كاري اساسي در اين زمينه انجام دهند. اين باستانشناس اضافه كرد: اگر ما اين حميت را داشته باشيم كه ميراث فرهنگي را بهعنوان يك پرچم پيش روي خود قرار دهيم، همهي اين مسائل حل ميشود و استدلال و بحث و جدلي در اين زمينه لازم نيست؛ ولي بايد به باستانشناسان و كارشناسان آثار تاريخي فرصت داده شود تا اينگونه ارزشها را اعلام و دربارهي آنها بحث كنند. انتهاي پيام